هر موجودی آبستن حوادث قابل پیشبینی است، خواه جماد باشد، خواه نبات، حیوان یا انسان. وقتی اتفاقی نیفتاده انسان تجربهای از آن ندارد. اما اگر به تکرار شاهد وقایع ناگواری باشیم هر بیتفاوتی، سهلانگاری، بیدقتی و عدم نظارتی نه قابل بخشش است و نه بیمجازات.
آنچه در بندر شهید رجایی در روز شنبه روی داد بیشک عامل انسانی در آن دخیل بوده است یا سهلانگاری و عدم نظارت بر امور بوده است و یا ضعف مدیریت. هر چند عمدی در کار نبوده باشد. گاه خسارتهای این چنین وقایعی قابل محاسبه نیست، هم خسارتهای جانی و هم خسارتهای مالی. اما مهمتر از این دو امنیت خاطر است برای کارگران و کارکنان، سرمایهداران و دستاندرکارانی که از این طریق ارتزاق میکنند.
ممکن است گفته شود این وقایع در هر نقطهای ممکن است اتفاق افتاده باشد، آری در هر کشور یا نقطهای از زمین هم که اتفاق بیفتد یا افتاده باشد ناشی از عوامل و یا دلائلی است که میتوان از آن درس گرفت و تجربه کرد.
در طول سالیان گذشته شاهد وقایع آتشسوزیهای مهیبی بودهایم که انفجارات غیرقابل مهاری در پی داشته است. اگر بررسیهای میدانی گذشته نتواند ما را قانع کند که پیشگیری بهتر از درمان است به این معنی است که در نظارت و نگهداری ضعف داریم و این ضعف استمرار دارد. از کنار هم گذاشتن تأسیسات تا بهرهبرداری میباید به گونهای مهندسی شده باشد که اگر جرقهای کوچک باعث آتشسوزی عظیمی شود به سادگی قابل توسعه و گسترش به دیگر تأسیسات و مواد و کالاها نباشد.
در بندر مهمی چون شهید رجایی که آن همه کانتینرهای وارداتی و صادراتی جا داده شدهاند باید نظارت به گونهای باشد که هر اتفاق محتملی قابل پیشگیری باشد.
نظارت بر عملکرد کارکنان حمل و نقل و سرپرستان و مهندسین صرفا با توصیه و بخشنامه امکانپذیر نیست. اگر راننده کامیون حامل مواد قابل اشتعال عادت به سیگار کشیدن داشته باشد باید از این کار منع گردد.
اگر کارگر ناراضی و معترض به کار حساسی گمارده شده باشد احتمال آنکه به سهو و یا عمد از انجام وظیفه خودداری کند میرود. اگر مواد شیمیایی قابل احتراق در نزدیکی دیگر کالاها و مواد اولیه جاسازی شده باشد و میدان آزاد در جوار آن نباشد میشود وضعیتی که اگر اتفاق ناگواری بیفتد نتوان به سادگی آن را جمع کرد.
آنچه را در بندر بزرگ و مهم شهید رجایی شاهد بودیم واقعه ناگوار و خسارتباری بود که جبران آن به ویژه برای انسانهای سانحهدیده امکانپذیر نیست. زیرا تربیت و آمادهسازی نیروهای فنی و تخصصی و حتی کارگران و رانندگان باتجربه سالیان درازی طول میکشد و جایگزینی آنان چندان آسان نیست.
همه ایرانیانی که به دور از این وقایع صرفا نظارهگرند هم، همسرنوشت در آثار به جای مانده و خسارتهای به وجود آمده هستند زیرا هر کارخانه تولیدی و یا بنادر صادراتی و وارداتی همانند شبکههای مویرگی غذارسان عمل میکنند که عموم مردم از آنها استفاده و بهره میبرند. تألمات ناشی از این گونه وقایع دل همه را خالی میکند و آسیب روانی میزندا. هیچ کس نمیتواند از این گونه رویدادها خوشحال یا بیتفاوت باشد حتی اگر سر دوستی با نظام نداشته باشد.
آب روانی که در لولههای آبرسان جاری است حتی حیوانات خانگی هم از آن بهرهمند میشوند. بیتفاوتی نسبت به هر آنچه اتفاق میافتد نه فقط بر اقتصاد تأثیر میگذارد بلکه امنیت روانی جامعه را حداقل برای مدت کوتاهی به هم میریزد. کدام ایرانی میتواند شاهد چنین وقایع ناگواری باشد و اشکش جاری نشود. راستی چه کسی یا چه کسانی پاسخگو و مسئول چنین حجمی از آتشسوزیها هستند؟
تأسیسات صنعتی و فنی به هر میزان که گسترده و عظیم بنا شده باشند نیازمند سرمایهگذاری در نظارتند. آنچه متأسفانه ما در بسیاری از موارد از آن غفلت کردهایم.
جانفشانی و ایثار ایثارگران قابل تقدیر و غیرقابل جبران است چه در دفاع از میهن اسلامی باشد و چه در حفاظت و نگهداری اموال و تأسیسات اما این بدان معنی نیست که از پیشگیری غافل بمانیم و بیشتر در موضع دفاع و جبران خسارتها باشیم.
این آتشها خاموش میشوند اما آتش حسرتها و دریغها از اینگونه وقایع پیوسته در دلهای مردم بیدار روشنند. به ویژه نمیتوان غم از دست رفتگان وقایع اخیر را حتی در طول سالیان به فراموشی برد.
حادثه خبر میکند. خبری که بارها به ما این تجربه را آموخته است که مراقب باشیم اتفاق ناگواری نیفتد. اگر فراموشمان نشود.
والسلام