"عصرمردم" اکنون به نقطهای رسیده که نه تنها داستان خود، بلکه داستان خبرنگاران و هنرمندان بسیاری را رقم زده است. در این مصاحبه اختصاصی، محمد عسلی، مؤسس و مدیرمسئول عصرمردم، از خاطرات آغاز راه، دشواریها و دلبستگیها، ویژگیهای روزنامه و کارکنانش و چشمانداز آینده میگوید.
*چه دغدغهای باعث شد که روزنامه را تأسیس کنید؟*
از دوران کودکی، وقتی اولین نسخه روزنامهای، که مادربزرگم دور یک قوطی روغن نباتی قو پیچیده و برایمان فرستاده بود را باز کردم و خواندم، علاقه من به روزنامه شکل گرفت. این اتفاق حدود سالهای ۱۳۳۵ و در مقطع ابتدایی رخ داد. من سالهای اول تا چهارم ابتدایی را در مدرسه بوعلی روستای خیر تحصیل میکردم و پس از آن مجبور شدم به روستای دورتری برای ادامه تحصیل بروم که فاصله مدرسه تا منزل ما حدود ۱۲ کیلومتر بود.
*آیا تجربهای خاص باعث شد علاقهتان به روزنامه بیشتر شود؟*
یک زمستان، در مسیر مدرسه گرفتار سیل شدیم و باید از یک رودخانه عبور میکردم. مرحوم پدرم مرا همراهی کردند تا از رودخانه عبور کنم. آن زمان به دلیل علاقهام به روزنامه، آن را همراه کتابهایم حمل میکردم. وقتی به آب زدم، کتاب و روزنامه رها شد و من به دنبالشان در رودخانه راهی شدم و علیرغم هشدارهای پدرم تا نزدیکی غرق شدن پیش رفتم تا بتوانم روزنامه و کتابم را نجات دهم و موفق شدم. این داستان را گفتم تا نشان دهم علاقه من به روزنامه تا چه حد بود و از کجا آغاز شد.
*علاقه شما به روزنامه در دوره دانشجویی چگونه ادامه یافت؟*
این علاقه تا سالهای دانشجویی ادامه یافت؛ در روزنامه کیهان مقالاتم به چاپ رسید، سپس در تربیت معلم نشریه "معلم" را منتشر کردم و به توصیه دوستان و علاقه شخصی، تقاضای تأسیس روزنامه را دادم. همانطور که حافظ میگوید:
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
حقیقت این است که عشق آدم را به جاهایی میبرد که قابل تصور نیست و این روزنامه بر بال عشق سوار بوده است.
*روند تأسیس روزنامه چگونه بود و با چه موانعی روبرو شدید؟*
در ابتدا، تقاضای ما برای تأسیس روزنامه به آقای افراسیابی، مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد فارس ارائه شد. آن زمان ساختمان اداره کل فعلی فرهنگ و ارشاد ساخته نشده بود و پاسخ اولیه این بود که چون نشریات زیادی داریم، تقاضای شما فعلاً قابل بررسی نیست و اگر اصرار دارید، دوباره مکتوب ارسال کنید. درحالی که تنها یک روزنامه در شیراز منتشر میشد. اما با تغییر مدیرکل به آقای محمدعلی شایستهنیا، تقاضای ما دیده شد و تلفنی با من تماس گرفتند و در نهایت، اولین نسخه روزنامه "عصرمردم" با نام "عصر" در ۱۴ آذر ۱۳۷۴ منتشر شد.
*شروع کار روزنامه چگونه بود و چه کسانی همراه شما بودند؟*
در آغاز، ما پنج نفر بودیم و در یکی از اتاقهای مدرسه صدرا واقع در چهارراه ملاصدرا که بعدها محل دفتر روزنامه شد، اولین پیش شماره روزنامه را منتشر کردیم. هیچ امیدی به استمرار روزنامه نداشتیم و شروع کار بسیار ناامیدانه بود. همراهان من آقایان سیروس رومی، امین عطایی، امین عسلی و مرحوم مجتبی روسفید بودند. شرایط به گونهای بود که حتی برای خرید یک دستگاه کپی تردید داشتیم و از بیرون کپی میگرفتیم. در ادامه محلی را در ساختمان صدف خیابان زند اجاره کردیم و تا دو سال آنجا بودیم. سپس به نبش خیابان انوری رفتیم و محلی خریداری کردیم که حدود ۱۰ سال دفتر روزنامه آنجا بود. بعد از آن، دوباره به چهارراه ملاصدرا بازگشتیم و مدرسه را تخلیه کرده و دفتر روزنامه را در آنجا مستقر کردیم. در نهایت، بعد از گذشت سی سال، دفتر عصرمردم در ساختمان جدید مستقر شد.
