چاپ کردن این صفحه

برنامه‌ریزی اقتصادی در بحران  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 12 مرداد 1404 53 0
سرمقاله 11 مرداد 1404 محمد عسلی                 برنامه‌ریزی اقتصادی در بحران
وقتی در طول 45 سال تورم‌های بالایی را تجربه کرده‌ایم و کاهش ارزش پول ملی را سالیانه شاهدیم و برای بی‌ثباتی بازار نتوانسته‌ایم اصلاحاتی بنیادی انجام دهیم یا نرخ بیکاری را کاهش دهیم و مدام با شوک ارزی مواجه بوده‌ایم یعنی بحران اقتصادی داریم و باید برای خروج از این بحران به برنامه‌ریزی در بحران بپردازیم.
لازم است برای چنین اقدامی نخست وضعیت موجود را بررسی کنیم. یعنی شاخص‌های کلیدی مانند نرخ تورم، نرخ بیکاری، قیمت ارز و قدرت خرید مردم را ارزیابی کنیم.
دو دیگر آنکه منابع در دسترس را بشناسیم مانند درآمد ثابت، مهارت‌های قابل استفاده، دارایی‌ها شامل «طلا، زمین، ارز خارجی» و «معادن» سپس به ریسک‌هایی که در نوسان بازار، شامل محدودیت‌های بانکی و نبود امنیت شغلی است بپردازیم.
در بحران، هدف اول حفظ بقا و ثبات مالی است نه سودآوری زیاد. در اولویت‌ها نخست باید به تأمین هزینه‌های ضروری زندگی مانند خوراک، بهداشت و سرپناه یا مسکن و... بپردازیم.
دوم ایجاد صندوق اضطراری برای مدتی که لازم است حداقل 3 ماه
سوم حفظ ارزش دارایی‌ها در برابر تورم
و چهارم درآمدزایی‌های منطقی از راه‌های کم‌ریسک داشته باشیم.
در شرایط بحرانی باید هزینه‌ها را به شدت کنترل کرد یعنی بودجه‌بندی انقباضی و محدود داشته باشیم.
مثلا خرید عمده از تولیدی‌ها و حذف برندهای گران که شامل خوراک و کالاهای مصرفی می‌شود.
دو دیگر استفاده از حمل و نقل عمومی یا اشتراکی و بعد مذاکره برای اجاره کمتر و نقل مکان به منطقه ارزان‌تر، تشویق به جایگزینی سرگرمی‌های کم‌هزینه درخصوص مطالعه و فعالیت‌های خانگی و استفاده از منابع رایگان یا کم‌هزینه آنلاین.
با توجه به این موضوعات تجربه شده و علمی در اقتصاد، باید به حفظ یا افزایش درآمد در بحران پرداخت مانند توسعه مهارت‌های کاربردی (برنامه‌نویسی، تولید محتوی، زبان، طراحی، خدمات فنی) و سپس به آموزش حرفه‌ای برای تولیدات خانگی اقدام کنیم. برای تحقق خواسته‌هایی از این دست لازم است دارایی‌های غیرمولد را به نقدینگی و یا دارایی مولد تبدیل کنیم. مانند فروش کالاهای لوکس و خرید ابزار کار.
برای حفظ ارزش دارایی‌ها بخشی از سرمایه را به صورت طلا یا ارز نگهداری کنیم نه آنکه طلاجات و سکه‌های طلا را مدام به بازار برای فروش و جمع‌آوری نقدینگی عرضه نماییم.
ایجاد صندوق اضطراری در صورت مواجهه با بحران به منظور آمادگی برای وقایع پیش‌بینی نشده و بیکاری‌های ناگهانی.
لذا اگر شرایط بحرانی طولانی شود به کسب مهارت‌های مناسب برای صادرات اقدام کنیم و دارایی‌ها را به شکل غیرریالی درآوریم و زندگی کم‌هزینه را تشویق نماییم. همان شعار اولیه انقلاب که «ساده‌زیستی، ساده‌پوشی و ساده‌نوشی» بود که متأسفانه فراموش شد.
