چاپ کردن این صفحه

چرا معلم خوب حکم کيميا دارد؟

توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 13 ارديبهشت 1402 86 0
سرمقاله "محمد عسلی" 13 اردیبهشت 1402        چرا معلم خوب حکم کيميا دارد؟
47 سال قبل در زمان دانشجويي مطلبي تحت همين عنوان نوشتم که يکي از روزنامه هاي پايتخت آن را چاپ کرد. دکتر رضا مظلومان استاد جرم شناسي دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کلاس درس کرموزوم و جنايت خطاب به بنده گفت: «چرا معلم خوب حکم کيميا دارد؟ را شما نوشته ايد؟»
گفتم آري! گفت: بعد از پايان کلاس بيا در اتاق من.
آن روز هم دانشجوي حقوق بودم و هم دبير راهنمايي تحصيلي که در مدرسه پرورش واقع در 20 متري جواديه تهران درس مي دادم.
پس از سئوال و جوابي چند گفت: من دلم مي خواهد مطالبي از اين دست که در روزنامه چاپ مي کني را قبل از چاپ به خودم بدهي بخوانم. بدين منظور طي نامه اي مرا به کارشناسي تربيت معلم در خيابان ايرانشهر منتقل کرد و من خوشحال از اينکه ديگر راه دور و دراز دانشگاه تهران تا جواديه را طي نمي کنم، هم در وقتم صرفه جويي مي شود و هم به مکان امن تر و باکلاس تري منتقل مي شوم و به اصطلاح از ديدگاه ها و نظريات و تجربياتم استفاده بهتر مي شود.
حضور چند ماهه من در اداره کل تربيت معلم تهران براي رؤسا و کارمندان باسابقه آن که بيشتر تحصيلات دانشگاهي را در رشته هاي مرتبط به پايان رسانده و سالها در استخدام بودند مايه تعجب و سئوال بود.
روزي استاد مرا صدا کرد و گفت مي خواهم تو را به يک مأموريت اعزام کنم، چون هم حقوق مي خواني و هم نويسنده اي.
پذيرفتم و براي تهيه يک گزارش راهي دانشسراي راهنمايي تحصيلي در خرمشهر شدم.
موضوع گزارش من تحقيق و تفحص درباره خودکشي يک دختر دانشجو بود که در آن دانشسرا تحصيل مي کرد.
پس از جستجو و تحقيق همه جانبه از شهود و خانواده آن دختر به اين نتيجه رسيدم که رئيس دانشسرا خانمي است مستبد و بي خرد که براي تنبيه انضباطي آن دختر در سر صف او را مقابل دانشجويان تحقير کرده و گيس وي را با قيچي که از پشت روسري بيرون آمده بود چيده و آن دختر به علت اين برخورد ظالمانه تحت تأثير احساسات شديد با ريختن بنزين به روي لباس ها و سر و گردنش خود را آتش زده است.
آن گزارش را با صداقت در محکوميت خانم رئيسي که توسط معاونت تأمين و تربيت نيروي انساني وزارت آموزش و پرورش انتصاب شده بود نوشتم هرچند دکتر مظلومان در هنگام خداحافظي به من گفته بود مواظب باش که رئيس دانشسرا را خودمان انتخاب کرده ايم.
پس از بازگشت به تهران گزارش مکتوب را صبح روز بعد تقديم ايشان کردم. وقتي آن را مطالعه کرد با عصبانيت و پرخاش به من گفت: «حقا که جاي تو در همان مدرسه جواديه است و برگرد برو همانجا! گفتم چرا استاد؟ گفت: مگر نگفتم که رئيس دانشسرا را خودمان انتصاب کرده ايم؟
و من گفتم: هنوز هم معتقدم معلم خوب حکم کيميا دارد.
من به همان مدرسه بازگشتم و دوباره مقاله چرا معلم خوب حکم کيميا دارد را مطالعه کردم و به موضوع مهمي پي بردم که آنچه در تربيت معلم خوب تأثيرگذار است مي بايد در برنامه ريزي هاي آغازين و هدفمندي هايي که منجر به تربيت و آموزش معلم خوب مي شود هدف وزارت آموزش و پرورش باشد که مهمترين آن نيروي انساني باهوش، تحصيلکرده، بارسالت و علاقمند به تربيت دانش آموز است با مکان  هايي مناسب و صرف هزينه هاي لازم.
