چاپ کردن این صفحه

آسيب شناسي اعتياد در شيراز  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 28 آذر 1400 313 0
سرمقاله "محمد عسلی" 28 آذر 1400            آسيب شناسي اعتياد در شيراز

در راهروهاي دادگاه فرهنگ شهر از طبقه يک تا طبقه 4 پشت در دادياري ها جوانان و نوجوانان معتادي بعضا دست بسته، 3 الي 4 نفره و يا واحد منتظر رسيدگي به جرائمي هستند که بيشتر سرقت است.
اين وضعيت اسف بار چند مسئله مهم امنيتي را در اذهان عمومي تداعي مي کند. يکم آزادي در پرسه زدن در شهر که اکثرا براي تأمين نيازهاي خود دست به سرقت مي زنند و يا به شيوه هاي مختلف در چهارراه ها دست گدايي به سوي رانندگان دراز مي کنند.
دوم بي خيالي و يا ناتواني بعضي مسئولان امر در جمع آوري آنها به منظور بهبودي و يا پيشگيري از جرائمي که توسط آنها در شهر انجام مي شود.
سرقت يا از در و ديوار خانه ها و يا از داخل اتومبيل ها و يا با کف زني است که معمولا به صورت حرفه اي توسط همين معتاداني که از زندان آزاد شده اند و بعضا بارها دستگير شده و همانند گرگ توبه آنان مرگ است کار را به جائي رسانده اند که پايه هاي فلزي علائم راهنمايي و رانندگي را هم از جا درآورده و در انبارهاي ده پياله به فروش مي رسانند.
کابل هاي برق، دستگاه هاي آيفون درهاي ورودي خانه ها، نرده و حفاظ  خيابان ها و خلاصه هر چيزي که دستشان برسد شبانه به سرقت مي برند و اگر دستگير شدند رفت وآمدهاي شاکي ها در کلانتري و دادگاه ها براي اثبات جرم و وقتي که از آنها تلف مي شود به گونه اي است که عطايش را به لقايش مي بخشند و بعضا با دلسوزي و ترحم از شکايت خود مي گذرند.
و اما بعد:
شيوع مواد مخدر و تنوع و سهولت دسترسي به آنها موجب شده که کاهش سن اعتياد به مواد مخدر رو به افزايش باشد.
ترس آنچناني هم از دستگيري و زندان رفتن ندارند و بعضا بي ميل هم نيستند که در زندان با غذاي گرم و مکان نه چندان مناسب بقيت عمر را به سر برند.
چهره زيباي شهر شيراز با پراکندگي گروه هايي از معتادان چند سالي است به زشتي گرائيده و در هر کوي و برزني سر در سطل هاي آشغال دارند تا با جمع آوري ضايعات پلاستيکي درآمدي ماهيانه بين 15 تا 20 ميليون تومان کاسب باشند.
هرچند در تبليغات رسانه اي دشمنان تصاوير آنها به عنوان کساني که به دنبال غذا در سطل هاي آشغال مي گردند نمايش داده مي شود.
در سال هاي بعد از جنگ جهاني دوم که انگليسي ها توانسته بودند اعتياد به ترياک را در چين رواج دهند گروهي به نام جمعيت مشت زنان پيدا شدند و با معتادان به مبارزه پرداختند به نحوي که اکثر آنها را روانه دريا کردند و چين را از لوث وجود اين افراد پاک نمودند. توزيع مواد مخدر توسط همين معتادان به نفع قاچاقچيان انجام مي شود و زنگ اعتياد در هر خانه اي را به صدا درمي آورد.
فشار ناشي از فقر و گرسنگي براي خانواده هاي متدين و فرهنگي و کارگران زحمتکش هرچند سخت ولي قابل تحمل است اما اعتياد چنان جسم و جان را آزار مي دهد که هر معتادي براي تأمين مواد مخدر مورد نيازش دست به هر کاري مي زند.
در صفحات حوادث روزنامه ها بسياري از جرائم قتل و جرح و حتي سرقت از خانواده ها توسط معتادان انجام مي شود.
براي پاکسازي شهر از وجود اين افراد که امنيت جامعه و شهروندان را به خطر مي اندازند يک عزم جدي لازم است و يک اراده همگاني به ويژه در نيروهاي انتظامي که اين انگل هاي جامعه را از پيکره شهر برکنند هرچند مبارزه با معلول است اما اگر معتادي نباشد مواد مخدري به فروش نمي رسد و آثار سويي از اينان ديده نمي شود.
اعتياد شأنيت دستگاه قضا را هم به خطر انداخته و چهره دادگاه ها را با وجود گروهي آنها مکدر کرده است و قضات راهي ندارند جز آنکه آنها را در يک اتاق به صورت جمعي رؤيت کنند. چون جرم گروهي آنان سرقت و يا تخلفات ديگر است.
هرچند اعتياد جرم نيست و در واقع يک بيماري است اما نوعي بيماري جرم آفرين است پس اعتياد مي تواند سبب باشد که مسبب آن معتاد است.
در اين رابطه قوانين قضايي نياز به اصلاح دارند و يا بايد قوانين جديدي در اين باره وضع گردد.
بسياري از نقاط کور و يا بعضا پيدا و روشن شهر شيراز به ويژه در بافت قديم جرم زا و اعتيادآفرين است گويي اين فريب خورده و رهاشدگان به گونه اي خود را به شهر و جامعه تحميل کرده اند که راهي جز پذيرش و ترحم به آنها به ذهن مسئولان نرسيده است.
به قول عرب ها: «آخر الدواء الکي» يعني آخرين دارو داغ کردن است.
جامعه با معتادي که نمي تواند سرپا بايستد و انواع ويروس ها و ميکروب ها را با خود حمل مي کند چه بايد کند؟ آيا نبايد به سرانجامي برسانند که ديگر ديده نشوند تا درس عبرتي براي کساني باشد که در شرف اعتياد قرار گرفته اند.
آيا نبايد اگر معتادي در دستگاه هاي اداري کشف شود فورا اخراج گردد؟
اعتياد از کرونا هم بدتر است زيرا بيمار کرونايي اختياري در پذيرش بيماري خود نداشته هر چند تماس با وي بيماران ديگري را در پي خواهد داشت. اما معتادان با اختيار خود اعتياد را انتخاب کرده اند به هر دليل که پذيرفتني نيست.
به هر تقدير شيراز، شهر ادب و فرهنگ، شهري که ايران را با آن مي شناسند نبايد تعداد معتادانش از ديگر شهرها زيادتر باشد و اين موضوع حساسيتي را برمي انگيزاند که مشکل از کجاست؟
آيا اغماضي در کار است؟ آيا راه چاره پيش روي مسئولان شهر نيست؟
آيا وجودشان از هزينه اي که براي نگهداري و يا درمان آنها صرف مي شود باصرفه تراست؟
راستي مشکل کجاست؟ اراده اي مصمم و ياري همگاني بايد تا ريشه اعتياد خشکانده شود. درصد بالايي از طلاق ناشي از اعتياد است.کاري بايد کرد، کاري که مشت زنان چين کردند و ريشه آن را خشکاندند... اگر به هر دليل مشکل است و با باورهاي ديني ما همخواني ندارد همانند مقابله و مبارزه با کرونا مي توان کاري کارستان کرد و اعتياد را از اين سرزمين برکند.
به اميد آن روز
والسلام

شماره روزنامه:7369
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 28 آذر 1400

موارد مرتبط