چاپ کردن این صفحه

طعم هم سرنوشتي  

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 23 آبان 1400 259 0
سرمقاله "اسماعیل عسلی" 24 آبان 1400          طعم هم سرنوشتي

از جمله موضوعاتي که تکليف آن در جامعه ما روشن نيست ، سخنگويي از طرف مردم است . اين که امروزه در سايه ي تکنولوژي ، هر کسي مي تواند تريبوني در اختيار داشته باشد في الواقع يک نعمت است. اما اين که چگونه از اين نعمت استفاده کنيم ، اما و اگرهاي زيادي دارد . يک اصل پذيرفتني داريم و آن اين که هر کس مي تواند سخنگوي خودش باشد اما ديگران حق ندارند بي حساب و کتاب حکم سخنگويي مردم را براي خود بنويسند ؛ آسيبي که از سرچشمه به پايين سرايت کرده اين است که همه از طرف مسئولين و مردم سخن مي گويند ، به طوري که نمي توان بر اساس گفته هاي يک فرد به مسئوليت و ماموريت او پي برد . مثلا صاحب يک تريبون در يک اداره غير مرتبط با سياست خارجي گاهي طوري سخن مي گويد و براي ساير کشورها تعيين تکليف مي کند که گويي وزير امور خارجه مشغول سخنراني است ، جالب اينجاست که نقل قول هم نمي کند بلکه چنين سخناني را به ديدگاه و نظر مردم نسبت مي دهد در حالي که ما بسيار ديده و شنيده ايم که سخنگوي يک دولت و يا يک کشور خارجي در پاسخ به پرسشي خاص سکوت مي کند زيرا احساس مي کند که پاسخگويي به چنين پرسشي وظيفه ي او نيست و يا اين که براي پاسخگويي آخرين اطلاعات لازم را در اختيار ندارد و چه بسا ظرف مدت کوتاهي نظر دولت متبوعش پيرامون چنين موضوعي عوض شده باشد اما اگر مشابه همين پرسش را براي يک مسئول جزء در جامعه ما مطرح کنند ، پاسخش را در آستين دارد و بلافاصله با توسل به چند شعار نهادينه شده خط و نشاني مي کشد که بيا و ببين . به همين ترتيب کسي که الفباي اقتصاد را هم نمي داند ، طرح و برنامه مي دهد . بعضي از مديران ادارات بدون اين که تخصصي در دين و مذهب داشته باشند با بهره گيري از شنيده هايشان و نقل حديث و آيه مخاطب را به نتيجه گيري هاي عجيب وغريبي مي رسانند که مفتي هاي يک عمر درس خوانده را هم انگشت به دهان مي کند و به جاي اين که با مقايسه آمار و استدلال منطقي پيرامون عملکرد خود سخن بگويند شروع مي کنند به نمايندگي از طرف مردم حرف زدن در حالي که به نمايندگي از طرف مردم سخن گفتن حساب و کتاب خود را دارد . در برخي از کشورها نظرسنجي هاي هفتگي براي اطلاع دقيق از آخرين نظر مردم پيرامون يک موضوع صورت مي گيرد و دائما اعلام مي کنند که محبوبيت فلاني در اين ماه و به دنبال فلان حادثه چند درصد بالا و پايين رفته و چه بسا همين نظر سنجي ها مبناي کناره گيري و انصراف از شرکت در انتخابات توسط يک مسئول شود و يا منجر به تغيير برخي از اعضاي کابينه گردد . اصولا وقتي کسي مي خواهد از طرف مردم سخن بگويد ابتدا بايد به آخرين نظرسنجي ها پيرامون جايگاه خود در چشم و دل مردم و همچنين نظر مردم در باره موضوعي که مي خواهد در باره آن سخن بگويد دسترسي داشته باشد تا في الواقع سخنش ، سخن مردم باشد و خودش هم اهليت سخنگويي از طرف مردم را داشته باشد. گاهي کساني آرماني سخن مي گويند در حالي که آرماني زندگي نمي کنند . سخن گفتن صرف نظر از اين که از طرف مردم باشد يا بيان ديدگاه شخصي تلقي شود ، آداب و اصولي دارد . اين همه تکذيب ها و توجيهات و تجديد نظر ها ريشه در همين بي حساب و کتاب سخن گفتن ها دارد .
گاهي ديده مي شود افرادي تشکلي ظاهرا مردم نهاد را با استفاده از بودجه و امکانات دولتي راه اندازي مي کنند و خودسرانه عهده دار سخنگويي از طرف مردم مي شوند و به اصطلاح مطالبه تراشي مي کنند و اعتقادات خودشان و تعدادي محدود را باور مردم جا مي زنند !
