چاپ کردن این صفحه

آمارها را جدي بگيريد !  

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 10 آبان 1400 276 0
سرمقاله اسماعیل عسلی 8 آبان 1400            آمارها را جدي بگيريد !

روند رو به رشد اختلافات خانوادگي بيش از هر زمان ديگر امنيت رواني مردان ، زنان و کودکان را تهديد مي کند . افسردگي ، اعتياد ، فرار از خانه ، خودکشي ، افت تحصيلي ، قتل هاي ناموسي ، خيانت و عدم وفاداري و ... از جمله پيامدهاي ناشي از نبود تفاهم و سازگاري بين اعضاي خانواده خصوصا زن و شوهر است . بخشي از اين اختلافات و سوء تفاهم ها ريشه در تغيير سبک زندگي دارد به اين معنا که آحاد مردم تحت تاثير فضاي مجازي و در سايه ي ارتباطات گسترده که از طريق انواع رسانه ها برقرار مي شود نگاه متفاوتي به زندگي پيدا کرده اند و برخي از رفتارها که در گذشته ناهنجاري تلقي مي شد هم اکنون عادي انگاري شده است ؛ طبيعتا زماني که زن و شوهر بر سر عادي انگاري يک رفتار که قبلا ناهنجاري تلقي مي شده هم نظر نباشند ديگر قادر به تحمل يکديگر نيستند و دائما به سرزنش هم مي پردازند . دومين عامل اختلاف تحصيلات سطحي و اخذ مدارک کم ارزش از انواع دانشگاه هاست که موجب شده همسر دارنده مدرک علي رغم اين که سوادي در حد مدرک خود ندارد اما ادعا و انتظاراتش براي شاغل بودن و کسب امتيازات ديگر فراتر از چنين مدرکي باشد . فرضا دختري که در خانه ي شوهر به دانشگاه آزاد رفته و مدرکي گرفته اکنون انتظار دارد همسرش امکاناتي فراتر از بضاعت مادي اش برايش فراهم کند . متاسفانه تعدد دانشگاه ها در ايران به جاي اين که به رشد فرهنگي و افزايش سطح تاب آوري و رواج گفتگو براي رفع مشکلات بيانجامد موجب شکاف و نقار شده است . تاسيس بي رويه دانشگاه ها خصوصا در شهرستانها منجر به برهم خوردگي موازنه فرهنگي شد . اگر چنين دانشگاه هايي صرفا مبادرت به ثبت نام دانشجويان بومي و پيراموني مي کردند اختلاف فازهاي فرهنگي تا اين اندازه خودنمايي نمي کرد اما وقتي دختر تهراني براي ادامه تحصيل در رشته اي فريبنده و پر طرفدار به زاهدان مي رود ، فرهنگ خود را هم با خود به آنجا مي برد . از يک منظر ، شاهد تبادل فرهنگي و تعامل هستيم که مبارک است اما از منظري ديگر قادر به پر کردن خلاء هاي ناشي از تزريق فرهنگي از پيکره اي به پيکره ي ديگر نيستيم . اساسا هر رويدادي از جمله دگرگوني هاي سياسي که جامعه ظرفيت پذيرش آن را نداشته باشد حتي اگر با هدف ترميم و بهسازي و اصلاح فرهنگ هم دنبال شود پس از مدتي به يک بحران تبديل مي شود .
عامل ديگري که به ايجاد اختلاف در خانواده ها مي انجامد مشکلات معيشتي و اقتصادي است . اين مشکلات در اثر هم آغوشي جامعه با ضعف بنيه ي معنوي افراد ، دامنگير مي شود . در ازمنه ي گذشته همين مردم با فقر و تنگدستي فراتر از آنچه هم اکنون با آن مواجه هستيم اجازه ندادند که شيرازه ي خانواده ها از يکديگر گسسته شود . اما فقر معنوي و احساس عدم هم سرنوشتي که مدتي است گريبانگير جامعه ما گرديده با همدستي فقر معيشتي و نقصان هاي اقتصادي ، کيان خانواده را تهديد مي کنند .
اگر بپذيريم که جامعه از افراد تشکيل شده و افراد ، خانواده را تشکيل مي دهند و خانواده به شکل گيري ساير مولفه هاي اجتماعي کمک مي کند تا نهايتا شاهد عينيت يافتن ملت باشيم هم اکنون خانواده که حلقه ي واسط بين افراد و ملت است در حال از هم پاشيدن است . زماني بود که يک جوان براي دفاع از کيان خانواده خود و به اصطلاح ناموسش به ميدان مي رفت حال اگر چنين حسي را از او بگيريم مانند اين است که انگيزه اش براي دفاع از موجوديت کشور را هم از او گرفته ايم .
گاهي ما چيزي را به عنوان اولويت در نظر مي گيريم و ساير چيزها را خرج آن مي کنيم ، اما اگر روزي برسد که چيزي براي خرج کردن به پاي آن اولويت نداشته باشيم بايد همان اولويت را خرج خودش کنيم که معنايي جز خودکشي از ترس مرگ نخواهد داشت . من در اينجا مطلبي مهم را در لفافه اي ظريف پيچيدم که باز کردنش به اصل مطلب آسيبي وارد نکند . به نظر مي رسد که مسئولين ما نيازمند درک آماري از واقعيت هاي بيروني هستند . درک آماري مهمترين نياز يک مسئول است . يک مسئول بايد بتواند با کشف روابط منطقي بين آمار واقعيت ها و رويدادهاي جامعه به ترسيم دورنماي وضعيت کشور بپردازد . شما را به خدا از آمارها و پيامي که هر يک از آنها مخابره مي کنند غافل نباشيد . زماني کساني که درک آماري داشتند هشدار مي دادند که اين همه چاه عميق حفر نکنيد ! به سخنان آنها بهايي داده نشد و چه بسا به کارشکني در مسير توسعه کشاورزي هم متهم شدند . نتيجه ي اينگونه کم نگري ها آن خواهد شد که در آينده اي نزديک مردم حتي براي خوردن و مصارف بهداشتي هم آبي نداشته باشند .
نزديک به دو دهه مي شود که کارشناسان امور خانواده از يک سونامي اجتماعي خبر مي دهند که همه را با خود خواهد برد . براي درک زمان اوج گيري اين سونامي بايد آمارهاي واقعي را در کنار هم قرار دهيم . آمار طلاق به يک سوم آمار ازدواج رسيده ، جمعيت سالخورده دو برابر شده و سهم يک سوم جمعيت جوانان کشور به يک پنجم رسيده است ، 36 درصد دختران 15 تا 34 ساله ازدواج نکرده اند ، سرعت رويکرد به اعتياد در جامعه زنان رو به افزايش است ، سالانه حدود يکصدهزار کودک طلاق به جامعه افزوده مي شود ، ايران در بحث مهاجرت نخبگان در ميان 91 کشور در حال توسعه يا توسعه نيافته رتبه ي اول را دارد ، آمار خريد خانه در کشورهاي همسايه براي بهره گيري از مزاياي گوناگون آن ساليانه ميلياردها تومان از سرمايه هاي ملي را به هدر مي دهد . آيا وقت آن نرسيده که آمارها را جدي بگيريم ؟

شماره روزنامه:7326
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در دوشنبه, 10 آبان 1400

موارد مرتبط