چاپ کردن این صفحه

بمباران اطلاعاتي و امنيت خبري

توسط محمد عسلی مدیر مسئول 22 شهریور 1399 429 0
سرمقاله محمد عسلی 23 شهریور 1399بمباران اطلاعاتي و امنيت خبري

وقتي از در و ديوار تصوير و صدا مي آيد. هميشه ذهن آدمي به دنبال خبري است که امنيت خاطر ايجاد کند. امنيت خاطر يعني اينکه آدم بتواند به توانايي هاي خود متکي باشد و از آن اتکا اميد بيافريند. اتکا گاهي به توان مالي است، گاهي به توان موقعيت هاي شخصي، گاهي به هنر و استعدادي است که هر کس آن را ندارد. گاهي به واسطه است. به توان ديگراني که مي توان از آنها کمک خواست. مثل پدر، مادر، برادر و يا دوستي که پاسخ مثبت مي دهد.
اما وقتي پول داشته باشي و نتواني آنگونه که مي خواهي خرج کني و هميشه در اين دغدغه باشي که بايد بگذاري و بروي و يا آن را به جاي ديگري انتقال دهي به تصور اينکه حفظ آن هميشه ميسر است امنيت خاطر نداري.
اگر پول داشته باشي و امکانات ديگري که پيوسته پول سازند، دغدغه حفظ آن از دزد داري.
حال همه اين احتمالات به کنار واقع قضيه اين است که امروز فقير و غني اضطراب اين را دارند که قدرت پول ملي روز به روز کاهش مي يابد و تو هميشه در اين انديشه اي که چگونه مي تواني پولت را به کالايي تبديل کني که ارزش امروزي آن حفظ شود گرچه ارزش پار و پيرار آن به اندازه کافي کاهش پيدا کرده است.
پس دو مسئله امنيت خاطر تو را بر هم مي زند. يکي کاهش پولي که پس انداز کرده اي و دوم راهي که بايد براي تبديل آن انتخاب کني.
پس به دنبال خبري هستي که رويدادي اين دغدغه را از تو دور کند. حال مدام دستت به کليد واژه هاي گوشي همراهت هست تا ببيني چه خبر هست.
بورس در حال سقوط بالا و پايين مي شود. نرخ کالاها و اجناس ضرور و غير ضرور به صورت تصاعدي بالا مي رود. ترامپ قصد دارد تحريم هاي جديدي عليه ايران وضع کند.
آتش سوزي به جان جنگل ها افتاده، سيل ويرانگر خانه هاي در مسير را بلعيد. زلزله خانه هاي چند روستا را تخريب کرده. انفجار در يک مغازه باطري سازي يک نفر را کشته و 25 مجروح به جاي گذاشته و خانه هاي چندي را آسيب زده است. کرونا ديروز هم 125 نفر را به خانه ابدي روانه کرد. در تصادف يک دستگاه اتوبوس با تريلي چند نفر کشته و مجروح شدند. يک جوان شکست عشقي خورده خود را حلق آويز کرده. چند کارخانه و شرکت اعلام ورشکستگي کرده اند. دادگاه مفاسد اقتصادي باز هم براي چندمين بار براي رسيدگي به اتهامات اختلالگران و سوداگران ارز و زر و زور تشکيل شد.
کانال خبر را مي بندي و به يک کانال غير خبري متوسل مي شوي. فيلمي از جبهه هاي جنگ تحميلي تو را به آن زمان مي برد که صدام جنگ را بر عليه ايران آغاز کرد. قد سرو جواني از بالاي تپه هاي الله اکبر درهم تا مي شود و تو مي خواهي فيلم را دنبال کني. اشک در چشمانت جاري مي شوند. يادت مي رود که چه خبرهايي شنيده و ديده اي. آرزو مي کني جنگ ديگري روي ندهد. دوباره باز مي گردي به هنگامه خبرهاي خارجي.
آتش سوزي جنگل هاي کاليفرنيا از مهار خارج شده 31 نفر کشته و مفقود شده اند. کرونا در آمريکا، انگليس، هند و برزيل و... جان تعداد زيادي از مردم را گرفته و يکه تازي مي کند.
سيل خيابان هاي شهرهاي آمريکا را در نورديده و وارد ساختمان ها شده. 46 ميليون بيکار در آمريکا تقاضاي بيمه بيکاري کرده اند. ترامپ گفته من دروغ گفتم که کرونا چيز مهمي نيست. کشورهاي عربي منطقه خليج فارس يکي پس از ديگري براي حفظ موقعيت خود به دست بوسي آمريکا و اسرائيل مي روند. آتش سوزي در انبار لاستيک، دوباره لبنان را درگير کرد. تلويزيون را خاموش مي کني. با خود مي گويي به کجا پناه ببرم. همسرت فرياد مي زند آخر چقدر خبر؟ و تو مي گويي با اين خبرها به کجا پناه ببريم؟
دخترت با يک اعتماد به نفس قابل توجه مي گويد: به خدا پناه ببر.
با خدا در خوف و رجائي. گاهي اميدوار و گاه نااميد. قرآن را مي گشايي در قرآن هم خبرهاي خوب و بد است. خبرهاي خوب لطف و بخشش خداوند و ياران مؤمن که توانستند بر بت ها بشورند و در سايه وحدت به برادري و مهر برسند و خبرهاي بد از عملکرد کافران، منافقان، قاسطين، مارقين و ناکثين، بخل و کينه کافران، رودرويي منافقان، ستم ستمگران کج فهمي خوارج و عهدشکناني که همه بد کردند. از 1400 و اندي قبل به آئينه روز باز مي گردي. دوباره خبرهاي بد دوباره خبرهاي خوب اما بدها پيدا و خوبي ها ناپيدايند. چه کني؟ به که پناه ببري؟ جهان تا بوده همين بوده کتاب تاريخ کشورت را مي گشايي:
«پرويز به هر خواني زرين تره گسترده
زرين تره کو بر خوان رو کم ترکوا برخوان...»1
با خود مي گويي در اين جهان پر از تحول و تغيير و بي ثباتي وفا از که مي جوئي؟
روزي بود و روزگاري. مردم بيش از 4 ديواري خود، خبري از فاصله 50 متري هم نداشتند. حالا بايد کنار جام جم بنشيني و تمامي دنيا و مردمانش را مشاهده کني. گاه از غم جوانان مردم جنگ زده يمن، مردم آواره فلسطين، مردم تحت ستم افغانستان و مردم آواره سوريه رنج ببري و دم بر نياري. گاهي با غم جهان انديشه نان را فراموش کني و گاه مي بيني که ظلم ظالمان تمامي ندارد. چرا که قدرت افسار گسيخته فسادآور است و فساد نان تو را هم آجر کرده است.
آري بمباران اطلاعاتي، امنيت را از خبر گرفته به قول حافظ
«از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان، وين راه بي نهايت ...»
والسلام

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در شنبه, 22 شهریور 1399

موارد مرتبط