مسلما آنچه مذکور افتاد را اقتصاددانان و مسئولان نظام بیش و بیشتر می‌دانند اما شجاعت و سرعتی لازم است تا به اصلاحات اقتصادی بپردازیم. مثلا از چالش‌هایی که تحریم‌ها را افزایش می‌دهد پرهیز کنیم و راهکارهای منطقی و علمی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی ارائه دهیم. زیرا ثبات و امنیت اقتصادی، سرمایه‌گذاران خارجی را جذب می‌کند نه شعارهایی که الزاماً به جنگ، انزوای سیاسی، تحریم و انفعال دولتمردان دیگر کشورها می‌انجامد چون ما متولی اصلاحات اساسی در نظام اقتصادی و فرهنگی دنیا نیستیم و بیش از استطاعت تکلیف نداریم.
منابع انسانی، مالی، کانی و موقعیت جغرافیایی ما در حدی است که بتواند اقتصادی سالم، پویا و فراگیر را رقم زند. کافی است مدیریتی به کار گیریم که بتواند منابع و موانع را به خوبی بشناسد و افرادی را برای سازماندهی آماده کند زیرا مدیران و کارگزاران لازم است دانش و تجربه برای هر اقدامی داشته باشند همانگونه که نمی‌توان اسلحه‌ای را به دست سرباز ناآگاه و ناواردی داد و از او خواست که در سنگر بنشیند و دشمن را هدف گیرد به همان نسبت نباید فرد یا افرادی را که هر چند خوب و سالم و متعهدند ولی آگاهی و تجربه از نوع مسئولیتی که به آنها واگذار کرده‌ایم ندارند را در سمت‌های کلیدی و یا حتی نگهبانی یک ساختمان اداری قرار داد.
آنچه متأسفانه بیش از هر چیز از آن غفلت شده است نظارت است. نظارت بر کار دولت و بخش‌های خصوصی از بالا به پائین و از پائین به بالا. این نظارت گاه رسمی است و تابع ضوابط و مقررات سازمان‌های بازرسی و نظارت و گاهی توسط مردم انجام می‌شود که به نظر می‌رسد دومی مهم‌تر است اگر مردم را آماده چنین نظارتی کنیم و به نظارت و گزارشات آنان بها دهیم که قانونمند و ناظرپذیر عملکرد مسئولان و منتقد نسبت به آنها باشند.
ارزشیابی از کار متولیان به صورت رسمی و تعریف شده و تشکیل پرونده کاری و نمره‌ای که از فعالیت‌های خوب و بدشان کسب می‌کنند مهم است.
و نهایتا نگهداری نیروهایی که برای خدمت مفید و مؤثرند و پیشگیری و جلوگیری از خروج افراد حرفه‌ای و متخصص که متأسفانه به رایگان کشورهای همسایه و یا حتی دورتر اروپائی‌ها و آمریکائی‌ها از آنها بهره‌برداری می‌کنند با کمترین حقوق و مزایا. اما به آنها احساس آرامش می‌دهند و آدامسی شیرین به دهانشان می‌گذارند هرچند کافی و وافی به مقصود نباشند.
آنچه جوانان ما را راهی خارج می‌کند کاهش ارزش پول ملی و عدم امنیت شغلی است و نبود شرایطی که به خواسته‌ها و شخصیت و آرزوهای آنان توجه شود.
با روح فعال و ناآرام نمی‌توان بخشنامه‌ای و توصیه‌ای مقابله کرد. جوان، همراه با تغییر و شرایط روز تغییر می‌کند. آزادی مقوله پیچیده‌ای است که با روح و روان آدم‌ها سر و کار دارد. بعضی محدودیت‌ها آزاردهنده‌اند و نتیجه عکس دارند.
قبول کنیم که دل جوان «خواب پروانه شدن می‌بیند».
والسلام
 
شماره روزنامه:8387
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 13 مرداد 1404

موارد مرتبط