وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    طنز- اسماعیل عسلی

    جشنواره ی حرف مت

    سردبیر-اسماعیل عسلی سردبیر-اسماعیل عسلی
    جشنواره ي حرف مفت طنز اسماعیل عسلی خاله خاور ، ننه زينت و اخترخانم که از نظر اهل محل نسلشون در حال انقراضه ، حسابي از ميدون داري کرونا کلافه شده بودن ، به همين خاطر سر به شورش برداشتن و دوباره قليوناشونو چاق کردن و بعد از آب و جاروي مفصل نشستن رو سکوي دم در خونه ي افسرخانم که چند روز ديگه سرسالش ميرسه و هنوز خبري از آگهي حصر وراثتش نيس و همسايه ها ميتونن قبل از آوار شدن خونه ي قجري اوستا فخرالدين با دور هم نشيني،  دود قليونشون رو به صورت هم حواله بدن . دستور جلسشون هم زير و بالا کردن تغييرات آب و هواييه و پاشونو کردن تو يک کفش و ميگن ميخوايم تکليف زمين رو روشن کنيم .

    خاله خاور که به دندون لقي شهره ي خاص و عامه و آب تو دهنش خيس نميخوره به ننه زينت ميگه : مگه نميگن دور و بر زمين ديوار قرص و قايمي کشيدن که سوزن هم از توش رد نميشه ، پس اين همه آب کجا ميره همين ديروز شاطر غفار دستش رو زده بود زير چونش و بيکار نشسته بود و مي گفت آب قطع شده و نون نمي پزيم .

    ننه زينت ماسکش رو جابجا کرد تا بتونه از قليونش دم بگيره و سرش رو چرخوند به طرف خاله خاور و گفت : والله اگه مي تونستم پرينت مصرف آب رو بگيرم ، جوابت رو ميگذاشتم کف دستت ولي من از کجا بدونم ؟

    خاله خاور که احساس معلمي بهش دست داده بود گفت : اين که ديگه پرينت گرفتن نميخواد ما چند تا اقيانوس داريم که از يک طرف بخار ميشن و از او طرف برف و بارون ميشن و ميريزن زمين . از کوه سرازير ميشن و دست به دست هم ميدن تا بشن رودخونه و ميرن و ميرن تا ميرسن به دريا يعني همون جايي که بودن . قصه شون خيلي کوتاهه . حالو من نمي دنم از يک طرف ميگن برف هاي قطب شمال و جنوب در حال آب شدنه که با اين حساب بايد آب زيادي داشته باشيم و از اون طرف ميگن خشکساليه !

    اخترخانم که تا حالا دندون به جيگر گرفته بود همينطوري که دود قليونش رو بيرون ميداد گفت : خب شما سيل چين و هند و پاکستان و اين همه بارون که تو برزيل مياد رو حساب نمي کنيد ؟

    خاله خاور گفت : منم همين رو ميگم . منظورم اينه که آب همون آبه ولي شما نگاه کن به قبض آب خونه ي ما ببين چه خبره !

    اخترخانم گفت : ناسلامتي ما دور هم جمع شديم ببينيم چيطور ميشه مشکل آب کره ي زمين رو حل کرد حالو شما اين وسط نميخواد قبض آبت رو بيرون بکشي و به همه نشون بدي !

    خاله خاور گفت : خدا پدرت رو بيامرزه منم همين رو ميگم . بايد بگرديم دنبال سوراخ سنبه !

    اخترخانم گفت : کدوم سوراخ سنبه ؟

    خاله خاور گفت : همانطور که تا يک عده دزد اموال مردم رو غارت نکنن اين همه گدا گشنه پيدا نميشه ، مشکل کمبود آب هم زماني حل ميشه که زاغ سياه بعضي ها رو چوب بزن ببينن با اين همه آب چکار ميکنن !

    توي همين گير و دار قمرتاج از راه رسيد و دو تا دم مفتي از ني قليون گرفت و گفت : شنفتين تو آمريکا چه خبره ؟ همه گفتن نه ! گفت ميگن ريش سفيداي حزب جمهوري خواه حالا که فهميدن ترامپ راي نمي ياره نقشه ترورش رو طراحي کردن دادن دست دو نفر از داعشي ها و قراره که همين روزا بکشنش ، بعد هم با مظلوم نمايي و ننه من غريبم با احساسات مردم بازي کنن و دامادش رو علم کنن براي رياست جمهوري که اگه اينجوري بشه همين قليون رو هم از ما ميگيرن !

