چاپ کردن این صفحه

قصه تلخ بردگی   

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 27 بهمن 1400 342 0
سرمقاله اسماعیل عسلی 28 بهمن 1400          قصه تلخ بردگی 

ما در جامعه جهانی با پدیده هایی مواجه هستیم که ظاهرا در قانون منسوخ شده اند ولی متاسفانه در اشکال مختلف به حیات خود ادامه می دهند. برده داری یکی از این موارد است. پیشینه ی برده داری به هزاران سال پیش برمی گردد. از آنجایی که ثروت موجب قدرت می شده، میل به تملک زمین و ابزار تولید و همچنین تملک همنوع به عنوان نیروی انسانی مولد با هدف کاهش هزینه تولید و استفاده از بردگان در جنگ ها به انسان ها انگیزه می داده تا چنین رفتاری را حق خود بدانند. کسانی که در گذشته در جنگ ها به اسارت درمی آمدند باید هزینه نگهداری خود را می پرداختند و عدم دسترسی آنها به پول موجب می شده که در برابر تامین غذا و مسکن و پوشاک به کارگرفته شوند. این امر تدریجا منجر به تدوین قانون برده داری شده است و نظام برده داری به دلایل منافع زیادی که برای صاحبان ثروت و مکنت و همچنین قوای نظامی داشته تا سالها قابل تغییر نبوده به طوری که حتی پیامبران نیز با وجود این که در آموزه های خود مردم را از آزار و بهره کشی همنوعان نهی کرده اند ولی قادر به لغو نظام برده داری نبوده اند و در خوش بینانه ترین حالت آزاد سازی بردگان را به عنوان اقدامی در جهت کسب رضایت خداوند و بخشوده شدن گناهان توصیه می کردند.
مدارک تاریخی نشان می دهد که ایران در سال 1307 هجری شمسی نسبت به لغو قانون برده داری به صورت رسمی اقدام کرده است. کشور نپال در سال 1908 میلادی به فهرست کشورهای مخالف با بردگی پیوسته که نشان می دهد حتی در اوایل قرن بیستم هم برده داری رواج داشته است. با وجود این که افکار عمومی جهانی زیر بار رواج بردگی در چارچوب قانون نمی رود ، هم اکنون نیز در سطح جهان با اشکال زیادی از مصادیق بردگی مواجه هستیم که اگر چه از لحاظ شکلی تفاوت هایی با دوران رواداری بردگی دارد ولی چون عده ای از روی ناگزیری تن به بهره کشی از خود می دهند که در صورت تغییر شرایطشان تمایلی به آن ندارند می توان گفت ادعای فروپاشی نظام برده داری چندان هم به واقعیت نزدیک نیست.
این که افراد غیر آمریکایی در صورتی که خواهان گرفتن برگ اقامت در آمریکا هستند می توانند با سه سال خدمت بی چون و چرا در ارتش آمریکا به خواسته خود برسند، مصداق برده داری است. به ازدواج درآمدن دختران کم سن و سال در ازای دریافت پول توسط پدر و مادرشان، شکلی از برده داری است. این نوع از ازدواج بیشتر در افغانستان و کشورهایی که هنوز نتوانسته اند خود را از قید سنت های غلط رها کنند هنوز رواج دارد. تجارت جنسی که با برده شدن خودخواسته زنان و دختران به دلیل ناداری و فقر فرهنگی عینیت پیدا می کند، گونه ای برده داری است. ربودن قلب عده ای جوان احساساتی توسط بنیادگرایان اسلامی و سلفی ها و به دنبال آن سوء استفاده از دلبستگی آنها و ناگزیر کردنشان به انجام عملیات انتخاری که به کنه و آثار آن واقف نیستند، شاخه ای از بردگی فکری است. یک شخصیت سلبریتی اگر از علاقه طرفدارانش به خود سوء استفاده کرده و دوستدارانش را وادار به انجام کارهایی کند که سودش عاید کسانی شود که با خانم یا آقای سلبریتی قراردادی امضا کرده اند، مصداق برده پروری است. کارگری که از روی ناگزیری حاضر می شود معادل یک سوم حداقل حقوق تعیین شده را دریافت کند، در واقع به اندازه ی دو سوم حقوقش مانند یک برده کار کرده است.
