چاپ کردن این صفحه

چرا مديران موفق رانده مي شوند  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 01 آذر 1400 628 0
سرمقاله "محمد عسلی" 2 آذر 1400          چرا مديران موفق رانده مي شوند

از برزويه طبيب «بزرگمهر» گرفته تا اميرکبير در سايه قدرت مغضوب زمامداران شده اند و به مرگ ناخواسته و يا دل کندن از قدرت مجبور شده اند هرچند مديران و نخبگان موفقي بوده اند.
تاريخ روايتگر نخبه کشي هاي بسياري است. زيرا قدرت برهنه تحمل قدرت قلم را نداشته و اراده هاي کور بر عقلانيت و شعور چيره شده اند.
اگر نادرشاه افشار چشمان رضاقلي ميرزا را به علت ظني که از پس محاکمات صحرائي که کاملاً به يقين نرسيد کور نمي کرد در فتح آباد قوچان شبانه توسط سرداران سپاه سرش از تن جدا نمي شد و سرنوشت ايران به گونه ديگري رقم نمي خورد تا ميرزا استرخان در خاتمه کتاب دُره نادري بياورد:
«سرشب به سرقصد تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
به يک گردش چرخ نيلوفري
نه نادر به جا ماند و نه نادري...»
آري قدرت، چه قدرت نظامي باشد و يا قدرت اقتصادي و چه قدرت موقعيتي و يا قدرت علمي وقتي مهميز آن در دست عقل و تدبير قرار نگيرد فاجعه آفرين مي شود.
جورج بوش رئيس جمهور اسبق آمريکا دستور حمله به عراق و افغانستان را صادر کرد و فاجعه آفريد: تکيه بر قدرت مادي و نظامي در طول تاريخ چه بسا سرنوشت کشورهاي بزرگ و امپراطوري هاي تمدن سازي را دگرگون کرده و نظام هاي چند صد ساله را فرو ريخته است.
نکته قابل تأملي که از اين مقدمه کوتاه درک مي شود مبحث مديريت را در نظام هاي قدرت مدارانه باز مي کند.
خانم مري پارکر در کتاب معيار هاي مديريتي«The scale of manajment»، مديريت را اينگونه تعريف مي کند: «مديريت هنر انجام دادن کارهاست توسط ديگران»
پس در مديريت امروزي هنر توانستن با ديگران کار کردن يک ضرورت است به صرف اينکه فردي مورد وثوق و متعبد است الزاماً مدير خوب و موفقي نيست. هرچند اعتماد و خداباوري در نظام هاي ديني بايد مدنظر باشند اما قدرت هاي برآمده از يک نظام مردم سالار سعي دارند از مديران متخصص در موضوع کاري که به آنها سپرده مي شوند استفاده کنند.
مديران انتخابي مي بايد، مديريت را در مقاطع مختلف شغلي به صورت پلکاني طي کرده باشند تا در مديريت هاي کلان بتوانند از تجربه مديريتي خود بهره مند شوند.
هر مدير مي بايد از دانش برنامه ريزي براي کاري که به او سپرده شده بهره مند باشد. نحوه سازماندهي و انتخاب افراد را بداند و بتواند بين کارکنان سازمان، هماهنگي ايجاد کند عملکرد آنان را مورد ارزيابي قرار دهد و نظارت را که يکي از ارکان مهم مديريتي است به خوبي مدنظر داشته باشد و سپس به نگهداري افراد سازمان از پس نمره هاي قبولي در ارزشيابي ها وفادار بماند.
آنچه نابساماني هاي کنوني را رقم زده و موجب خسارت هاي بسياري براي کشور و ملت شده عدم انتخاب بعضي مديران کارآمد، متخصص و آگاه به اصول مديريتي است زيرا در حوزه مديريت ناظر، اختلاس هاي کلان «ندانم کاري» تصميم هاي غيرکارشناسانه و محفلي، فاميل گرايي، توصيه طلبي، رانتخواري و تبعيض و پارتي بازي معني ندارد.
مدير آگاه و وفادار به اصول مديريت قطعا از دستورات غيرقانوني و غيراخلاقي مقامات بالاتر تبعيت نمي کند و شجاعت افشاگري تقاضاهاي خلاف را دارد ميرزا تقي خان اميرکبير وقتي تشخيص داد و به ناصرالدين شاه نوشت که با توصيه مادر و عمه و اين و آن کار مملکت به سامان نمي رسد جان خود بر سر باورهاي درست گذاشت و همين مصيبت بر سر قائم مقام فراهاني آمد.
امروز هر سردار يا فرمانده نظامي هم مي بايد مدير قابلي باشد تا بتواند فرماندهي کند. شهيد چمران و بعضي فرماندهان ديگر از اين نعمت بي نصيب نبودند. دانسته هاي مديريتي و دين باوري شرط لازم است اما شرط کافي نيست. هنر مديريت نيز که يک ويژگي ذاتي است مدير را در مديريت موفق مي کند.
اگر تعبد و باورمندي براي مديران نظام جمهوري اسلامي يک اصل غيرقابل اجتناب است. توانايي و تخصص هم مي بايد در کنار آن باشد و جمع اين دو جمع نقيضين نيست.
سعدي را در اين باب حکايتي است که: «هارون الرشيد را غلامي سياه به نام خصيب بود بسيار نادان، او را طلبيد و فرمانروايي کشور مصر را به وي داد. گروهي از کشاورزان مصر نزد او آمدند و گفتند: باران دير وقت آمد. پنبه کاشته ايم سبز نشده، غلام سياه در پاسخ گفت: مي خواستيد پشم به کاريد.
«... اوفتاده است در جهان بسيار
بي تميز ارجمند و عاقل خوار
کيمياگر به غصه مرده و رنج
ابله اندر خرابه يافته گنج»
والسلام

شماره روزنامه:7347
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در دوشنبه, 01 آذر 1400

موارد مرتبط