چاپ کردن این صفحه

از گفتمان ملي تا گفتمان منطقه اي و جهاني

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 30 خرداد 1400 930 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 31 خرداد 1400          از گفتمان ملي تا گفتمان منطقه اي و جهاني

از آنجايي که به دنبال انتخاب آيت الله رئيسي به عنوان رئيس قوه ي مجريه با اکثريتي در خور اعتنا ، ديگر شائبه ي عدم همسويي قوا به عنوان مانعي در مسير اداره ي کشور مطرح نيست لذا انتظار مي رود با نگاه هرمي به همگرايي مورد نياز براي جلوگيري از اتلاف نيرو و کاهش هزينه هاي ناشي از چانه زني بر سر تعيين اولويت ها ، دستيابي به گفتمان فراگيرمولفه هاي اصلي موثر در تصميم گيري هاي کلان دور از دسترس نباشد . گفتماني که قاعدتا از راس هرم به سمت قاعده حرکت کرده و در نهايت به گفتماني ملي تبديل خواهد شد . گفتماني با محوريت متقاعد سازي براي رسيدن به راهکاري مشترک که اتفاق نظر بر سر مولفه هاي تشکيل دهنده ي آن همگرايي تمامي آحاد جامعه اعم از مسئولين و مردم را رقم خواهد زد . شايد يکي از دلايل اصلي استقبال مردم از مشارکت علي رغم همه ي گلايه ها و دلخوري ها نيز اين بود که با يکدستي قوا ، از هرز روي انرژي و زمان و بودجه که سر در آبشخور برخي ناهماهنگي ها و موازي کاري هاي بيهوده بين جناح هاي سکان دار در قواي سه گانه داشت جلوگيري شود و همسويي قوا زمينه بهره گيري از ظرفيت هاي مغفول مانده قانون اساسي را فراهم سازد و سايه ي تذبذب و محافظه کاري و تخريب را از سر سياست خارجي برچيند و ناکامي ها با نسبت دادن تخريب و مانع تراشي به جناح رقيب توجيه نشود . ناگفته نماند که چينش هرمي قدرت در صورتي که سنگيني بخش فوقاني ، فشار زيادي بر قاعده وارد نکند براي اداره ي جوامع سنتي مناسب تر است . احساس هم سرنوشتي که حلقه ي مفقوده ي همکاري مردم با مسئولين است با چنين رويکردي محتمل تر به نظر مي رسد . همسويي قوا اين خاصيت را دارد که هيچ قوه اي توپ را به زمين قوه ي ديگر نمي اندازد و جناحي که از دايره ي قدرت فاصله گرفته با صلابت بيشتري به نقد و تحليل سازنده مي پردازد . زيرا رسانه ها و تشکلهاي سياسي خارج از دايره قدرت در اين شرايط وظيفه اي جز روشن کردن مسير پيش رو نخواهند داشت چرا که ترسيم خطوط کلي حرکت بر عهده ي کساني است که زير سايه ي همسويي با توجه به تجارب حاصل شده از آزمون و خطاهاي صورت گرفته ، تمايلي به تکرار تجارب تلخ نخواهند داشت و تمام هم و غم خود را مصروف اولويت بندي مطالبات مردمي که در شعارها و وعده هاي انتخاباتي بر آن تاکيد ورزيده اند ، معطوف خواهند کرد . از آنجايي که مشارکت مردم در انتخابات فراتر از سلايق جناحي توصيف شده طبيعتا گفتماني که شکل خواهد گرفت نيز چنين مشخصه اي را نمايندگي خواهد کرد. البته هيچ کس انتظار ندارد که دولت آينده بتواند در کوتاه مدت گام هاي بزرگي در جهت اصلاح ساختار اقتصادي بردارد مگر اين که بخواهد با رويکردي غيرمنتظره به ترميم جهت گيري ها و مواضع جهاني و منطقه اي روي خوش نشان دهد و افتخار عبور از بحران را به نام دولتي با ترکيبي هدفمند در تاريخ به ثبت برساند .
پيوند معنادارتمامي مشکلات معيشتي و اقتصادي اعم از مسکن ، غذا ، کار و فعاليت و چرخش کارخانه ها و کاهش ارزش پول ملي با تحريم ها و انزواي اقتصادي ايران مفهومي جز اين ندارد که برداشتن گام هاي بزرگ در کوتاه مدت نيازمند برداشتن تحريم هاست زيرا خنثي کردن تحريم ها اگر چه عاقلانه تر از برداشتن تحريم هاست ولي تا بيست سال ديگر هم امکان پذير نيست چه برسد به چهار سال و نهايتا هشت سال . البته سخن گفتن از خوداتکايي و بي اعتنايي به تحريم ها براي بالا بردن روحيه مردم خوب است ولي تغيير شاخص هاي اقتصادي در کوتاه مدت حتي براي کشورهاي توسعه يافته که با شيوه هاي علمي اداره مي شوند نيز آرزويي دست نايافتني است ، خصوصا اين که غول هاي اقتصادي براي تداوم تاثير تحريم ها به سادگي اجازه نخواهند داد که ايران از فرصت هاي بالقوه براي بازسازي اقتصاد خود بهره برداري کند . حتي کشورهاي همسايه ما که قاعدتا هم