چند سالي است که برخي از خبرگزاري ها دست به ابتکار جالبي زده اند و در سايت خود موضوعي را به نظرخواهي عمومي مي گذارند و سپس با توجه به جنس و نوع مخاطب به گمانه زني مي پردازند که کار بسيار درستي است و در مقام انعکاس موضوع نيزصرفا به بيان درصد نظرات مثبت و منفي اکتفا کرده و حوزه و ميدان تحقيق و نظر سنجي را نيز اعلام مي کنند.
در بحث سخنگويي از طرف مردم ، حتي نماينده اي که با اکثريت مطلق آرا به مجلس راه يافته براي سخنگويي از طرف مردم نيازمند ارتباط مستمر با اقشار گوناگون از طريق دفتر خود در حوزه انتخابيه اش مي باشد تا با اعتماد به نفس بيشتر و اميد به تاثيرگذاري سخنش اظهار نظر کند مسلما اگر چنين شخصي توصيه اي به مردم داشته باشد ، احتمال پذيرش و تاثيرگذاري سخنش بيشتر است .
اگر فردي منتخب مردم ، فردي ديگر را براي انجام کاري منصوب کند ، شخص منصوب شده نبايد خود را سخنگوي مردم بداند مگر اين که بر اساس آمار و با استناد به نظرسنجي ها و اخبار موثق رسانه ها، نقل قول کند .
اين که گاهي مي بينيم سخن برخي از افراد پيرامون اوضاع و احوال کشور و سخنگويي آنها از طرف مردم نه تنها با اقبال چنداني مواجه نمي شود بلکه سخنانشان اعصاب همه را به هم مي ريزد به همين دليل است که نه با عموم مردم از طيف هاي گوناگون سر و کار دارند و نه تکليف جايگاه مردمي خودشان روشن است . اگر از چنين افرادي بپرسند مردم چه کساني هستند حتما خواهد گفت همين کساني که مرا قبول دارند.
سخنگويي از طرف مردم بايد مستدل باشد يعني گوينده بايد روشن کند که مردم چگونه چنين چيزي را گفته اند . نامه داده اند ، طوماري پر کرده اند ، تشکل هاي مردم نهاد غير وابسته به نهادها و دولت که صنوف و اقشار را نمايندگي مي کنند مطلبي را بازتاب داده اند و خلاصه اين که بايد تکليف مردم روشن باشد . اگر از يک سو اين گونه وانمود شود که مردم حرفي زده اند و از سويي ديگر نشانه هاي چنين حرفي در رفتار و گفتار و اوضاع و احوال مردم مشاهده نشود حکم قسم حضرت عباس و دم خروس را پيدا مي کند.
البته اين که مردم سخنگويان واقعي زيادي داشته باشند چيز بدي نيست اما چگونه مي شود مردمي که اين همه سخنگوي دلسوز دارند در چنين وضعيتي به سر ببرند ؟ بنابراين بايد در مورد صداقت برخي از مدعيان سخنگويي از طرف مردم دقت کرد !
گاهي شرايط ايجاب مي کند که مسئولين براي عبور از بحران و اتخاذ يک تصميم بزرگ به برگزاري رفراندوم روي بياورند تا بدون درگير شدن با حاشيه ها و کمترين هزينه از ريسک برخي تجديد نظرها بکاهند. اخيرا در برخي از محافل رسمي از جمله مجلس افرادي محتاطانه از تعويض ريل امور کشور و مسير پيش رو ولزوم دگرگوني مهندسي امور اقتصادي و سياسي سخن مي گويند چرا که احساس مي کنند تکرار اشتباه ، اشتباهي بزرگتر است و تاکيد مي کنند که نبايد آزموده را باز آزمود . برگزاري رفراندوم يکي از راه هاي شبهه زدايي و تخمين پيامد براي تصميم هاي بزرگ است که در نظام هاي مردم سالار روشي شناخته شده و کم هزينه است زيرا براي ترديد زدايي از دورنما و پيامدهاي يک نصميم مراجعه به مردم موجب گسترش احساس هم سرنوشتي مي شود و ايجاد شائبه توسط کساني که در داخل و خارج درک واقع بينانه اي از منافع ملي را ندارند بي اثر مي سازد .

شماره روزنامه:7340
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 23 آبان 1400

موارد مرتبط