*روزنامه در طول این سالها چه فراز و نشیبهایی را تجربه کرد؟*
در طول این سی سال، فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردیم؛ چه از نظر مسائل مالی و تدارکات روزنامه و چه از نظر سازماندهی و رفتوآمد کارکنان. خوشبختانه کارنامه روزنامه "عصرمردم" در این مدت با بسیاری از روزنامههای دیگر متفاوت است. اولین تفاوت این است که از صفر شروع کردیم و توانستیم تا سطح بالایی برسیم؛ دوم اینکه از همان سالهای آغازین، روزنامه عصرمردم گرایش هنری و ادبی داشت. ابتدا ویژهنامه "عصر پنجشنبه" را منتشر کردیم که با همکاری آقای سیروس رومی، امین عطایی و محمد ولیزاده انجام شد. بعد از مدتی، با سردبیری آقای شهریار مندنیپور، این ویژهنامه به عنوان یک هفتهنامه مستقل منتشر شد و شهرت جهانی پیدا کرد و همین موضوع منجر به تعطیلی آن شد.
*پس از تعطیلی عصر پنجشنبه، چه اقداماتی انجام شد؟*
پس از سفر آقای مندنیپور به آمریکا و تعطیلی عصر پنجشنبه، ویژهنامه "هنگام" توسط آقای هادی محیط منتشر شد و بعد از کسب مجوز، بیش از ۲۰ شماره به صورت هفتهنامه چاپ شد. سپس توسط آقایان عباس بیاتی، علی معصومی، محمد کشاورز و کیوان نریمانی منتشر شد اما پس از چند شماره دوباره تعطیل شد و دو سال بعد، تقاضای مجله جدیدی به نام "آتش" را ارائه کردیم که تاکنون ۳۴ شماره از آن به سردبیری آقای عبدالرحمن مجاهد نقی منتشر شده است.
*روزنامه عصرمردم چه نقش آموزشی و تربیتی در حرفه خبرنگاری داشت؟*
یکی دیگر از ویژگیهای "عصرمردم" تربیت خبرنگاران و کادر فنی بود. بسیاری از افراد در طول این ۳۰ سال توانستند در روزنامههای دیگر مشغول به کار شوند یا مدیریت روزنامههای کشوری در فارس را بر عهده گیرند. برای مثال، جواد روح ویراستار روزنامه عصرمردم بود و بعداً در روزنامه "صدای عدالت" سردبیر شد و سپس به روزنامه "هم میهن" رفت. مترجم ما، آقای همدانی، جذب وزارت امور خارجه شد و بسیار موارد دیگر که شاید از حوصله خارج باشد.
*عصرمردم در استان و شهرستانها چه فعالیتهایی داشت؟*
از دیگر شاخصههای عصرمردم انتشار ویژهنامههای شهرستانی برای تمام شهرستانهای استان فارس و حتی استانهای کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و قم بود. این ویژهنامهها بعداً به هفتهنامههای مستقل تبدیل شدند و بسیاری همچنان ادامه دارند، از جمله، "عصر نیریز"، "عصر فسا"، " عصر اوز" و "عصر مرودشت".
*چه ویژگیهای فرهنگی و هنری در روزنامه عصرمردم دیده میشد؟*
یکی دیگر از ویژگیهای عصرمردم، گرایش هنری آن بود؛ نویسندگان، شاعران و افرادی با سبکهای نقد و نظر در روزنامه فعالیت داشتند؛ چه کسانی که از گذشته بودهاند مانند آقایان صادق همایونی، حسن امداد، جهانشاه سیسختی، جمال زیانی، منصور اوجی، پرویز خائفی و حسن اولاد و چه کسانی که تاکنون همکاری دارند و اگر پژوهشگری ۳۰ سال نشریات عصرمردم را بررسی کند، میتواند چندین کتاب در زمینه داستان، شعر، نقد و معرفی کتاب بیرون بیاورد.
*آیا عصرمردم در مسیر خودکفایی نیز موفق بوده است؟*
تلاش برای خودکفایی نیز از ویژگیهای دیگر عصرمردم بود؛ در ۱۰ سال اول، روزنامه را در چاپخانه پرواز توسط آقای استادآقا چاپ کردیم، سپس خودمان دستگاه چاپ از آلمان خریداری کرده و از سال ۸۴ تاکنون، چاپخانه خود را داشتیم و این باعث شد بسیاری از نشریات شیراز با سرعت و کیفیت بهتر چاپ شوند و در تربیت چاپچی و لیتوگراف هم پیشرو باشیم.
*به نقش سرمقالهها و مدیریت فرهنگی روزنامه هم اشاره بفرمایید.*
سرمقالههای مستمر و مداوم روزنامه نیز از دیگر شاخصههاست و حتی یک روز نبوده که سرمقاله نداشته باشیم.
و مدیریت فرهنگی روزنامه که باعث شد تا افراد علاقهمند و شایسته وارد کار شوند و آموزش ببینند؛ خیلیها از صفر وارد شدند اما به مهندس، استاد و روزنامهنگار حرفهای تبدیل شدند.
*تعامل با مردم و مسئولین چگونه بوده است؟*
تعامل با مردم و مسئولین نیز برایمان اهمیت داشت و روزنامه به عنوان پلی دوطرفه عمل میکرد و دیدگاههای مردم و مسئولین را منعکس مینمود. در شرایط سخت، از جمله جنگ، تحریم و محدودیتها در تهیه ابزار و قطعات چاپ، تلاش نمودیم تا مشکلات با بازار داخلی رفع شود.
