صبح ديروز به هنگام ورود به تحريريه روزنامه با اين مجموعه شعر و امضاى مهرآميز آقاى شاعر مواجه شدم كه براى من هديه اى دلنشين در روزهاى نخست فعاليت روزنامه نگارى در سال نو به حساب مى آيد.
نقطه عطف اين مجموعه شعر علاوه بر واژه هاى ناب غزل و انواع شعر پارسى از ديروز تا امروز كه با لطف طبع صدرا بوده، مقدمه حرفه اى و جذاب استاد ارجمندم دكتر عزيز شبانى است كه لطف اين اثر را بيشتر كرده است.
در لابه لاى ورق هاى سبز اين درخت بهارى كه سرشار از عطر بهارنارنج هاى شيراز است ستايش اشعار صدرا ذوالرياستين شيرازى با قلم اساتيدى چون زنده ياد پرويز خائفى، ابوالقاسم فقيرى،عبدالعلى دست غيب، زنده ياد محمد مهدى مدرس، شاپور پساوند، سيروس رومى، دكتر كاووس حسن لى و پيشكسوت روزنامه نگارى ديار فارس امين عطايى قابل توجه است.
توصيف شعر آن هم از نوع اشعار صدراى شيرازى كه ريشه در دل كوچه هاى قديمى شيراز و اصالت محلات پايتخت شعرو شور و غزل دارد با نوشتن چند سطر ممكن نيست، امّا نگارنده متن چون بخشى از دوران كودكى اش
را در خانه مادر بزرگ و زير چترِ درختان نارنجِ حوالى باغ نارنجستان قوام و كوچه گل اشرفى و حتى زير درخت گل اشرفى درابنيه اى به صفاى باطن مردمان اين ديار سپرى كرده است، ابيات ارجمندى از مجموعه شعر ياد شده را درستايش اشعاراين شاعر ريشه دارشيرازى مى آورم كه آثار شعرى هر شاعر بهترين زندگى نامه هر شاعر است...
اى كه شعرت بوى عطر روزگاران مى دهد
بوى كوچه، كاهگل هنگام باران مى دهد
بوى حرف ساده مادربزرگ قصه گو
بوى غيرت در تبار خاكساران مى دهد
بوى باغ ملّى و گم كردن بابا بزرگ
بوى دست مهربان غمگساران مى دهد
بوى كُلى اشرفى بر شاخه ى "گل اشرفى"
بوى "مسجد بردى" و آن جويباران مى دهد
بوى "اُرسى" روى قلوه سنگ هاى كوى يار
بوى غنج و غمزه هاى گل عذاران مى دهد...