چاپ کردن این صفحه

دغدغه هاي تکراري

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 24 بهمن 1399 358 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 25 بهمن 1399         دغدغه هاي تکراري

داشتن دغدغه هاي جدي براي هر جامعه اي يکي از عوامل پيشران در توسعه است . لذا جوامعي که به دليل پايين بودن ظرفيت هاي فرهنگي به چالش هايي با خروجي نازل تن مي دهند خود را با دست اندازهايي مواجه مي سازند که از سرعت حرکت آنها به سمت تحقق آرمان هاي ملي مي کاهد . يک جامعه به همان ميزان که از رهگذر آلوده شدن جوانانش به مواد مخدر زيان مي بيند ، به همان نسبت نيز با دست و پا زدن در خرافات متضرر مي شود .
درک اولويت هاي يک جامعه در گرو تعيين موقعيت مکاني و زماني آن است . کمتر کسي است که نداند جامعه ي ما بيش از هر چيز نيازمند دانش افزايي و کار و تلاش براي جبران فرصت هاي از دست رفته است . اين که ما در کجاي جهان قرار داريم و اين در کجا بودن چه امتيازاتي براي ما دارد و چه تهديدهايي را متوجه ما مي سازد ، تکليف حال و آينده ي ما را روشن مي کند .
شايد بتوان گفت هنر بزرگ اداره کنندگان کشور اين است که به دنبال ايجاد دغدغه هاي جدي و ارزشمند براي عموم مردم باشند .
آمار گريزي مشکلي از کشور حل نمي کند هر چند دستاويزهايي دهن پر کردن و ساکت کننده داشته باشد . به هر حال کساني که به دلايل گوناگون شرايط کشور ما را رصد مي کنند چه بسا بهتر از خود ما از جايگاه و موقعيت کشور ما اطلاع دارند .
گاهي براي درک موقعيت خودمان نياز به اظهار نظر اين يا آن هم نداريم بلکه کافي است به قدرت پول کشور و نوسان هاي آن توجه کنيم چرا که تغييراتي از اين دست از شاخص هايي پيروي مي کنند که تاثير اجتناب ناپذيري بر قدرت خريد مردم و اعتبار پول ملي دارند .
هر چند داشتن آمار به تنهايي کارساز نيست زيرا آمارها زماني گويا و پيام دهنده هستند که مقايسه اي باشند . بايد ببينيم ما در هر زمينه اي نسبت به ساير کشورها چه موقعيتي داريم . اهميت آمارهاي مقايسه اي در اين است که روي بالا رفتن احساس هم سرنوشتي ما تاثير مي گذارد . گاهي ما به دلايل بي ربطي براي توجيه وضعيت نامطلوب کنوني متوسل مي شويم که نشان دهنده ي بي رغبتي براي آشکار کردن مشکلات ساختاري است زيرا آنچنان موجوديت خود را با چنين ساختار معيوبي گره زده ايم که هر گونه ايجاد شائبه نسبت به نادرستي آن را برنمي تابيم .
درک درهم تنيدگي مشکلات جامعه اولين گام براي ارائه ي تحليل درست از واقعيت هاي کشور است . پر واضح است که بيکاري ، مهاجرت ، ضعف سيستم آموزشي ، خودکشي ، طلاق و بالارفتن سن ازدواج از وجود سيستمي معيوب خبر مي دهند . حال اگر ما صرفا به همين حد قناعت کنيم که بگوييم اين مشکلات سر در گريبان هم دارند ، کار مهمي انجام نداده ايم زيرا تمامي اين مشکلات از نارسايي هايي ديگر حکايت مي کنند ، نارسايي هايي که براي فهم آنها نيازمند دنبال کردن اين زنجيره تا نقطه ي پاياني آن هستيم . بعضي ها از دنبال کردن اين زنجيره هراس دارند چرا که خودشان حلقه اي از آن زنجيره به حساب مي آيند . اينجاست که پژوهش ها و تحقيق و تفحص ها و بررسي ها ، بازبيني ها و تحقيقات به بن بست مي رسند زيرا قرار نيست مشخص شود که دليل واقعي مشکلات چيست ! اين که همواره شاهد تخريب دولت ها هستيم سر در همين آبشخور دارد ! نويسنده ي اين مطلب بر سر دفاع از هيچ دولتي نيست اما پرسش اين است که کدام يک از دولت ها تاکنون توانسته اند کارنامه اي درخشان داشته باشند . آيا اشکال به مردمي وارد است که شخصي را براي تشکيل دولت برگزيده اند و يا ايراد به شخصي وارد است که نتوانسته پاسخگوي مطالبات مردم باشد؟ وقتي ما بي محابا دولتي را مورد هجمه قرار مي دهيم که البته حق هم داريم ناخواسته چشم خود را بر روي اشکالات موجود در قوانين مي بنديم . حال اگر بگوييم قوانين خوب است و دولت ها هم خوب عمل کرده اند پس مشکل را بايد در کجا جستجو کرد . آيا دولت يا به قول آن وزير اسبق دولت هاي پنهان ديگري هم وجود دارند ! چرا در رسانه هاي پر مخاطب به چنين پرسشي پاسخ داده نمي شود ؟
در يک جامعه ي پويا دغدغه هاي مردم نيز مانند مطالباتشان در حال تعالي و رشد و بالندگي است ، نشانه ي جامعه ي پويا اين نيست که مشکلي نداشته باشد زيرا هر مشکلي حکم پلي را دارد که ما را از مانعي سخت عبور مي دهد . مسئله ي اصلي اين است که مردم نبايد دائما با مشکلي خاص درگير باشند و بر سر موضوعات بي اهميت گريبان يکديگر را بگيرند . آنچنان که ظهور برخي مشکلات نشانه ي رشد است ماندگاري در برخي مشکلات تکراري نيز از رکود و ايستايي جامعه خبر مي دهد . سخن بر سر دغدغه هاي معنوي نيست . اين گونه دغدغه ها هميشگي هستند و در هر زماني بايد به آنها پرداخت . دغدغه هايي نظير شايسته سالاري ، شفافيت ، صداقت و لزوم کار و تلاش و نوجويي و فداکاري براي آسايش مردم  بايد هميشگي باشند. منظور از دغدغه هاي تکراري آزاردهنده، باورمندي به شيوه هايي است که بارها ناکارآمدي آنها را تجربه کرده ايم .
گشت و گذاري در بازار مکاره ي دغدغه هاي مردم بيانگر اين واقعيت تلخ است که گرفتار دور باطلي شده ايم که راه علاج آن ايجاد تمهيداتي خردمندانه براي ايجاد احساس هم سرنوشتي است . ايجاد چنين بستري وظيفه ي کدام نهاد است ؟ زماني که به انتخابات مجلس نزديک مي شويم همه ي تبليغات به گونه اي مهندسي مي شوند که گويي نمايندگان مي توانند اين گره کور را باز کنند و در زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري نيز همين شيوه دنبال مي شود و قس عليهذا و جالب اينجاست که مولفه هاي سه گانه و صاحب نقش در اداره ي امور نيز کوتاهي ها را به يکديگر حواله مي دهند و اين دور باطل همچنان ادامه دارد و در اين ميان دغدغه ها ي تکراري همچنان به قوت خود باقي است !

شماره روزنامه:7130
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در جمعه, 24 بهمن 1399

موارد مرتبط