چاپ کردن این صفحه

هر گردي، گردو نيست!

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 16 آبان 1399 380 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 17 آبان 1399هر گردي، گردو نيست!

در دنياي سياست خيلي چيزها در معرض تغيير قرار مي گيرد . انتخابات ، کودتا ، بحران هاي اقتصادي ، سوانح طبيعي ، جنگ ، مهاجرت گسترده و تغيير قانون اساسي از جمله مولفه هايي هستند که مي توانند به تغييرات گسترده در تصميم سازي ها و سياست گذاري ها منجر شوند . البته جابجايي شخصيت هاي طراز اول در هر کشوري نيز مي توانند زمينه اي براي تغيير فراهم کنند اما تا زماني که قانون اساسي در يک کشور دچار دگرگوني اساسي نشده نمي توان از تغييرات بنياني سخن گفت . زيرا قانون اساسي خصوصا در نظام هاي پارلماني ترسيم کننده ي خطوط کلي رفتار و مواضع مسئولين و همچنين تنظيم کننده فهرست اولويت ها در برنامه ريزي و بودجه است .
هر چند تغيير زاويه نگاه مردم به مسائل در دراز مدت مي تواند به تغييرات مهم در قانون اساسي منجر شود اما چنين پروسه اي هرگز در کوتاه مدت محقق نخواهد شد زيرا تغيير مردم و نهادينه شدن برخي مناسبات بين آنها مستلزم کار فرهنگي دراز مدت است ؛ کما اين که حتي نمي توان مدعي گرديد که تغيير نظام ها نيز بدون تغيير ويژگي هاي فرهنگ عمومي بتواند رافع تمامي مشکلات يک کشور باشد .
بايد پذيرفت که عوامل متعددي دست به دست هم مي دهند تا فرهنگ عمومي در قالب رفتارهاي معنادار خودنمايي کند لذا هرگز نبايد از يک انقلاب انتظار معجزه داشت خصوصا انقلابي که در بازه ي زماني کوتاهي پيروز مي شود .
گاهي اين سو و آن سو شنيده مي شود که برخي از فروپاشي نظام ليبرال دموکراسي آمريکا به صورت بنياني سخن مي گويند و تصور مي کنند که شورش هاي خياباني ناشي از احساس عدم وجود عدالت مي تواند در کوتاه مدت موجد تغييراتي باشد که روي مناسبات سياسي و اقتصادي و فرهنگي ايالات متحده ي آمريکا با ساير کشورها به گونه اي تاثير بگذارد که شاهد برچيده شدن سياست هاي مبتني بر جنگ افروزي ، يکجانبه گرايي ، تماميت خواهي و هژموني تهاجمي گردانندگان اين کشور باشيم . همان گونه که نمي توانيم مدعي نابودي ناگهاني رژيمي نژاد پرست و صهيونيست در خاورميانه باشيم نبايد انتظار داشته باشيم که اعراب بتوانند با کنار گذاشتن اختلافات خود که ريشه در ادعاهاي ارضي ، چالش هاي قومي و مذهبي و شکاف هايي که در طول تاريخ بين آنها ايجاد شده  دارد ، موضع يکساني در برابر اين رژيم اتخاذ کنند.
نبايد فراموش کرد که ايالات متحده آمريکا در کنار ويژگي هايي که براي برخي از کشورها آزاردهنده و تحقير کننده است ، در سايه ي برقراري مناسبات اقتصادي و فرهنگي و تعاملات علمي که آن کشور را به اقتصاد اول جهان تبديل کرده و به شکل گيري بزرگترين قطب سرمايه گذاري ، تبادل دانش و انديشه و فرهنگ و ثروت اندوزي بر پايه ي مهاجرت انجاميده ، به رشد و توسعه اقتصادي برخي کشورهاي متحد با خود کمک شاياني کرده است . هر چند وقتي از بالا به چنين مناسباتي مي نگريم احساس مي کنيم چنين توفيقاتي به قيمت خون هزاران بي گناه و چپاول منابع کشورهاي فقير و جهان سومي و همچنين ناديده انگاشتن حقوق بشر تمام شده است . کره جنوبي و ژاپن از جمله کشورهايي هستند که با حرکت به موازات سياست هاي آمريکا توانسته اند با ظرفيت سازي و جذب سرمايه، از نيروهاي انساني در اختيار خود براي رشد و توسعه استفاده کنند .
