چاپ کردن این صفحه

  این کاروان لنگ به جایی نمی رسد

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 03 خرداد 1404 42 0
سرمقاله 1 خرداد 1404 اسماعیل عسلی              این کاروان لنگ به جایی نمی رسد
باورمندی به بسیاری از ارزش های ریشه دار در فرهنگ دیرینه ایرانی بی نگاه به سرچشمه ی آنها ، پشتوانه ای بزرگ برای دستیابی به آرمان های گروهی ، همزیستی نتیجه بخش و نهادینه شدن و دل سپردن در رفتار به آنهاست. اینگونه باورها اگرچه دیریاب و آزمون گریز باشند و ماهی وار در چنگال اندیشه بلغزند و دور از دسترس به چشم آیند ، لیکن سودبخشی بالایی دارند . مانند آن که بگوییم "آسیب رساندن به درخت و گل و گیاه از بلندای زندگی می کاهد" و یا این که گفته اند " آب همان کاری را در زمین انجام می دهد که ستارگان در آسمان انجام می دهند "، بنابراین نباید آن را آلوده کرد و یا این که گفته شده "اهریمن در لابلای ناخن های آلوده خانه می سازد" و "سر زدن به خویشاوندان بر درازی زندگی می افزاید" و یا این که " دست به دست شدن پیشکش ، مهر افزاست" و سخنانی از این دست که پیگیری برای درست آزمایی آنها ، شب و روز زیادی از ما می گیرد لیکن گذشت روزگار بر درستی آنها گواهی می دهد .شوربختانه ، بیشینه ی مردم اینگونه اند که تا پاداشی مینوی و آن جهانی در کار نباشد ، به پیشنهادهای دانایان و پیمان های گروهی که نمایندگان مردم در انجمن های ویژه ی رایزنی بر سر آنها همداستان و یک رای می شوند ، تن نمی دهند زیرا به اندیشیدن و پایان بینی رفتارها خوگر نشده و پیمان های نوشتاری هر چند که پادافرهی سخت گیرانه در پی داشته باشد نیز برای آنها از توان بازدارندگی بالایی برخوردار نیست و پسندشان نمی افتد و در برابر سخنان روشن و خردپسند سرسپردگی ندارند و گاهی نیز نه تنها انگیزه ای برای پیروی از دستور کارشناسان فرادست ندارند چه بسا روی می دهد که از سر ستیزه جویی و به نمایش گذاشتن سرکشی خود به بایستگی هایی که سود و سودایشان را در پی دارد پای بند نبوده و روی خوش نشان نمی دهند .
اینگونه می نماید که بالندگی ما هنوزاهنوز با آیین دادگری همراه نبوده و به نابرابری ها خوگر شده ایم و همواره گواه دستاویزهایی برای ستم روا داشتن بر بیشینه ی مردم به بهای خشنود سازی گروهی اندک شمار، هستیم و واکنشی در خور ناخشنودی خود نداریم. بی گمان استوارسازی پایه های همزیستی نیازمند هم سرنوشت نشان دادن همگان بدون چشم داشتن به گوناگونی جایگاه ها، باورها و فرهنگ هاست و چنین چیزی به دست نمی آید مگر این که با همگان به گونه ای رفتار شود که باور کنند ، برابر دیده می شوند و جایگاه هموندی اشان چونان دیگران پاس داشته می شود به گونه ای که با همه ی هستی خود و از بن دندان بی انکه ناگزیر به دروغگویی و پنهان کاری باشند ، بر ارجمندی خود در جایی که زیست می کنند ، گواهی دهند. این خود ارجمند بینی ، پای آنها را در راه هموار درستکاری و راستگویی استوار می سازد .
بزرگترین چالش هموندان گروه زی ، نبود دادگری و یکسان نگری به همگان است . خیزش هایی که با آهنگ پی افکنی دگرگونی های بنیادین روی داده نیز تاکنون نتوانسته دلواپسان دادگری را بر سر این جستار همداستان کند که همگان ارج و جایگاهی یکسان در برابر پیمان های گروهی دارند زیرا اهریمن همواره گروهی را بر گروهی دیگر برمی شوراند تا میوه ی رنج و تلاش و تکاپوی یکدیگر را بچینند و دستاورد دیگران را از آن خود بدانند و بهره کشی از هم را روا بدارند . تا اینگونه ناروایی ها و ناشایسته سالاری ها بر جای باشد ، رویداد خوشایندی به پیشواز همگان نمی آید و به آینده ای روشن نمی انجامد از این روی هم آن که به ستم گرد آورده و هم آن که خود را پاکباخته می بیند یکدیگر را دشمن می پندارند و همزیستی آنها با چنگ اندازی بر چهره یکدیگر همراه خواهد بود زیرا یکدیگر را همسرنوشت نمی پندارند و راهشان یکی نیست . چکیده ی سخن این که تا داد نورزیم به آرامش نمی رسیم . کارهای بر زمین مانده بسان زیراندازی است که هر کس باید گوشه ای از آن را بگیرد و از زمین بلند کند . به دیگر سخن باید رفتارهایی در خور آرمان های همگانی داشته باشیم وگرنه این کاروان لنگ به جایی نمی رسد.
 
شماره روزنامه:8331
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در شنبه, 04 خرداد 1404