چاپ کردن این صفحه

مذاکره يا فرصت چانه زني

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 15 آذر 1399 355 0
سرمقاله محمد عسلی 16 آذر 1399    مذاکره يا فرصت چانه زني

هر جنگي را پاياني است و هر دشمني را سرانجامي. تاريخ بهترين گواه عملکرد انسانها در سرانجام جنگ ها و دشمني هاست. بعد از شکست مسلمانان در جنگ احد يکي از انتخاب هايي بود که فرصت صلح را به مسلمانان داد تا دوباره قوت گيرند و مريدان بيشتري جذب نمايند همان صلح معروف حديبيه بود.
چقدر شرايط و موقعيت هاي مسلمانان صدر اسلام شبيه به موقعيت انقلاب اسلامي است و اگر تاريخ اسلام را مرور نمائيم مي توانيم از مشترکات زيادي در شرايط و موقعيت ها آگاه شويم.
صلح حديبيه پيش مقدمه قدرت گرفتن مسلمانان براي فتح مکه و تسليم مشرکان و کفار بود و نهايتا به پيروزي اسلام انجاميد.
صلح امام حسن(ع) با معاويه هم يک انتخاب درست بود هرچند نهايتاً به نهضت امام حسين(ع) منجر شد و آثار نيک و ماندگار آن در معرفي درست اسلام و حفظ باور مسلمانان تأثير بسزايي داشت و اما بعد:
مذاکره به معناي پذيرش مشروط طرف مقابل نيست و پيش فرض آن هم صلح نيست. مذاکره استفاده از فرصتي است براي نشان دادن حسن نيت طرفين تا اگر رضايتي حاصل شد منجر به توافقي براي بهبودي وضع اقتصادي و رفع تحريم ها شود. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم مجبوريم با کشورهاي جهان اعم از دوست، مخالف و يا منتقد، تعاملات سياسي، اقتصادي و فرهنگي داشته باشيم و نمي توانيم و نبايد مرزهاي خود را به روي همسايگان و ساير کشورها ببنديم و خود را منزوي نمائيم.
هر هدف استراتژيکي را هزينه اي است، ما براي پيشبرد انقلاب اسلامي هزينه هاي جاني و مالي و خسارت هاي حيثيتي زيادي پرداخت کرده ايم و به برخي از اهداف خود هم رسيده ايم و هنوز راه هاي دراز و سختي را پيش رو داريم. دشمنان هم نقاط قوت ما را محک زده اند و هم نقاط ضعف را و ما نيز چنين کرده ايم.
در جنگ جهاني دوم ژاپني ها قدرت هوايي خود را در پورت هاور به نمايش گذاشتند و ناوگان دريايي آمريکا را زمين گير کردند اما در برابر حمله اتمي آمريکا در ناکازاکي و هيروشيما تسليم شدند چون کار ديگري از دستشان برنمي آمد اما ما در برابر تهاجم انگليسي ها از جنوب و روس ها از شمال نتوانستيم کاري انجام دهيم.
امروز ما نه افغانستان هستيم و نه عراق، ما قدرت برتر نظامي منطقه ايم و اين را دوستان و دشمنان ما مي دانند اگر بين ايران و آمريکا جنگي رخ دهد و ما بتوانيم ناو دريائي آمريکايي ها را در خليج فارس غرق کنيم و تعداد بسياري از آنها را به قعر دريا بفرستيم که غيرمحتمل نيست و يا پايگاه هاي آنها را در کشورهاي حاشيه خليج فارس بزنيم و مستقيما با آنها وارد جنگ شويم در آن صورت نه آمريکا و نه ديگر کشورها تسليم نخواهند شد و به دنبال انتقام چه بسا از بمب اتمي هم استفاده کنند و کلانشهرهاي ما را بزنند. به فرض آنکه کشورهاي دوست مانند روسيه و چين هم به کمک ما بيايند که معلوم نيست چنين کنند يک جنگ تمام عيار جهاني، غير محتمل نيست. آن وقت ما وضعيتي بدتر از سوريه و افغانستان و عراق خواهيم داشت. اما آمريکا در افغانستان، پاکستان، قطر، امارات، عمان، بحرين و ترکيه پايگاه نظامي دارد که تمام اين کشورها با ما هم مرز هستند و قادر نيستند خود را از گزند آمريکا در امان بدارند، پس کمکي به ما نمي کنند.
هرچند در جنگ تحميلي و فرسايشي 8 ساله، آمريکا، انگليس و حتي روسيه و فرانسه در تغذيه تسليحاتي ارتش صدام کم نگذاشتند و ما توانستيم از پس ماجرا برآئيم اما با هزاران شهيد، مجروح و جانباز و آزاده و هزار ميليارد دلار خسارت مالي مجبور به پذيرش قطعنامه 598 شديم و به فرمايش امام راحل جام زهر را نوشيديم و به نقطه صفر رسيديم.
حال اينکه بعد از سي و اندي سال توانستيم ارتش و سپاه مجهزي داشته باشيم و در بسياري از نيازمندي هاي صنعتي خودکفا شويم به معناي اين نيست که در هر جنگي پيروز مي شويم در جنگ امروزي برنده جنگ هم بازنده است. اگر خسرو پرويز نامه حضرت پيامبر اسلام را پاره نمي کرد و يا غايرخان بازرگانان مغولي را به بهانه جاسوسي اعدام نمي کرد و يا خشايارشاه به آتن لشکرکشي نمي کرد و آنجا را آتش نمي زد وضعيت کنوني ما به لحاظ حفظ مرزها و شرايط اقتصادي بسيار متفاوت مي بود.