اگر بنا باشد مردم يک يا چند کشوربخواهند به تنهايي هزينه ي مبارزه با يکجانبه گرايي و فرهنگ تهاجمي و هژموني نظامي آمريکا را بپردازند ، چنين جنگي اولا فرسايشي بوده و ريسک پذيري بالايي دارد و ثانيا ممکن است کشورهاي موضع گرفته در خط مقدم مبارزه با آمريکا ، شاهد خيانت رقباي منطقه اي و همسايگان خود با تباني هاي سياسي متعدد باشند . حتي کشورهايي نظير روسيه و چين که داعيه رقابت آشکار سياسي و اقتصادي و نظامي با آمريکا دارند مناسبات خود با اين کشور را در چارچوب ظرفيت هاي اقتصادي و نوسان فرصت ها تنظيم مي کنند و حکم غول هايي را دارند که در هنگام نبرد با يکديگر به مورچه هايي که زير دست و پايشان له مي شوند توجهي ندارند !
بايد باور کنيم که تحولات جهاني و منطقه اي با تحولات سياسي که ممکن است در شرايطي خاص کشوري را در موقعيت جديدي قرار دهد از فرمول يکساني پيروي نمي کنند . در واقع بايد گفت: هر گردي، گردو نيست! در حال حاضر کشورهايي که بورس و اقتصاد و واحد پولي آنها با امنيت داخلي آمريکا گره خورده در اضطرابي فرساينده به سر مي برند چه رسد به اين که بخواهند شاهد تاثير اين شورش ها روي صادرات و واردات ايالات متحده آمريکا باشند .
رفتن ترامپ و آمدن بايدن نمي تواند تاثير زيادي روي تغيير جايگاه اقتصادي و فرهنگي و علمي ايالات متحده در جهان داشته باشد اما اگر نتيجه ي شورش ها به جدايي برخي ايالت ها ختم شود يا گردانندگان اين کشور ناگزير به تغيير قانون انتخابات شوند و تغييراتي رخ دهد که احزاب جديدي غير از دمکرات و جمهوري خواه پرچمدار سمت و سو دادن به افکار عمومي آمريکايي ها در انتخابات باشند آنگاه مي توان اميدوار بود که اتفاقاتي رخ دهد !
ترامپ در دوره ي چهارساله ي رياست جمهوري با رفتار خاص خود از جهاتي ستون هاي نگه دارنده نظام ليبرال دمکراسي را سست کرده و از چهره ي واقعي آمريکا پرده برداشته و علنا با عربده کشي از ترسوها باج خواهي نموده و از سويي ديگر با تهييج حس ناسيوناليستي آمريکايي ها و برخي گشايش هاي اقتصادي تاثير چنين سياستي را به اثبات رسانيده است . اما کرونا رشته هاي او را پنبه کرد و اجازه نداد با همان سرعت به حرکت خود ادامه دهد .
نبايد از نظر دور داشت که همواره کانون يا اتاق فکري که در سايه فعاليت مي کند وظيفه ي تنظيم رفتار روساي جمهور در آمريکا را بر عهده دارد وجود چنين اتاق فکرهايي در اغلب کشورها قابل انکار نيست ، تنها تفاوت آنها در معطوف بودن فعاليتشان بر اساس منافع ملي يا منافع فردي و گروهي است ! پراکندگي چنين شخصيت هاي تاثيرگذاري در مجلس نمايندگان و کنگره و سازمان سيا و اف . بي . آي راه را بر برخي تصميمات فردي که پيامدهاي ناخوشايندي دارد مي بندد. تاخير در اعلام نتايج انتخابات در آمريکا نيز بي ارتباط با تلاش براي مهار شورش هاي خياباني خصوصا در ايالت هاي طرفدار جمهوري خواهان نيست .
ممکن است اين پرسش مطرح شود که ايران ازآمدن بايدن و رفتن ترامپ غير از بهره برداري هاي تبليغاتي چه سودي خواهد برد . بايد گفت ما تاکنون در مبارزه با آمريکا از مسيري قديمي ، کم عرض و پر تصادف حرکت مي کرديم و آمدن بايدن در اين شرايط و با توجه به وعده هاي انتخاباتي اش به اين معناست که او به دنبال ايجاد يک بزرگراه است که به سرعت حرکت خودروهايي که به سمت آمريکا مي روند يا از آمريکا به سمت کشورهاي ديگر حرکت مي کنند مي افزايد آن هم به يک شرط و آن شرط پرداخت هزينه در باجه عوارضي است که آن هم بستگي دارد به اين که يک کشور بخواهد در ازاي امتيازي که مي دهد ، چه امتيازي بگيرد . هر چه هست بايد اذعان داشت که با آمريکا بايد با زبان خودش سخن گفت و از او امتياز گرفت نه با زبان آدميزاد و به گونه اي برنامه ريزي کرد که امتيازهاي داده شده ، در دراز مدت حکم سرمايه اي را داشته باشد که سوآوري آن بالاست .

شماره روزنامه:7048
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در جمعه, 16 آبان 1399

موارد مرتبط