درود خداوند بر تو و بازماندگانت که لبريز از مهر بوديد و پيونددهنده عشق به زندگي شرافتمندانهاي که با کاشتن بذر صداقت در روان آدميان به اين مقام نائل شديد در دوراني که جهل و خرافه و زنبارگي سرمايه احترام و بزرگي بود و شمشير ميزان و شاقول عدالت.
درود خداوند و دلبستگان به معبود بر تو که روح مقدس جاري هستي در روي زمين بدان نشانه که الله اکبرت از هر گلدستهاي در اقصي نقاط زمين صداي خداوند را در اذهان باورمندان جاري ميکند. پس از آن درودهاي بيپايان که هر روز و شبانگاه بر ذهن و زبان پيروانت جاري ميشود.
و اما بعد؛
ميداني که امروز اسلام تو چگونه زنداني بندهاي دنياطلبي شده است از آن رو که اميران کشورهاي اسلامي با نام خدايت دست در دست شيطان دارند و سايه او را بر سر ملت خود با مباهات پذيرا شدهاند تا آنجا که هر نداي حقطلبي را گرچه با زبان، تأييد ميکنند اما در عمل ناجوانمردانه و ناباورانه با دشمنان اسلام همپيمان شدهاند.
سالگرد فرخنده ورودت به زمين را جشن ميگيرند و مساجد را آذينبندي ميکنند اما طعم تلخ نابرادري را با انبار کردن سلاحهاي خريداري شده از شيطان، گوش به فرمان دشمنان خدايند وقتي نداي مظلوميت فلسطينيان در اسارت صهيونيست را پاسخي نميدهند و هر آنچه از کلام خداوند آوردي که برادري و برابري را هديه الهي دانستي در دايره اتحاد مسلمانان. گرچه زمزمه ميکنند اما سرمست باده لذت آنياند چنانکه از بستر زربفت توان خيزش ندارند تا آنجا که حصار شيطان بزرگ محدوده ورود و خروجشان را تعيين کرده است.
اي محمد(ص) بنده پاک خدا و برآورنده حيات طيب! کجائي که سرزمين وحي جولانگاه شيطان شده است و خاکريزهاي قرآنيات يکي پس از ديگري در تصرف دشمنان درآمده تا آنجا که درآمد ناشي از فروش نفت ارزان را دستمايه قدرت کردهاند به رسم شاهان و اميراني که تو اريکه سلطنت آنان را به زير کشيدي در آغازي که نويد حقطلبي و عدالتمحوري زمين را از ناپاکان پاک کرد و چشم طمع دنياداري را کور نمود تا اعتصام به حبلالله وحدتآفرين شود و مسلمانان را از قدرتهاي شيطاني باکي نباشد چنانکه در آستانه آتش بودند و خداوند نجاتشان داد. اينک بهترين فرزندان خلق مسلمان نه آنکه در آستانه آتشند بل در دل آتش، زنان، کودکان و مردان غيرنظامي هم بيرحمانه در عمق آتش خشم شيطان بزرگ زنده زنده ميسوزند و در زير بمبارانهاي وحشتآفرين، فريادرسي ندارند تا آنجا که اگر صداي حقطلبي از مسلماني به گوش رسيد آن صدا هم در گلو خفه ميشود. زيرا برادري و برابري جاي خود را به قدرتطلبي و دنياخواري داده است و ترس بر سر ناباوران مسلماننما سايه افکنده.
اي محمد(ص) پاکترين انسان خداوند! ميبيني ناجوانمرديها، رياکاريها، دروغپردازيها و ميداني که چه بر سر مسلمانان آمده است که جز اين تبليغ نميشود که شکم و زير شکم را دريابند و به خوشباشي خود بيانديشند که زمانه، زمانه لذتطلبي کاذب از دنياي مجازي است و جز اين نيانديشند که راهگشاي تمام بدبختيها پول و ثروت برآمده از دلار است و بس.
ديگر زمانه يتيمنوازي، انفاق، تعاون و همنوعدوستي به سر آمده چنانکه اشک يتيمان بازمانده از جنگهاي خونين در افغانستان، عراق، سوريه، لبنان، فلسطين و... به جويبارهاي رواني مانندهاند که تمامي ندارند.
قرآن را در قاب زرين با کاغذ الوان چاپ ميکنند و همراه با حجاج روانه مينمايند اما دريغ از آنچه از آن قرآن در باورشان آيد که جز صورت بزک کردهاي از اسلام را باور ندارند براي حفظ قدرت تبعي از شيطان و چه فريبکارانه مينمايد اين رياکاريها.
اي پيامبر اعظم و اي فخر انسانها که نور تابان روح مقدست هنوزا هنوز در اين کره خاکي ساطع است. پيروانت در روز رستاخيز چه حجتي دارند و چگونه بخشوده خواهند شد وقتي تن به ستم ستمگران دادهاند و دم برنميآورند از اين همه ظلمي که بر آنها و برادران و خواهرانشان ميرود؟
چه بايدمان کرد در اين روزگار وانفسا که هر چه زمان ميگذرد با خدا فاصله بيشتري پيدا ميکنيم و از عدالت دور ميشويم؟
چه بايدمان کرد که چشم اميد به آسمان داريم اما ارادهاي براي طرحي نو درانداختن نداريم و تغييري به عدالت نزديک را اميدمان نيست.
دلمشغوليهاي زمانه پرسرعت ماشينيسم ما را به اسارت داوطلبانه در صف انتظار داشته است و حافظه تاريخيمان را سايه انداخته، گويي نجاتدهنده در چشم انتظار اذن حضور نمييابد وقتي بيش از اين همه فساد و تباهي راههاي ضلالت را گشاده و مسير رستگاري را بسته است.
آيا زمان آن نرسيده که مردي از خويش برون آيد و کاري بکند؟ زمين در سطح و از اعماق آنچنان تخريب شده که ديگر آن سياره بهشتي نيست، جنگ مرزها به فراموشي رفته چون ديگر مرزي بين کشورها نيست وقتي جهان به دهکدهاي کوچک تبديل شده و جهان وطني وجهه همت مهاجران شده است. دارالاسلام به دارالکفر تبديل شده و جز پوستهاي از آن همه معنويت و شعور باقي نمانده است. عافيتطلبي جاي عاقبتانديشي را پر کرده، ظلم و بيداد وسيله عدالتخواهي شده است.
ما را چه عاقبتي در پيش است؟ چه بايدمان کرد؟ اي بهترين خلق خدا که هنوز نور ميتاباني بر اين سايههاي وحشت در سالروز ميلاد فرخندهات. محور مقاومت را درياب. حضوري دوباره بايد و کرشمهاي که بازار ساحري را بشکند. اي ستاره روشن صبح بيداري بتاب بر اين تاريکيها و بمان براي هميشه که راه نجاتي جز توسل به آنچه خداوند گفت نيست هرچند ما فراموشکارانيم. ما همانيم که زمانه ثابت کرد در خُسرانيم چرا که قسم خداوند راست بود که والعصر ان الانسان لفي خُسر الا الذين آمنوا و عمل الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
والسلام