اين روزگار به پايان رفت و از دانشکده حقوق قضايي فارغ التحصيل شدم و براي قضاوت راهي کلاس هاي کارآموزي قضايي گرديدم. همان يک روز کافي بود تا عطاي قضاوت را به لقايش ببخشم و دوباره به آموزش و پرورش بازگردم.
از دبيري راهنمايي تا دبيري دبيرستان و از رياست دبيرستان تا رياست آموزشکده تربيت معلم را در طي سالهاي بعد از انقلاب گذراندم و در آن دوران جنگ تحميلي و پس از آن آنچه را که مي بايد در تربيت معلم به کار گرفت دريغ نکردم در حد اختيار و بضاعت اما عليرغم آن همه تلاش خود و همکارانم که از ميان اساتيد باسابقه انتخاب شده بودند نتوانستيم معلماني را تربيت کنيم که صد درصد به شغل معلمي علاقمند باشند و رسالت واقعي خود را درک کنند و در آموزش و پرورش تا پايان بمانند زيرا دانشجويان باهوش، و با استعداد و به اصطلاح درس خوان نخست راهي دانشگاه ها براي رشته هاي مهندسي و پزشکي مي شدند و درصدي از آنها که نمره قبولي دانشگاه را احراز نمي کردند در کنکور دانشسراهاي راهنمايي تحصيلي شرکت مي کردند و پس از قبولي و تحصيل در رشته هاي مورد نظر بعضا باز هم هواي دانشگاه داشتند. زيرا انگيزه قوي براي معلم شدن را وزارت آموزش و پرورش در دستور کار نداشت و محيط هاي شبانه روزي هم که خواب و خوراک آنها را تأمين مي کرد بيشتر به يک دوره سربازي شبيه بود با تفاوت هايي.
براي آنکه معلمان خوب تربيت کنيم و به کار گيريم، نخست مي بايد حقوقي را به آنها پرداخت کنيم که بر انگيزه هاي مهندسي و پزشکي غلبه کنند.
دانشجويان باسواد، بااستعداد و به لحاظ جسمي و رواني قبل از آنکه ايده آلشان دانشگاه باشد از همان دوران دبيرستان مي بايد روي معلمي حساب باز کنند و آن را شغلي در خور بدانند.
دو ديگر آنکه محيط هاي آموزشي و تربيتي مدارس ما مي بايد شرايط تربيت دانش آموزاني را داشته باشد که پس از فراغت از تحصيل بتوانند جذب بازار کار شوند و از پس زندگي برآيند.
وقتي معلمي با 20 يا 30 سال سابقه تدريس براي گذران زندگي مجبور باشد بيش از 36 ساعت در هفته تدريس داشته باشد اگر او را بخواهند ديگر فرصتي براي مطالعه مطالب نو و تازه پيدا نمي کند و چون دانش آموزان شاهد چنين سرنوشتي براي معلمان خود هستند انگيزه و رغبتي براي معلم شدن ندارند.
کليت ديدگاه ها و مطالبي که به نظرم در بهبود آموزش و پرورش و تربيت معلم خوب مؤثر است طي 8 شماره به سالهاي 66 و 65 در روزنامه کيهان با عنوان «نظام آموزش و پرورش ما به دگرگوني هاي بنيادين نياز دارد» چاپ کردم و براي طرح ديدگاه هايم به تهران براي شرکت در سمينار تغييرات نظام آموزش و پرورش کشور شرکت کردم.
در آن دوران آقاي دکتر احمدي رياست آن را به عهده داشتند که پس از طي دو سال آن طرح در مجلس شوراي اسلامي به علت عدم تأمين بودجه کافي رد شد و نتيجتا در بر همان پاشنه با تغييراتي جزيي چرخيد و متأسفانه امروز شاهد مصائب و مشکلاتي در آموزش و پرورش هستيم که مي بايد کارشناسانه و با تحولات روز و دستاوردهاي علمي جديد به آن پرداخت زيرا هنوز هم «معلم خوب حکيم کيميا دارد».
والسلام
 
شماره روزنامه:7749
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در چهارشنبه, 13 ارديبهشت 1402

موارد مرتبط