چاپ کردن این صفحه

طنز- اسماعیل عسلی

جشنواره ی حرف مت

خبرنگار :   08 مرداد 1399 545 0
سردبیر-اسماعیل عسلی سردبیر-اسماعیل عسلی
جشنواره ي حرف مفت طنز اسماعیل عسلی خاله خاور ، ننه زينت و اخترخانم که از نظر اهل محل نسلشون در حال انقراضه ، حسابي از ميدون داري کرونا کلافه شده بودن ، به همين خاطر سر به شورش برداشتن و دوباره قليوناشونو چاق کردن و بعد از آب و جاروي مفصل نشستن رو سکوي دم در خونه ي افسرخانم که چند روز ديگه سرسالش ميرسه و هنوز خبري از آگهي حصر وراثتش نيس و همسايه ها ميتونن قبل از آوار شدن خونه ي قجري اوستا فخرالدين با دور هم نشيني،  دود قليونشون رو به صورت هم حواله بدن . دستور جلسشون هم زير و بالا کردن تغييرات آب و هواييه و پاشونو کردن تو يک کفش و ميگن ميخوايم تکليف زمين رو روشن کنيم .

خاله خاور که به دندون لقي شهره ي خاص و عامه و آب تو دهنش خيس نميخوره به ننه زينت ميگه : مگه نميگن دور و بر زمين ديوار قرص و قايمي کشيدن که سوزن هم از توش رد نميشه ، پس اين همه آب کجا ميره همين ديروز شاطر غفار دستش رو زده بود زير چونش و بيکار نشسته بود و مي گفت آب قطع شده و نون نمي پزيم .

ننه زينت ماسکش رو جابجا کرد تا بتونه از قليونش دم بگيره و سرش رو چرخوند به طرف خاله خاور و گفت : والله اگه مي تونستم پرينت مصرف آب رو بگيرم ، جوابت رو ميگذاشتم کف دستت ولي من از کجا بدونم ؟

خاله خاور که احساس معلمي بهش دست داده بود گفت : اين که ديگه پرينت گرفتن نميخواد ما چند تا اقيانوس داريم که از يک طرف بخار ميشن و از او طرف برف و بارون ميشن و ميريزن زمين . از کوه سرازير ميشن و دست به دست هم ميدن تا بشن رودخونه و ميرن و ميرن تا ميرسن به دريا يعني همون جايي که بودن . قصه شون خيلي کوتاهه . حالو من نمي دنم از يک طرف ميگن برف هاي قطب شمال و جنوب در حال آب شدنه که با اين حساب بايد آب زيادي داشته باشيم و از اون طرف ميگن خشکساليه !

اخترخانم که تا حالا دندون به جيگر گرفته بود همينطوري که دود قليونش رو بيرون ميداد گفت : خب شما سيل چين و هند و پاکستان و اين همه بارون که تو برزيل مياد رو حساب نمي کنيد ؟

خاله خاور گفت : منم همين رو ميگم . منظورم اينه که آب همون آبه ولي شما نگاه کن به قبض آب خونه ي ما ببين چه خبره !

اخترخانم گفت : ناسلامتي ما دور هم جمع شديم ببينيم چيطور ميشه مشکل آب کره ي زمين رو حل کرد حالو شما اين وسط نميخواد قبض آبت رو بيرون بکشي و به همه نشون بدي !

خاله خاور گفت : خدا پدرت رو بيامرزه منم همين رو ميگم . بايد بگرديم دنبال سوراخ سنبه !

اخترخانم گفت : کدوم سوراخ سنبه ؟

خاله خاور گفت : همانطور که تا يک عده دزد اموال مردم رو غارت نکنن اين همه گدا گشنه پيدا نميشه ، مشکل کمبود آب هم زماني حل ميشه که زاغ سياه بعضي ها رو چوب بزن ببينن با اين همه آب چکار ميکنن !

