چاپ کردن این صفحه

گنج روان  

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 12 دی 1401 212 0
سرمقاله "اسماعیل عسلی" 12 دی 1401        گنج روان

گاهي تعريفي که ما از يک موضوع داريم تاثير تعيين کننده اي روي سبک زندگي ما دارد . براي نمونه برداشت هاي متفاوتي که مردم از ثروت دارند موجب مي شود که برخي با اندوخته اي محدود و حقوقي که مانند آب باريکي جريان دارد ، زندگي نسبتا آرام و بي دغدغه اي داشته باشند و برخي ديگر با وجود برخورداري هاي فراوان دائما با استرس روزگار مي گذرانند . حال سئوال اين است که به راستي ثروت واقعي را در کجا بايد جستجو کرد و آيا مي توان گفت که ثروت همان اندوخته است که ما هر زمان اراده کنيم بتوانيم آن را مورد استفاده قرار دهيم ؟ چرا بسياري از افراد در تمامي عمر خود مشغول اندوختن دارايي و افزودن به داشته هاي خود هستند ولي از آرامشي که تصور مي شود بايد با داشتن ثروت داشته باشند برخوردار نيستند ؟ آيا ايراد اساسي به تعريفي که از ثروت دارند وارد است يا اين که با تغيير مکان مي توانند احساس بهتري داشته باشند ؟

برخي با نگاهي وام گرفته از طبيعت که واقع بينانه هم هست ، نگاهي روزآمد به ثروت دارند و بر اين باور هستند که آنچه در طول شبانه روز مي توانند فراخور نياز خود به دست بياورند بايد براي راحتي و آرامش خود هزينه کنند و همان را ثروت مي دانند و عميقا معتقدند که آنچه مي ماند به دليل اين که کسي از فردا خبر ندارد نمي تواند ثروت محسوب شود .

معمولا افرادي که خلق و خوي آنها به طبيعت نزديک تر است و يا اين که داراي اعتقادات ريشه داري هستند و ترديدي ندارند که رزق و روزي آنها از راه هاي گوناگون تامين مي شود ، دغدغه ي فردا گريبانشان را نمي گيرد  !که البته چنين رويکردي نيازمند برخورداري از نگاهي عارفانه و يا کاملا مبتني بر الگوهاي طبيعي است .

برخي اشخاص به ثروت روان و همراه که قابل دزديده شدن هم نيست باورمند هستند مانند کساني که دانش منحصر به فردي را آموخته اند و در زمينه اي که مورد نياز همه مردم است تخصص دارند و در هر لحظه که اراده کنند مي توانند از دانش خود در هر کجاي جهان سود ببرند و هزينه ي زندگي خود را تامين نمايند . البته چنين نگاهي به ثروت اگر چه بسيار ايده آل است و جواب هم مي دهد اما فراگير نيست چرا که افراد انساني از لحاظ ذوق و استعداد و توانايي هاي ذهني و مهارت هاي فني در يک سطح نيستند . و چنين الگويي براي همگان قابل تاسي نيست !

عده اي ديگر با ديدگاهي مبتني بر قناعت همه ي اميدشان به آب باريک حقوق است و سعي مي کنند هر طور شده در يک اداره ي دولتي و يا خصوصي که آنها را بيمه کند استخدام شوند تا خيالشان بابت دوران بازنشستگي هم آسوده باشد . اين گونه افراد در صورتي که بتوانند دخل و خرجشان را متناسب کنند و گرفتار مصرف زده گي نشوند ، به گرداب چه کنم گرفتار نمي شوند و غير از مواردي که قابل پيش بيني نيست و براي آنها هزينه ايجاد مي کند ، مشکل ديگري نخواهند داشت .

نقل مي کنند که تنها دارايي ديوژن از دنيا کاسه اي بود که در آن آب و غذا مي خورد که آن هم با ديدن کلاغي که سر در جوي آب کرد و آب خورد از آن صرف نظر کرد . البته هيچ آدم عاقلي در اين دور و زمانه نمي تواند به سبک ديوژن زندگي کند زيرا با تعدد نيازها مواجه است ولي اين که انسان براي آرامش داشتن هزاران شرط بگذارد نيز قابل پذيرش نيست چرا که آرامش هرگز با زياده خواهي محقق نخواهد شد زيرا انسان را وادار مي کند که تا آخر عمر نگران نداشته هايش باشد .

اگر کسي نگاهي قابل نفوذ به خانه هاي شهر شيراز داشته باشد بسياري از اين خانه ها را خالي از شور و نشاط مي بنيد به طوري که خيلي از خانه ها علي رغم اين که از تمامي امکانات رفاهي نيز برخوردارند امازندگي در آنها لذت بخش نيست در صورتي که در برخي خانه ها خانواده هايي در کنار خانواده هاي ديگر در يک خانه زندگي مي کنند و با وجود کاستي هايي که دارند اين با هم بودن براي آنها خاطره انگيز است .

اين که در در آموزه هاي ديني هيچ کس صاحب هيچ ثروتي نيست مگر اين که براي دستيابي به آن تلاش کرده باشد به اين دليل است که لذت داشتن يک چيز رابطه ي مستقيمي دارد با تلاشي که براي رسيدن به آن داشته ايم البته اين حکم ديني ظاهرا با قوانين متعارف و جاري همخواني ندارد چرا که بسياري از افراد بدون اين که تلاش در خور اعتنايي داشته باشند ثروت فراواني دارند اماآنها نمي دانند که قوانين ناشناخته حاکم بر دنيا اجازه نمي دهد که چنين افرادي با لذت و بدون دغدغه از ثروت هاي بادآورده بهره ببرند . از اين رو ، معلوم مي شود که مالکيت در آموزه هاي ديني مفهوم و طعم و مزه اي فراتر از مالکيت هاي سيم سربي و دارايي مبتني بر تراکنش هاي بانکي دارد . مالکيت واقعي ، ثروتي فراخور تلاش است که لذتي نامحدود را از داشته هاي محدود ميسر مي سازد .

يکي از جذابيت هاي جوامع ديني و ارزش محور، تربيت نسلي است که لذت را در کار و تلاش و دانش و خرسندي از داشته هاي حاصل تلاش جستجو کند در حالي که نوع مناسبات اجتماعي و التهابات اجتماعي نشان مي دهد که ساز و کارهاي لازم براي ايجاد موازنه بين کار و دارايي فراهم نشده و جالب اينجاست که ظرف سالهاي گذشته اغلب کساني که از کشور مهاجرت کرده اند افرادي بوده اند که ثروت آنها دانششان بوده که در هر کجا مي توانستند آن را به پول و رفاه تبديل کنند ولي کساني که دائما در حال تبديل درآمد خود به طلا و دلار و مسکن بوده اند اين فضاي مسموم را براي ماندگاري ترجيح مي دهند.

من شخصا تاکنون نتوانسته ام توجيهي براي اين همه هزينه هاي تبليغاتي که آثاري هم بر آنها مترتب نيست بيابم لذا به نظر مي رسد که جامعه ي ما نيازمند خانه تکاني ذهني و رويکردي جديد به تعريفي جامع و مانع از ثروت است .

شماره روزنامه:7664
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در دوشنبه, 12 دی 1401

موارد مرتبط