*در این ۳۰ سال، روزنامه چه گرایشی داشته است؟*
"عصرمردم" در این ۳۰ سال به صورت فراجناحی فعالیت کرد و گرایش آن بیشتر فرهنگی بود تا سیاسی و در بیان سختیها و فشارها همین بس که ۲۹ بار به دادگاه احضار شدم اما جز یک مورد، هیچگاه محکوم نشدم و همواره تلاش کردم بدون دنبال کردن نام و آوازه، روزنامه را اداره کنم.
*حمایت خانواده و کارکنان چه نقشی در ادامه فعالیت داشت؟*
همسر و فرزندانم با صبوری مرا یاری کردند. کارمندان روزنامه با عزت نگه داشته شدند، بیمه و حقوق و مزایا پرداخت شد و بسیاری پس از بازنشستگی همچنان با روزنامه همکاری کردند، حتی اگر حقوقشان کافی نبود.
*ورود فضای مجازی چه تأثیری بر روزنامهها داشته است؟*
از دهه نود با ورود پلتفرمهای مجازی، آگهیهای خصوصی از روزنامهها حذف شد و امروز روزنامهها تنها به آگهیهای ثبتی وابستهاند. گرانی کاغذ و ابزار چاپ باعث شده بسیاری از روزنامهها و چاپخانهها تعطیل شوند. نیروها تعدیل شده، تیراژ کاهش یافته و تعداد صفحات نیز از ۱۶ به ۸ رسیده است و سن من هم، اکنون ۷۷ سال است اما عشق و علاقه به روزنامه هنوز شعلهور است و اگر شرایط مساعد باشد، ادامه خواهیم داد.
*چطور توانستید در این سالها اعتماد و وفاداری مخاطبین خود را حفظ کنید؟*
مخاطبین ما عمدتاً خوانندگان واقعی روزنامه هستند؛ آنها دنبال مطالبی هستند که با ذائقهشان سازگار باشد. مهم، تعداد تیراژ یا مخاطب نیست، بلکه رابطه مخاطب با روزنامه اهمیت دارد؛ مخاطبی که اگر صبح روزنامه به دستش نرسد، ناراحت شود و تماس بگیرد و ما چنین مخاطبینی داریم که بیشتر نویسندگان، شاعران، هنرمندان و مسئولین ادارات هستند.
روزنامه زمانی میتواند بر افکار عمومی اثر بگذارد که توسط خبرنگاران و گزارشگران حرفهای و با پشتوانه مالی مناسب منتشر شود و آزادی نقد و بیان داشته باشد. امروز فضای مجازی مدیریت افکار عمومی را بر عهده دارد و روزنامهها نقش ثانوی دارند و محدودیتهای جنگ، تحریم و تورم، روزنامهها را تحت تأثیر قرار میدهد. روزنامهها در بخش خصوصی امروز به نوعی دکاندار شدهاند و هیچ متولی دولتی، حمایتی، نظارتی، آموزشی و کیفی ندارند و رها شدهاند.
*چه ویژگیهایی را در نسلهای مختلف خبرنگاران عصر مردم ارزشمند میدانید؟*
ارزشمندترین صفت یک خبرنگار و روزنامهنگار عشق و علاقه به کار، سپس آگاهی و توانمندی علمی و نهایتاً امانتداری است. این سه ویژگی کیفیت یک روزنامهنگار را میسازند. حرفه روزنامهنگاری پولساز نیست و توجیه اقتصادی ندارد. روزنامهنگار مانند پرندهبازی است که با عشق به کار ادامه میدهد، حتی اگر نفع مالی نداشته باشد.
تحریریه عصرمردم از ابتدا با چالشهای زیادی مواجه بود؛ رفت و آمد کارکنان زیاد بود، اما کسانی که ماندند با عشق به حرفه خود و روزنامه، پایدار شدند و مدیریت فرهنگی عصرمردم با جاذبههایی چون تساهل و تسامح، رفاقت، ادب و دوستی، باعث ماندگاری کارکنان شده است.
*با توجه به تجربه ۳۰ ساله، چه چشماندازی برای آینده عصرمردم متصور است و چه پیامی برای علاقهمندان به روزنامهنگاری و حمایت از روزنامهها دارید؟*
همانطور که پیشتر اشاره نمودم، عشق و اشتیاق به روزنامه هنوز پرشور است و اگر شرایط اجازه دهد، این راه را با قوت ادامه خواهیم داد و در این مسیر از تمام کسانی که به روزنامه عصرمردم عنایت داشتند، سپاسگزارم و برایشان آرزوی سلامتی میکنم.
و یک پیام هم برای وزارت فرهنگ و ارشاد دارم که فضای مجازی نمیتواند جای روزنامهها را پر کند؛ روزنامهها گوهرهایی هستند که باید حمایت و حفظ شوند تا عشق و امید مخاطبین و معیشت کارمندان استمرار یابد.