نزديك شش ماه است كه ديگر از برپايى نمايشگاههاى هنرى مثل خوشنويسى، تذهيب، نقاشى و برنامه هاى هنرى مثل تئاتر و ديگر رشته هاى هنرى خبرى نيست و اين هم ضربه اى به جايگاه هنر و اقتصاد هنر در جامعه ما خواهد بود. برآورد خسارات رسيده به جامعه فرهنگى و هنرمندان بدون ترديد با باريك بينى به ميلياردها تومان خواهد رسيد، حال با اين اوصاف چه تعريفى و يا تضمينى براى آينده فرهنگ و هنر كشورمان در دوران پساكرونا شده است؟ هيچ گاه توقف كارهاى هنرى و فرهنگى در سطح كلان به سود جامعه نبوده است و خسارت هاى غير قابل جبرانى را در پى خواهد داشت.
بستر مناسب فرهنگى با برگزارى همين همايش ها و نمايشگاههاى متفاوت هر چند با اقبال اندك جامعه موجب افق روشن تر جامعه در اين حوزه است از اين رو دورى از فضاى فرهنگى و هنرى خود قصه ى پر غصه ى اين روزگار پر درد اصحاب فرهنگ و هنر است! قشرى كه بدون تمايلات مادى به روح هنر و درخشش آثارش و پرورش مخاطبانش مى انديشند و در اين ايام وانفسا از ارائه هنر خويش هم بازمانده اند. هنر و فرهنگ هم در زمره مظلومان جامعه و يا به قول اخوان " يادگار عصمت غمگين اعصار" هستند. كرونا در ميدان تاخت و تاز خود علاوه بر هزينه هاى جانى و مالى به هموطنان مان، فرهنگ و هنر را هم به حاشيه رانده است هر چند گستره فضاى مجازى و ظرفيت بالقوه اش هر آينه در بازتاب هنرها و فرهنگ ها مؤثر است امّا ارزش ادب و هنر "به حقيقت نه مجازست".
جا دارد که قانونگذاران و مجريان و همچنين دلسوزان فرهنگى كه دست شان به دهان شان مى رسد، اين روزهاى وانفساى فرهنگ را در حوزه هاى رسانه اى، هنرى، ادبى دريابند كه در گردنه ى ناملايمات سخت روزگار كرونايى و مشكلات اقتصادى بوجود آمده نيم رمقى بيش ندارند و به قول حافظ: ارغنون سازِ فلك رهزن اهل هنر است چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم