با توجه به حاکمیت فرهنگ مرد سالاری در طول صدها سال که در تمامی جوامع با اندک تفاوتی رواج داشته ، زنان در جامعه ی ایرانی که تمدنی چند هزار ساله دارد و مناسبات بین مردان و زنانش با توجه به شرایط جغرافیایی و ویژگی های فرهنگی به گونه ای نهادینه شده که زن و مرد به موازات حفظ شئونات مردانه و زنانه دوش به دوش هم در کشاورزی، صنعتگری ، دامپروری و اداره خانه کار می کردند ، زنان در سایه ی هنجارهای عمومی پذیرفته شده، از حمایت های خانوادگی و اجتماعی برخوردار بوده اند که تضمین کننده ی امنیت آنها از جهات گوناگون بوده است . یعنی حتی در شرایطی که قانون مکتوب و مدونی هم برای حمایت از زنان وجود نداشته ، وجدان جمعی زیر بار ستم روا داشتن بر زنان نمی رفته است.
بیشتر ضرب المثل ها و تکیه کلام های ایرانی پیرامون زنان و دختران بیانگر نگاه حمایتی جامعه از آنها بوده ، هر چند برخی از آنچه در گذشته در باره ی زنان روا داشته می شد اکنون دیگر با توجه به قوانین بازدارنده و بالا رفتن سطح سواد و ظرفیت های فرهنگی موضوعیتی ندارد . از جمله ناگزیری برای ازدواج در سنین کودکی ، زناشویی های فامیلی مبتنی بر مناسبات قومی و قبیله ای ، دسترسی نداشتن به آموزش ، نداشتن آزادی برای انتخاب نوع کار و مسائلی از این قبیل
در هر جامعه ای زنان فراخور درکی که از حقوق انسانی خود دارند خواستار پاسخگویی به مطالباتشان هستند . اصولا به دلیل ریشه دار بودن برخی باورهای غلط در مورد جایگاه زنان در جوامع سنتی ، پاسخگویی به مطالبات آنها در گرو انباشت درخواست ها و در مواردی حتی پیشگامی زنان در برخی از رفتارها بدون توجه به فراهم بودن بسترهای اجتماعی آن است .
ظرف چند دهه ی گذشته که شاهد دگرگونی های فراوان پیرامون جایگاه زنان در بحث آموزش و ورزش و کشنگری های اجتماعی بوده ایم ، بیشتر این تغییرات ریشه در تاکید و اصرار و خواهنده گی زنان داشته است و قوانین مرتبط با آن بعدها تدوین و ابلاغ شده است .
افراط و تفریط های صورت گرفته در این خصوص نیز سر در آبشخور مقاومت هایی داشته که با واقعیت های بیرونی و تجربه شده همخوانی نداشته است .
در بحث فرهنگ سازی با هدف تبیین جایگاه زنان توجه به الگوهای روزآمد حائز اهمیت شایانی است چرا که الگوهایی که به زنان ارائه می شود باید چند وجهی و قابل انطباق با شرایط جدید باشد .
بر خلاف آنچه برخی به دنبال تلقین آن هستند معیارهایی که برای ارزش گذاری رفتار زنان مورد استفاده قرار می گیرد در تمامی جوامع یکسان است و تنها تفاوتی که وجود دارد فاصله ی موجود بین عرف و هنجارها در جوامع گوناگون است به همین دلیل اختلاف نظرها بیشتر خود را در مصادیق نشان می دهند . برای نمونه نجابت و وفاداری زن نسبت به همسرش موضوعی نیست که در هیچ جامعه ای مورد غفلت باشد . این مسئله حتی در ضرب المثل های رایج در جوامع گوناگون نیز بازتاب دارد اما زمانی که می خواهند روی مصادیق عفاف و نجابت انگشت بگذارند ، تفاوت ها در جوامع گوناگون خود را نشان می دهد .
گاهی تعریفی که ما برای حریم خصوصی و خانوادگی در یک جامعه ارائه می دهیم با تعریفی که در جامعه ای دیگر برای حریم خصوصی جا افتاده تفاوت هایی دارد و همین تفاوت هاست که به برخوردهای متفاوت منجر می شود .
گاهی دیده و شنیده می شود که برخی افراد ناآگاه این گونه وانمود می کنند که بی بندو باری و عفاف ستیزی در غرب و کشورهای توسعه یافته یک ارزش است در حالی که این گونه نیست و برخوردهای جدی که بدون کوچکترین گذشت و مماشاتی با هنجار شکنان در میادین ورزشی و هنری و حتی عرصه های سیاسی در غرب صورت می گیرد نشان دهنده ی این واقعیت بوده و بیانگر پای بندی مردم تمامی جوامع به ارزش های مشترک انسانی است که می توان برای آنها ریشه ی فطری هم قائل شد.
آنچه به حساسیت ها در این زمینه دامن می زند ، تلاش برای رواج آنچه در یک جامعه هنجار تلقی می شود در جامعه ای دیگر است . چنین جابجایی هایی در دراز مدت مشکل آفرین نیست کما این که ظاهر مردان و زنان ایرانی از زمان قاجار تاکنون تفاوت های زیادی پیدا کرده که چون تدریجی بوده جا افتاده و هنجار به حساب آمده اما وقتی چنین کاری با شتاب بیشتری دنبال می شود ،طبیعتا واکنش هایی به دنبال دارد .
آیا اگر در زمان ناصرالدین شاه دختران ایرانی می خواستند در یک مسابقه ورزشی با دختران سایر کشورها شرکت کنند با مخالفت شدید مردمی و رسمی و قانونی مواجه نمی شدند؟ حتما واکنش ها شدید بود اما چون این کار ظرف 200 سال به تدریج اتفاق افتاده ، واکنش سختی به دنبال ندارد .
تاریخ تحولات اجتماعی به ما می فهماند که مقاومت در برابر رفتارهایی که بر اساس نیاز زمانه و تغییر شرایط هنجار تلقی می شوند و عموم مردم با آن مشکلی ندارند اگر چه ممکن است ابتدا به دو قطبی شدن جامعه منجر شود اما کم کم جا می افتد و راه خود را باز می کند . آنچه را نباید فراموش کرد اهمیت قائل شدن برای ارزش های مشترک انسانی است.