چاپ کردن این صفحه

احياي يک سنت فراموش شده  

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 20 تیر 1400 266 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 21 تیر 1400          احياي يک سنت فراموش شده

اين گونه که از نشانه ها و گفته ها برمي آيد گويا رياست جديد قوه مجريه در نظر دارد با کسب اطلاع از ديدگاه هاي گوناگون تنور اتاق فکر احزاب و گروه ها را براي گونه اي همگرايي منتج به همراهي روشن کند و در صورت امکان طرح ها و برنامه هايي که در چارچوب قانون اساسي راه گشا و قابل پياده شدن است را ملحوظ نظر قرار دهد . اغلب کساني که براي رايزني فراخوانده شده اند صرف نظر از اين که تا چه ميزان چنين رويکردي را عملي و جدي مي دانند از آن استقبال کرده اند . اگر قرار باشد چنين تبادل نظرهايي در فضاي شفاف صورت گيرد مي توان اميدوار بود که رسانه ها روي ريل تنوير افکار عمومي شتاب گيرند . به هر حال احزاب و شخصيت هايي که طرف مشورت قرار مي گيرند حرف محرمانه اي براي گفتن ندارند و به راحتي مي توانند با رسانه ها ارتباطي معقول داشته باشند که در اين صورت ديگر نيازي به تشکيل اتاق فکر ويژه و نشست و برخاست هاي متفرقه اي که به حاشيه ها دامن مي زند نيست؛ بر اين منوال نه تنها شخصيت هاي سياسي و احزاب ، بلکه شخصيت هاي علمي و دانشگاهي ، چهره هاي هنري و صنعتگران و ورزشکاران و تمامي صنوف مي توانند از طريق رسانه ها با دولت ارتباط برقرار کنند آن هم با مکانيزمي ساده و نتيجه بخش . اگر بنا باشد چنين ايده اي اجرايي شود بدان مي ماند که دولت در صدد احياي رسانه هاي مکتوب در حال احتضار است . مسلما تنوع ديدگاه ها به اندازه اي است که صدا و سيما درچارچوب تعريف شده اش نمي تواند پوشش دهنده ي همه نقطه نظرات باشد ؛ به همين دليل کساني که حرفي براي گفتن دارند به رسانه هاي مکتوب روي مي آورند تا نکته اي را فروگذار نکرده باشند . رسانه هاي مکتوب نيز به فراخور محتوا و ديدگاه هايي که آنها را نمايندگي مي کنند نسبت به انعکاس اقوال گوناگون اقدام خواهند کرد و خيلي هم خوشحال مي شوند که مردم پس از يک دوره ي فترت با آنها آشتي کنند . در حال حاضر تيراژ روزنامه ها و مجله ها نشان مي دهد که مخاطب چنداني ندارند زيرا انعکاس خبرهاي رسمي و ديدباني شده که مردم قبلا لحظه به لحظه در جريان جزئيات آن قرار گرفته اند جذابيتي ندارد و تنها ارزش رسانه هاي مکتوب در اين است که اخبار چاپ شده در آنها قابل بايگاني و بازخواني است . کما اين که ما حتي به روزنامه هاي عصر قاجار هم دسترسي داريم . امتياز روزنامه ها در اين است که نقش حافظه تاريخي را براي آيندگان ايفا مي کنند . در حالي که صدا و سيما و فضاي مجازي از اين ويژگي مهم برخوردار نيستند .
در پيوند با طرح ديدگاه هاي مردمي و بازتاب نقطه نظرات آگاهان سياسي و متخصصين علم اقتصاد و عرصه ي فرهنگ نيز رسانه هاي مکتوب و خبرگزاري هاي مستقل در صف اول قرار مي گيرند . بنابراين دولت آينده مي تواند با بستر آفريني براي رسانه هاي مکتوب و خبرگزاري ها و حمايت از آزادي آنها براي بيان حقايق و زير ذره بين بردن واقعيت ها ، خود را از تشکيل اتاق هاي فکر هزينه بر و سهم خواهانه بي نياز کند ، ضمن اين که با انعکاس ديدگاه ها در رسانه هاي مکتوب هم دولت و هم مردم به راحتي مي توانند در جريان جزئيات آن قرار گيرند و جاي هيچ انکار و تکذيبي هم باقي نمي ماند . تنها يک نکته را نبايد فراموش کرد و آن اين که روابط عمومي ادارات و سازمان ها و وزراتخانه ها بايد از لاک خود اظهاري بيرون بيايند و با تشکيل کميته ي بررسي ديدگاه ها و جمع بندي و ارسال مطالب ، مصاحبه ها ، گزارش ها و اخبار ويژه مندرج در روزنامه ها به نهادها و سازمان هايي که مخاطب قرار گرفته اند به تکميل چرخه ي اطلاع رساني کمک کنند . در حال حاضر روابط عمومي ادارات اغلب به دنبال ارائه ي گزارش فعاليت هاي جاري اداره و سازمان متبوع خود هستند و ارتباط معنا داري با زيرمجموعه هاي پايين دستي و مراکز بالادستي در بحث ارزيابي کيفي فعاليت هاي صورت گرفته ندارند و تاکنون شاهد نظرسنجي تمام عياري که مهر تاييد افکار عمومي را بر پيشاني داشته باشد نبوده ايم . تمايل دولت ها اين است که خودشان به دنبال راه اندازي شبکه اطلاع رساني باشند لذا تلاش مي کنند به گونه اي با رسانه ها ارتباط داشته باشند که اخبار با سمت و سويي مهندسي شده بازتاب پيدا کند ، در حالي که فعاليت هاي صورت گرفته در يک نهاد و سازمان و اداره از دو حالت بيرون نيست ؛ يا رضايت بخش است و يا ناراضي تراش . مسئولين بايد بپذيرند که رسانه ها مسئول روتوش و آرايش عملکرد آنها نيستند زيرا فلسفه ي وجودي رسانه هاي مردمي بازتاب واقعيت هاست صرف نظر از اين که خوشايند دولت ها باشد يا نباشد .
اين که دولت آينده مي خواهد در جريان تمامي ديدگاه ها پيرامون هر موضوعي قرار گيرد امر مبارکي است اما وقتي چنين کاري از رسانه ها برمي آيد بايد آن را به اهلش سپرد . روزنامه ها مي توانند امانتداران خوبي باشند . دولت ها به اندازه ي کافي تريبون دارند ، از صدا و سيما گرفته تا رسانه هاي دولتي ، آنچه مي ماند مردم و صاحب نظراني هستند که بيرون از دايره ي قدرت قرار دارند . رسانه هاي مستقل مي توانند به موازات ارتباط مستمر با مسئولين ، صداي مردم و صاحب نظران فاقد تريبون هم باشند . اگر چنين روندي دنبال شود رسانه ها مي توانند در راستاي ايجاد احساس هم سرنوشتي بين مردم و مسئولين گام بردارند و با انگيزه اي که سر در آبشخور فلسفه ي وجودي شان دارد پاي کار بيايند و بر سر احياي يک سنت فراموش شده هم قسم شوند .

شماره روزنامه:7240
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 20 تیر 1400

موارد مرتبط