    اختر خانم جابجا شد و پاهاشو دراز کرد و گفت : اينقدر غصه دور و برمون ريخته که ديگه نمي تونيم به حال ترامپ گريه کنيم . هر چي ميخواد بشه !

    ننه زينت که حساب و کتاب آب کره ي زمين از دستش در رفته بود گفت من ميگم دست از سر مشکل آب ورداريم بريم سراغ کوه دماوند که گويا ميگن زمان قاجار وقف شده ، حالو کي وقفش کرده معلوم نيس ، پناه برخدا بعضي ها دروغ ميگن اندازه ي يک دکل گم شده

    خاله خاورگفت : ترا به خدا اين همه پروژه ي ناتمام براي هفت پشتمون کافيه ديگه نگذارين حرفمون نيمه تموم بمونه ، کاري به جنگل دماوند نداشته باشين ، اول تکليف آب رو روشن کنين !

    اختر خانم باد انداخت تو غبغبش و گفت : ميگم والله نمي دونم اين حرف هاي صد تا يک قازي که مشتي آدم دهن نشسته به ظريف زدن بازتاب جهاني هم داشته يا انگار نه خاني اومده و نه خاني رفته ؟

    خاله خاوربا نوک انگشتاش زغال سرقليون را جابجا کرد و گفت : شما مي دونستين کرونا زير سر همسايه ي بغل دستيه ؟

    قمرتاج گفت : منظورت به مامان داووده ؟

    خاله خاور گفت : نه . منظورم به اهالي سياره اي هست که تو کهکشان بغل دستي دور خورشيد بزرگتري از خورشيد ما ميگرده ، گويا سياره شون ديگه جا نداشته ميخوان بيان کره زمين ،

    تحقيق و تفحص کردن ديدن اينجا هم خر تو خره ، نشستن نقشه ريختن که ويروس بفرستن طرف ما که هر وقت چهار دست و پاي همه رفت تو هوا و به اميد خدا از صغير تا کبير مردن ، بيان همين جا خيمه بزنن !!

    اختر خانم گفت : حالا اونا کي دست به کار شدن ؟

    خاله خاور گفت : سه ميليون سال پيش ويروس فرستادن اما چون راه دور بوده چند ماه پيش رسيده به زمين ، غصه نخور ما تا چند هزار سال ديگه وقت داريم !! 

    ننه زينت که حوصله اش حسابي سر رفته بود گفت : بلند شين برين خونه تون ، دو نفري افتادين به چرت و پرت گفتن ! جون به جونتون کنن آدم نميشين ! اميدوارم تا چند هزار سال ديگه مشکلات مملکت ما هم حل شده باشه و فلسطيني ها هم آشتي کنن . اول از همه هم بايد مشکل اختلاسا حل بشه

    اخترخانم اومد نفس تازه کن که يهو افتاد به سرفه ! خاله خاور قليونش رو چرخوند و رو کرد به ديوار و گفت : نکنه کرونا گرفتي ؟ از بس حرف مفت زدي ! بسکه جشنواره حرف مفت راه انداختين به عذاب الهي گرفتار شدين.

    شماره روزنامه:6969
    این مورد را ارزیابی کنید
    (0 رای‌ها)
    سردبیر

    روزنامه عصرمردم در۱۶آدر سال ۱۳۷۴ به نام عصرو با رویکرد فرهنگی سیاسی اجتماعی  وبا گستره استانی به مدت ۴ سال بدون وقفه انتشار یافت با توجه به استقبال خوب مخاطبان با نام عصرمردم  و با گستره سراسری در استان‌های جنوبی و مرکزی کشور توزیع شد مهم‌ترین ابتکار و موفقیت روزنامه عصر مردم از آغاز تا به اکنون که ۲۵ سال از انتشار آن می‌گذردانتشار هفته‌نامه ها و ویژه نامه های شهرستانی است که هم اکنون نیز تعدادی از آنها در حال انتشارند.

    https://asremardom.ir/

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3