تدبير، تعقل و تأمل در امور و آگاهي از شرايط و موقعيت دشمنان و وضعيت خودمان و پرهيز از تهبيج احساسات لازمه کشورداري و حفظ ارزش هاي انقلابي است.
عزت و سرافرازي ملت و دولت در گرو رضامندي خاطر مردم و مقابله با فقر، اعتياد و بيکاري است معضلات اجتماعي ناشي از بيکاري و طلاق و ولنگاري و هم اعتياد ريشه در فقر دارند و بخش عمده اي از علل اين فقر خسارت هاي مالي و جاني ناشي از جنگ تحميلي و تحريم و ضعف مديريت اقتصادي است.
پيروزي مسلمانان در جنگ بدر به خوبي مهندسي شده بود و علاوه بر باور مسلمانان در آن تدبير و تعقل بود اما در جنگ احد مسلمانان به علت غفلت از حيله دشمن و نافرماني از سفارش پيامبر به تصور آنکه دشمن شکست خورده تنگه را رها کردند و براي تقسيم غنائم موقعيت دفاع را از دست دادند و شکست خوردند. اينها همه تجارب تاريخي است که ما به لحاظ ملي و مذهبي پيش رو داريم. اگر برجام و توافق جهاني با آن به نفع ما نبود آمريکا توسط ترامپ از آن خارج نمي شد و رژيم صهيونيستي براي خروج آمريکا آن همه فشار نمي آورد.
اگر برجام بعد از خروج آمريکا ما را در مضيقه اقتصادي قرار داد ناشي از متن و محتواي توافق برجامي نبود بلکه عقيم شدن آن خروج نامردانه آمريکا و ناتواني اروپا در انجام تعهدات در وابستگي شرکت ها به اقتصاد تودرتوي آمريکا بود. هرچند اروپائي ها براي انجام تعهدات خود هزينه اي پرداخت نکردند
به هر تقدير، ما دو گزينه پيش رو داريم يا از پس انتقام برآئيم و به چالش نظامي دامن بزنيم که عواقب آن معلوم است و رژيم صهيونيستي تلاش مي کند به اهداف 40 ساله خود براي کشاندن آمريکا و کشورهاي منطقه در جنگي تمام عيار بر عليه ما برسد که در اين صورت در واقع همسايگان مسلمان ما هم نابود مي شوند و روي سرزمين سوخته مي نشينند و يا با تدبير و تعقل در جنگي ديگر که ديپلماسي نام گرفته از فرصت مذاکره استفاده کنيم و تلاش کنيم شرايط را به نفع خود تغيير دهيم. هرچند انتقام خون شهداي هسته اي و شهيد سردار ملي سليماني حق قانوني و شرعي ماست.
حال اگر در مذاکره به خواسته هايمان نرسيديم و در سبک و سنگين کردن نتايج حاصله از مذاکره و داده ها احساس ضرر کرديم آن وقت حجت بر ما تمام است که گزينه ديگري را انتخاب کنيم.
يکي از دلائل شکست شاه اسماعيل در جنگ چالداران با عثماني ها عدم اطلاع از توان توپ هاي ارتش عثماني بود و انگيزه صدام براي حمله به ايران اطلاع او از بهم ريختگي ارتش و عدم اطلاع او از حميت و غيرت ايرانيان و باور سپاه و بسيج ما بود.
امروز قدرت نظامي و توان موشکي ما با زمان جنگ قابل مقايسه نيست و مي توانيم دشمنان را در آب هاي خليج فارس غرق کنيم اما اين پايان ماجرا نيست، ما حتي اگر مکه را هم فتح کنيم براي نگهداري و حفظ آن متحمل خسارت هاي بسيار خواهيم شد و تمام کشورهاي اسلامي را مقابل خود خواهيم داشت.
خون بهاي سرداران بزرگ و دانشمندان هسته اي را مي بايد از آمران و عاملان بگيريم و نه اينکه دانشمند بي گناهي را بکشيم و همان کاري را بکنيم که رژيم صهيونيستي و يا آمريکا با ما کرده اند.
ما مي توانيم در هر نقطه اي که بخواهيم دست به ترور و انتقام بزنيم، اما بايد دشمن را غافلگير کنيم و آن نکنيم که او مي خواهد، غرور ملي در زماني به ثمر مي نشيند که دشمن غافلگير شود و طعم انتقام را احساس کند. ما آنقدر قوي هستيم که بتوانيم جنگ با دشمنان را به خارج از مرزهاي کشور بکشانيم، سرداران ارتش و سپاه به خوبي مي دانند که دشمنان ما در کجا و چه قسمتي آسيب پذيرند، همانجا را نشانه رويم بدون آنکه جاي پايي از خود به جا گذاريم. ما مي توانيم همانند گذشته از دشمنان انتقام بگيريم. نکته مهم آن است که هر تصميمي را جناحي نکنيم و در پيگيري موضوع متحد باشيم تا شاهد يک جامعه دوقطبي نباشيم که دشمن بتواند به اختلافات دامن بزند و ما را به دعواي خودمان مشغول دارد.
والسلام

شماره روزنامه:7073
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در شنبه, 15 آذر 1399

موارد مرتبط