از آغاز اندیشه انسانی تا به امروز این سئوال تکرار شده است که جهان ما به کجا میرود اما هیچ وقت مانند اکنون چنین قوی و جدی نبوده است.
جهان معاصر در نقطهای ایستاده است که هم میتواند زمینهساز پیشرفتی بیسابقه باشد و هم نشانهای از بحرانهای عمیقتر که آینده بشر را تهدید میکند. بررسی نشانهها و روندهای حال حاضر، تصویری پیچیده از فردای انسان ارائه میدهد.
از شکسته شدن مرزهای دانش گرفته تا حضور هوش مصنوعی در زندگی روزمره، بشر امروز قدرتی در اختیار دارد که نسلهای قبل حتی تصور آن را نمیکردند. فناوری، درمانهای جدید خلق کرده است. دسترسی به دانش را آسانتر نموده و سرعت ارتباطات را به سطحی رسانده که جهان را به دهکدهای واقعی تبدیل نموده است. اما همین پیشرفتها سایه نگرانی نیز بر جهان انداختهاند. سئوالاتی جدی مطرح است. وقتی ماشینها جای نیروی انسانی را بگیرند، نقش انسان چه خواهد بود؟
خصوصیسازی دادهها، امنیت شخصی و حریم خصوصی را چگونه تغییر خواهد داد؟
آیا تکنولوژی، انسان را توانمندتر میکند یا وابستهتر و آسیبپذیرتر؟
بحران زیست محیطی شاید مهمترین موضوع قرن حاضر باشد. ذوب شدن یخهای قطب، خشکسالیهای گسترده، آلودگی هوا و کاهش تنوع زیستی، زنگ خطرهایی هستند که هر روز صداهای آن بلندتر میشوند در حالی که علوم پیشرفته نوید آیندهای بهتر میدهند.
زمین زیر پای ما رو به فرسایش است، اکنون بسیاری از کارشناسان معتقدند که آینده جهان نه فقط به نوآوری بلکه به تغییر سبک زندگی بشر و بازگشت به احترام نسبت به طبیعت وابسته است.
پیشرفت اقتصادی جهانی به شکل برابر توزیع نشده است. شکاف میان طبقات اجتماعی رو به افزایش است و بخش بزرگی از جمعیت جهان احساس میکنند از قافله توسعه جا ماندهاند. این احساس بیعدالتی، زمینهساز بیثباتی سیاسی، مهاجرتهای گسترده و حتی شکلگیری جنبشهای اعتراضی شده است.
در چنین شرایطی، پرسش مهم این است که آیا جهان به سمت همبستگی و اصلاح میرود یا قرار است تنشهای تازهای میان ملتها و طبقات اجتماعی شکل بگیرد؟
واقعیت این است که جهان، اکنون بیش از همیشه به هم وابسته شده است. تصمیماتی که در یک سوی دنیا گرفته میشود، میتواند زندگی میلیاردها نفر در سوی دیگر را تحت تأثیر قرار دهد. این وابستگی دو پیامد دارد. یا بشر به سمت همکاری، همدلی و خرد جمعی خواهد رفت یا رقابتها و نزاعها شدت بیشتری خواهد گرفت.
شاید پرسش اصلی این نباشد که جهان به کجا میرود بلکه این باشد که جهان را به کجا میبریم؟
اگر انسان بتواند میان علم و اخلاق، پیشرفت و مسئولیت، رفاه و عدالت تعادل برقرار کند، آینده میتواند روشنتر از هر زمانی باشد. اما اگر بیتفاوتی نسبت به زمین، نابرابریها و بحرانها ادامه یابد، خطر آن است که آینده به سمت تاریکی و آشوب حرکت کند.
آینده جهان نه یک سرنوشت قطعی، بلکه انتخابی جمعی است. هر سیاستمدار، هر شهروند و هر نسل در ساختن فردا سهم دارد. شاید آنچه امروز نیاز داریم نه فقط پیشرفتهای بیشتر، بلکه پرسشی عمیقتر از خودمان است. میخواهیم جهان چگونه باشد؟
پاسخ به این پرسش راهی است که ما را به آیندهای پایدار، عادلانه و انسانیتر میرساند، آیا این خواسته بدون باور به خدا امکانپذیر است؟ یعنی انسان جانشین خدا توانسته است خدا باشد؟ آنچه بر بشر امروز میرود ناباوری به خدا و باور به خود است.
والسلام