چاپ کردن این صفحه

تا کي آرام گيرد

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 04 آبان 1399 361 0
یادداشت سردبیر اسماعیل عسلی 5 آبان 1399تا کي آرام گيرد

دوزخي که از ژرفاي زمين تفتيده سر برآورده چونان اژدهايي دهان گشوده ، زبانه هاي سياه و زهرآگين خود را به نشانه ي تهديد به سوي چشم هاي نگران پرتاب مي کند و هنگام خزيدن از کمينگاه لجن آلود خويش به ماسک هاي رها شده در آبراهه هاي عفن چشم مي دوزد و مانند سگي به استخوان رسيده دم مي جنباند .
پژواک دهشت انگيز غريو هيولايي مهيب ، پس از يک رودررويي سخت با صخره هاي سنگدل راه خود را از ميان دره ها ي محاصره شده با ديواره هاي تسخير ناپذير باز مي کند و پيکر فسيل شده ي درختان سرخس و پنجه گرگ را که از هول ريشه کن شدن سر در گريبان يکديگر فرو برده اند به رعشه اي موحش وامي دارد .
کودکان شيرخواره راه سينه ي شيرافشان مادران بستري شده در بيمارستان هاي صحرايي را گم کرده اند و سلام که پيش از طغيان مصيبت کرونا نقش خنده اي دلنشين را بر لب ها جراحي مي کرد پس از مواجهه اي هول انگيز با سد دهن بندهايي که تار و پودشان را از ترس و وحشت سرشته اند ، و عبور از دهليز تنبوشه ي گلويي به هم چسبيده به ريه هاي انباشته از چرک هاي شيرابه اي رنگ باز مي گردد.
دژخيم کرونا با تازيانه اي آتشين در دست سوار بر ارابه اي با چرخ هاي دشنه آجين و شتابي آغشته به خشم بر سنگفرش گذرگاه جمعيتي هجوم آورده به خيابان مي تازد تا مانند کمبايني فرمان بريده سرخوشه هاي آفت زده و ملخ خورده را درو کند .
خش خش تضرع آميز برگ هاي رنگ و رو رفته پاييزي زير پاي عابراني که با نگاهي از حدقه بيرون آمده در جستجوي گمشده ي خويش به اين سو و آن سو گردن مي کشند يادآور دودي غليظ و آزار دهنده است که از خاکستر جنگل هاي سوخته برمي خيزد .
پسر بچه هايي با چهره هاي ترس اندود دور از هلهله هاي کودکانه رم کرده از موموي افسونگر فضاي مجازي، آهنگ لاي لاي رسوب کرده در ذهن وهم آلود خود را از صفحه ي حافظه ي کوتاه مدت خود پاک مي کنند . و اين تصوير زميني است که مورد بي مهري قرار گرفته و سر به طغيان برداشته است .
اين که انسان در اوج خود شيفتگي ، با هيبت موجودي منحصر به فرد و انديشه ورز در عرصه ي طبيعت جولان مي دهد و اکسيژن مي بلعد و دود توليد مي کند و جنگل ها را به آتش مي کشد و مسير رودخانه ها را تغيير مي دهد و با بي اعتنايي نسبت به سنت هاي حاکم بر جهان هستي ، لايه هاي محافظ پيرامون کره خاکي را با ايجاد شکاف ها و زخم هاي ماندگار مي تاراند؛ نشانه ي بي خبري او از هشياري جهان آفرينش است . جهاني که در دفاع از هستي مندي خود ناتوان نيست . بي گمان آن که جو مي کارد ، گندم درو نمي کند .
اينک تمدن عريان و بي شرم در برابر نگاه شهوت آلود ويروسي به فحل آمده چه گريزگاهي دارد و کيست که تصور کند حاصل آميزش ريه هاي ما با هواي نفرت آلودي که زمين و آسمان را در بر گرفته چه خواهد بود و شبي که در تاريکي عقل باردار حوادثي تلخ شده ، سحرگاهان چه هيولايي را به دنيا خواهد آورد ؟
کدامين نيروي انساني قادر است زمين را از حرکت در مدار چند ميليارد ساله اش بازدارد و حق دفاع را از طبيعت سلب کند . سيلاب ها را به اطاعت فراخواند و پس از مهار توفان هاي سرکش ، صاعقه هاي پي در پي را در قفس تدبير به زنجير کشد ؟
ويروسي که حتي به چشم نمي آيد و ما همچنان با تبختر و غرور به دنبال سرکوب او هستيم يک تنه جهانيان را به مبارزه اي سخت و نفس گير فرا مي خواند و عزيزان ما را گروگان گرفته و در هر ثانيه تني چند از آنها را به نشانه ي خشمي عميق به ديار عدم مي فرستد و ما همچنان به قلع و قمع نشانه هاي سبزينگي و حيات دل مشغوليم و صداي ناقوس مرگ را نمي شنويم و به دنبال اختراع الفبايي براي فهم زبان طبيعت نيستيم ! و به شتري که هر روز پشت در خانه اي زانو مي زند نواله اي چرب و نرم حواله مي دهيم .
اين يادداشت تلخ و گزنده آتشفشاني بود که فوران کرد و گدازه هايي آتشين را به اطراف پراکند ؛ تا کي آرام گيرد .

شماره روزنامه:7039
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 04 آبان 1399

موارد مرتبط