تابوسازی از نژاد و قوم و باورهای درونی و شخصیت های خودشیفته و مریدآفرینی برای اعمال نفوذ و به جان هم انداختن انسان های متعصب و ناآگاه و سوء استفاده از احساسات افسار گسیخته جوانان که در اقصی نقاط جهان رواج دارد، مصداق بردگی فکری است؟!
برای نمونه مغزعده ای را از سنین کودکی در مدارس علوم دینی وابسته به طالبان در پاکستان شستشو می دهند و با ارائه ی تعریفی منحط از دین و دشمنان دین آنها را وادار به آدمکشی و عملیات انتحاری می کنند. برخی از این کودکان را از پرورشگاه ها می آورند تا فاقد زیرساخت های تربیتی باشند و با عقده ای که در وجودشان متراکم شده بدون ملاحظه اصول انسانی و بی اعتنا به جان افراد غیر نظامی، تن به هر دستوری بدهند! این چنین کاری به منزله ی پرورش برده در یک چارچوب فکری ویرانگر است!
ارائه ی تعریفی غیر انسانی از زن در برخی از جوامع موجب می شود که مردان با احساس مالکیت نسبت به زنان، هر رفتاری با آنها را حق خود بدانند! هر چند در نقطه مقابل نیز فیمینیست ها با القائات خاصی مانع از ایفای نقش یک همسر توسط زنان می شوند که نهایتا شاهد افراط و تفریط های زیادی در این زمینه هستیم در واقع به منزله قدم گذاشتن در مسیر فرهنگ بردگی است.
برخی از گروه های فکری و سیاسی و باندهای مخوف توزیع مواد مخدر افرادی را به عضویت خود درمی آورند و آنها را موظف به انجام کارهایی می کنند. در مواردی دیده شده که اگر چنین افرادی پس از مدتی تغییر عقیده بدهند و متوجه اشتباه خود شوند به دلیل قوانین سخت گیرانه در صورتی که بخواهند راه رفته را بازگردند جان خود را در خطر می بینند در واقع به او می گویند یا باید تا آخر عمر پیرو ما باشی یا کشته خواهی شد. چنین برخوردی در واقع به منزله اصرار بر پذیرش بردگی فکری است که در گذشته رواج داشته و هنوز هم رسوبات آن پابرجاست.
در عصر ارتباطات ظاهرا این گونه وانمود می شود که برده داری به زباله دانی تاریخ رهسپار شده اما به چشم خود می بینیم که امپراتوری های رسانه ای با ایجاد جاذبه های گوناگون، ذهن مخاطبان را برای انباشتن اطلاعاتی جهت دهنده به تسخیر خود در می آورند و همه را به دنبال خود می کشند که گونه ای بردگی فکری است.
قصه تلخ بردگی به همین موارد ختم نمی شود و مصادیق فراوانی دارد. گاهی سنت های غلط از انسان ها برده می سازد و گاهی قوانین مغایر با فطرت و منطق. اصولا یکی از رسالت های پیامبران و حتی برخی از مکاتب فکری انسان محور، رهاسازی انسان ها از بردگی در اشکال گوناگون آن است.
در زمانه ی ما اگرچه نام ها و رفتارهای جدیدی جای نام ها و رفتارهای رایج در گذشته را گرفته اند اما از آنجا که گفته اند شیطان را اگر از در برانی از پنجره وارد می شود متاسفانه از تغییر ماهیت خبری نیست.

شماره روزنامه:7419
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در چهارشنبه, 27 بهمن 1400

موارد مرتبط