در دل یکی از محلههای قدیمی شیراز و در نزدیکی چند مدرسه، صحنهای هر روز تکرار میشود؛ زنان و مردانی که کنار دیوارها نشستهاند و بیپروا مواد مصرف میکنند. روایت اهالی نشان میدهد این محله نه فقط گرفتار اعتیاد گسترده است، بلکه چرخهای از دزدی، مراکز غیرقانونی بازیافت و خانههای توزیع مواد، زندگی مردم را به بحرانی تمامعیار بدل کرده است.
*کوچههای مصرف آشکار*
در خیابان قیام شیراز (احمدینو)، مصرف مواد مخدر نه در گوشهای پنهان، بلکه در کوچهها و حتی حیاط خانهها رخ میدهد. اهالی میگویند چند خانه مشخص مرکز توزیع مواد هستند، دو گاراژ بازیافت به چرخه دزدی و مصرف دامن زدهاند و در چند متری مدارس و ساختمان فرماندهی انتظامی، امنیت و آرامش محله از دست رفته است.
روز گذشته، در بازدید از این محله، صحنهای تکراری و تلخ پیش چشم قرار گرفت؛ گروهی از افراد، بیپروا و در برابر عابران، در حال مصرف مواد بودند. تنها چند متر آنطرفتر، دیوار یک دبستان پسرانه قرار داشت و پشت همان دیوار، افرادی سرنگ و پایپ در دست داشتند.
*صدای شورای محل*
علی جهانداری، عضو شورای خیابان قیام، به عصرمردم گفت: شبها اینجا تبدیل به تجمعی چندصد نفره میشود. زن و مرد، پیر و جوان کنار کوچهها جمع میشوند، مصرف میکنند و حتی زیر یک پتو شب را به صبح میرسانند. ناراحتی اصلی مردم این است که توزیع غذای رایگان توسط بعضی خیرین، ناخودآگاه به ماندگاری این وضعیت کمک کرده است. معتادان میدانند همینجا مواد هست و غذا هم به دستشان میرسد.
او افزود: تعداد معتادین شبها به قدری زیاد است که افراد محل جرات گذر از کوچه را ندارند و این وضعیت برای کودکان و زنان محله خطرناکتر هم هست.
*خانههای توزیع مواد*
کسبه محل میگویند چهار خانه مشخص مرکز توزیع مواد هستند. یکی از آنها میگوید: مردم میروند، مواد میخرند و حتی همانجا در حیاط میکشند. بارها دیدهایم اگر خانهای باز باشد، دهها نفر داخل مشغول مصرفاند.
*مراکز بازیافت و ناامنی*
اهالی میگویند دو مرکز جمعآوری ضایعات در محله بارها پلمب شده اما فردایش دوباره باز شدهاند. معتادان وسایل دزدی را همانجا میفروشند و پولش را خرج مواد میکنند. از سرقت کابل برق تا ورود به خانهها، هیچ امنیتی باقی نمانده است. اهالی مجبورند در خانهها را بسته نگه دارند و مدارس نیز همیشه در حالت احتیاط باشند.
*صدای خانوادهها و مدارس*
مادر یکی از دانشآموزان محله با نگرانی میگوید: فرزندم هر روز باید از کنار همان کوچه رد شود، بارها گفته از دیدن صحنههای مصرف میترسد. حتی بعضی روزها حاضر نیست تنها به مدرسه برود. مدیر و معلمان مدارس اطراف هم هشدار دادهاند که این فضا روان کودکان را تحت تأثیر قرار داده و امنیت آموزشی را تهدید میکند.
*تناقض آشکار*
تلخترین بخش ماجرا این است که درست در آن سوی خیابان، ساختمان فرماندهی نیروی انتظامی مستقر است؛ جایی که باید نماد اقتدار و امنیت باشد. برای اهالی جای سوال است که وقتی همه میدانند خانههای توزیع مواد و مراکز بازیافت کجا هستند، چرا برخورد قاطعی صورت نمیگیرد؟
محله قیام گرفتار چرخهای پیچیده است؛ خانههایی که مرکز توزیعاند، گاراژهایی که به فروش اموال سرقتی و خرید مواد پیوند خوردهاند و کوچههایی که محل مصرف آشکار شدهاند. آنچه در این محله جریان دارد، تنها رنج چند خانواده یا چند کوچه نیست؛ بلکه آینهای از بحرانی است که اگر جدی گرفته نشود، دامنهاش به مدارس، خانوادهها و امنیت شهری سرریز خواهد کرد.
اهالی یک خواسته روشن دارند و آن پایان سکوت و آغاز اقدام جدی است. آنها میخواهند برخورد با خانههای توزیع و مراکز ضایعات واقعی و پایدار باشد، حضور پلیس محسوس و مداوم شود و کمکهای خیرین در چارچوبی سامانیافته انجام گیرد تا این محله دوباره طعم آرامش را بچشد.