به دليل وجود اشتراکات فرهنگي و هم مقرون به صرفه بودن مبادله اقتصادي با ايران بايد به سمت تعامل فراگير با ما حرکت کنند ظرف چند دهه ي گذشته از بلبشوي حاکم بر اقتصاد ايران و بي ثباتي هاي منطقه اي نهايت استفاده را کرده اند و ما هم اکنون علي رغم خدمات فراواني که به عراقي ها کرده ايم آنها زير بار پرداخت بدهي خودشان بابت واردات برق و گاز و .. نمي روند چه رسد به پرداخت خسارت جنگ تحميلي ! افغانستان ضمن اين که در بحث حقابه هامون حاضر به تعامل سازنده با ايران نيست بلکه عامل اصلي قاچاق مواد مخدر به ايران است . ترکيه مکارانه ترين سياست ها را در برخورد با ايران به کار مي گيرد ، کشورهاي حاشيه خليج فارس بيشترين سود را از شرايط حاکم بر ايران برده اند و مي برند و حتي در بحث گردشگري هم بدون برخورداري از جاذبه اي باستاني و تاريخي از ما سبقت گرفته اند و دانشجويان و حتي گردشگران ايراني براي سفر به برخي کشورها بايد پول هاي کلاني به جيب ايرلاين هاي عربي بريزند و نکته شگفت انگيز اين که اين کشورها تاکنون هيچ تقدير نامه اي بابت اين همه خدمات بي اجر ومزد براي جمهوري اسلامي ايران نفرستاده اند و کماکان طلبکار خود را بدهکار معرفي مي کنند . ايران تنها کشوري است که با بيشترين سود رساني به همسايگان کمترين سود را از همسايگان خود برده است . نياز ايران به همکاري کشوري نظير روسيه براي پيشبرد سياست هاي منطقه اي خود ، حس آزمندي اين کشور را براي کسب امتياز تحريک مي کند .
آمريکا کشوري است که به دليل برخورداري از قابليت انعطاف بالا در سياست خارجي، هم از دوستان خود امتياز مي گيرد و هم روي موج دشمني کشورهايي نظير ايران براي رسانيدن خود به ساحل نجات سوار مي شود به طوري که با لولوتراشي از ايران در اغلب کشورهاي پيراموني جمهوري اسلامي پايگاه نظامي تاسيس کرده و اهداف خود را پيش مي برد . در دنياي سياست مفهوم و مصداق دشمني را بايد در نتايج حاصله از آن مورد ارزيابي قرار داد نه شعارها و کري خواني هاي ديپلماتيک ! درست است که از يک سو شرکت هاي آمريکايي به دليل نداشتن مراودات سياسي کشور متبوعشان با ايران متضرر مي شوند اما رقباي منطقه اي ايران چندين برابر آن به آمريکا سود مي رسانند و بخشي از پولي که آنها به آمريکا وکشورهاي باجگير پرداخت مي کنند از محل استخراج نفت و گاز در ميادين مشترک با ايران تامين مي شود . اگر پاي حساب در کار باشد ايران نه تنها به اندازه ي يک دلار به آمريکا خسارت وارد نکرده بلکه هزاران نيروي انساني نخبه که با صرف هزينه هاي فراوان تربيت شده اند را نيز به آمريکا و اروپا و کانادا روانه کرده است ضمن اين که بانک هاي انگليسي و آمريکايي و کانادايي به مامن سرمايه هاي گريزان و پول هاي به غارت برده شده ايراني ها تبديل شده است . برنده واقعي جنگ در سوريه و افغانستان و عراق و يمن نيز همان کشورهايي بوده اند که به آن دامن زده اند و نبايد فريب آمار فريبنده ي آمريکايي ها را خورد که مدعي هزينه کرد چند تريليون دلاري در جنگ هاي منطقه اي هستند. نفت عراقي ها در سفره ي آمريکايي هاست . ميلياردها دلار پول هاي به سرقت رفته در بانک هاي کانادايي و انگليسي است . آلمان از يک سو به عراق مواد مورد نياز براي ساخت بمب شيميايي فروخته و از طرفي ديگر بابت درمان مجروحين شيميايي ايران پول دريافت کرده است . براي درک عمق شيطنت غربي ها کافي است بدانيم برخي از افرادي که زماني در حمايت از مردم بوسني با صرب ها مي جنگيدند اکنون در قالب گروه هاي سلفي نظير داعش سازماندهي شده اند تا با مسلمانان بجنگند ! آيا اينها مدعيان مسلماني و سران برخي از کشورهاي اسلامي را به سخره نگرفته اند ؟ با تامل در اين واقعيت هاي تلخ درمي يابيم که ما بيش از هر چيز نيازمند هوشياري و بصيرتي مبتني بر تحليل هاي اقتصادي براي درک انگيزه هاي زيرپوستي مناسبات بين المللي هستيم . بي شک دستاورد گفتمان ملي مي تواند صاف کننده مسير گفت و گوهاي بين المللي باشد .

شماره روزنامه:7222
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در دوشنبه, 31 خرداد 1400

موارد مرتبط