توي همين گير و دار قمرتاج از راه رسيد و دو تا دم مفتي از ني قليون گرفت و گفت : شنفتين تو آمريکا چه خبره ؟ همه گفتن نه ! گفت ميگن ريش سفيداي حزب جمهوري خواه حالا که فهميدن ترامپ راي نمي ياره نقشه ترورش رو طراحي کردن دادن دست دو نفر از داعشي ها و قراره که همين روزا بکشنش ، بعد هم با مظلوم نمايي و ننه من غريبم با احساسات مردم بازي کنن و دامادش رو علم کنن براي رياست جمهوري که اگه اينجوري بشه همين قليون رو هم از ما ميگيرن !

اختر خانم جابجا شد و پاهاشو دراز کرد و گفت : اينقدر غصه دور و برمون ريخته که ديگه نمي تونيم به حال ترامپ گريه کنيم . هر چي ميخواد بشه !

ننه زينت که حساب و کتاب آب کره ي زمين از دستش در رفته بود گفت من ميگم دست از سر مشکل آب ورداريم بريم سراغ کوه دماوند که گويا ميگن زمان قاجار وقف شده ، حالو کي وقفش کرده معلوم نيس ، پناه برخدا بعضي ها دروغ ميگن اندازه ي يک دکل گم شده

خاله خاورگفت : ترا به خدا اين همه پروژه ي ناتمام براي هفت پشتمون کافيه ديگه نگذارين حرفمون نيمه تموم بمونه ، کاري به جنگل دماوند نداشته باشين ، اول تکليف آب رو روشن کنين !

اختر خانم باد انداخت تو غبغبش و گفت : ميگم والله نمي دونم اين حرف هاي صد تا يک قازي که مشتي آدم دهن نشسته به ظريف زدن بازتاب جهاني هم داشته يا انگار نه خاني اومده و نه خاني رفته ؟

خاله خاوربا نوک انگشتاش زغال سرقليون را جابجا کرد و گفت : شما مي دونستين کرونا زير سر همسايه ي بغل دستيه ؟

قمرتاج گفت : منظورت به مامان داووده ؟

خاله خاور گفت : نه . منظورم به اهالي سياره اي هست که تو کهکشان بغل دستي دور خورشيد بزرگتري از خورشيد ما ميگرده ، گويا سياره شون ديگه جا نداشته ميخوان بيان کره زمين ،

تحقيق و تفحص کردن ديدن اينجا هم خر تو خره ، نشستن نقشه ريختن که ويروس بفرستن طرف ما که هر وقت چهار دست و پاي همه رفت تو هوا و به اميد خدا از صغير تا کبير مردن ، بيان همين جا خيمه بزنن !!

اختر خانم گفت : حالا اونا کي دست به کار شدن ؟

خاله خاور گفت : سه ميليون سال پيش ويروس فرستادن اما چون راه دور بوده چند ماه پيش رسيده به زمين ، غصه نخور ما تا چند هزار سال ديگه وقت داريم !! 

ننه زينت که حوصله اش حسابي سر رفته بود گفت : بلند شين برين خونه تون ، دو نفري افتادين به چرت و پرت گفتن ! جون به جونتون کنن آدم نميشين ! اميدوارم تا چند هزار سال ديگه مشکلات مملکت ما هم حل شده باشه و فلسطيني ها هم آشتي کنن . اول از همه هم بايد مشکل اختلاسا حل بشه

اخترخانم اومد نفس تازه کن که يهو افتاد به سرفه ! خاله خاور قليونش رو چرخوند و رو کرد به ديوار و گفت : نکنه کرونا گرفتي ؟ از بس حرف مفت زدي ! بسکه جشنواره حرف مفت راه انداختين به عذاب الهي گرفتار شدين.

شماره روزنامه:6969
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
سردبیر

روزنامه عصرمردم در۱۶آدر سال ۱۳۷۴ به نام عصرو با رویکرد فرهنگی سیاسی اجتماعی  وبا گستره استانی به مدت ۴ سال بدون وقفه انتشار یافت با توجه به استقبال خوب مخاطبان با نام عصرمردم  و با گستره سراسری در استان‌های جنوبی و مرکزی کشور توزیع شد مهم‌ترین ابتکار و موفقیت روزنامه عصر مردم از آغاز تا به اکنون که ۲۵ سال از انتشار آن می‌گذردانتشار هفته‌نامه ها و ویژه نامه های شهرستانی است که هم اکنون نیز تعدادی از آنها در حال انتشارند.

https://asremardom.ir/