چاپ کردن این صفحه

زمین و خدای فراموش شده  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 29 مرداد 1404 12 0
سرمقاله 29 مرداد 1404 محمد عسلی                    زمین و خدای فراموش شده
آفرینش زاده علت و معلولی و سبب و مسببی است که ظریف‌ترین قوانین طبیعی بر آن حاکم است. گردش سیارات از جمله زمین تصادفی نیست زیرا تصادف نظم و قانونمندی را برهم می‌زند. زمین هم دارای ظرفیتی است چه در سطح و چه در عمق.
انسان ماشینی امروز زمین را در سطح و عمق کاویده و نظم و قانونمندی آن را حریصانه دچار اختلال کرده است. نیروی برق و چرخش ماشین از دل زمین آب‌ها را خارج کرده و به سطح کشانده است. زیرساخت‌های معدنی زمین که ستون‌ها حافظ آن بوده‌اند تا عمق چندصدمتر تخریب شده و به سطح آورده شده‌اند و اینک زمین مانند گردوی بی‌مغزی است که دور خود و خورشید می‌چرخد ولی از اصالت افتاده زیرا سوخت‌های فسیلی چنان هوا را آلوده کرده‌اند که کوه‌های یخی در آب‌های اقیانوس‌ها شناور شده‌اند.
جنگ‌های مهیب و آزمایشات بمب‌های اتمی که دل اقیانوس‌ها را بیش از پیش می‌شکافد این بهشت را که هنوز نمونه‌ای از آن در کائنات یافت نشده به جهنمی تبدیل کرده که حتی گل‌ها و بوستان‌ها رنگ و بوی دیگری یافته‌اند و مشام انسان‌ها جز بوهای تند عطرهای ساختگی از نعمت حس دریافت رایحه‌های بهاری بی بهره اند.
فاصله گرفتن انسان از جنگل و باغ و بوستان و زندگی در آپارتمان‌ها و چهاردیواری‌های محصور در ارتفاع، نیازها به برق محرک را چنان افزایش داده که گویی آدمی در گرو و حصار ماشین توان رهایی ندارد.
قدرت سلاح‌های الکترونیکی که در چشم به هم زدنی شهری را تسلیم می‌کند و یا خانه‌ها و داخل رختخواب‌ها را در شبانه روز ناایمن می‌نماید و آرامش و فراغت را از کودک و خردسال و جوان و پیر می‌گیرد همه ناشی از فاصله گرفتن از اصالت و فطرت است که عمده آن تخریب طبیعت خداوندی و دور شدن از باورهای آسمانی است.
انسان سرگردان خود بیگانه، در محک ترازوی باور به بی‌وزنی رسیده و ترس از فقر و عدم توان رقابت در استفاده از مادیات، هیچ انسانی را دلخواه و مشتاقانه به خداوند پیوند نمی‌دهد.
ریا و سالوس و استفاده ابزاری از دین، فریبی به عادت است که این خود بیشتر بی‌اعتمادی را به ارزش‌های دینی سبب است.
دونالد ترامپ، پوتین و دیگر رؤسای جمهور کشورهای قدر قدرت به هنگام شروع ریاست جمهوری به کتاب آسمانی سوگند می‌خورند ولی آنچه از همان آغاز به فراموشی می‌رود خداست.
قدرت سرمایه و سلاح، دولتمردان آمریکا را به آن باور رسانده است که صلح هم از طریق اعمال قدرت ایجاد می‌شود و فقط آمریکاست که می‌تواند نظم جهانی را آن طور که منافع سرمایه‌داران تأمین شود مدیریت نماید.
ترس از جنگ رسانه‌ای بیش از جنگ نظامی بر افکار مردم دنیا حاکم است. برهنگی همه چیز، حتی احساسات زنان و دختران و کودکان خوراک روحی مسمومی است که شبانه‌روز در فضاهای حقیقی و مجازی به رقابت برای تولید ثروت تا دل زیرزمین‌های بتونی رسوخ کرده است.
عشق به هوس، و هوس حریصانه به فرمانبر اراده‌های به ظاهر قانونمند تبدیل شده و چشم آدمیان روشنفکر و مصلح نیز بر قدرت اسلحه دوخته شده است.
زمین به زودی انتحار خواهد کرد و بار دیگر جای آب‌ها و خشکی‌ها عوض می‌شود و همه‌ی دوست داشتنی‌های مادی در دل زمین هضم می‌شوند. اگر بمانند چندی از آدمیان دوباره به جنگل پناه خواهند برد و به غار خواهند رفت و همه چیز از نو شروع می‌شود. این سرنوشت محتوم تاریخ زمین است و حاصل عملکرد دولتمردان که ملت‌ها را در توهم قدرت‌مداری به بند می‌کشند و از معنویت و خداترسی به دور می‌سازند.
ناگفته پیداست که همه چیز در حال تغییر است و این تغییر سرعت گرفته است و به ناکجاآباد مقصدی است ناپیدا که اگر نیک بنگریم هر آنچه می‌کاریم درو می‌کنیم.
یاد آوریم تمدن‌های ایران و مصر و یونان و هند و چین و دیگر کشورهایی که در تاریخ جای پای بسیاری به جا گذاشته‌اند حالا کجایند؟ آن لشکرهای نیزه‌داری که با تکبر و تبختر چونان لشکریان اسکندر، چنگیز، آتیلا، هیتلر و ناپلئون کشورها را یکی پس از دیگری فتح می‌کردند. چه شدند؟ آیا جز آنکه در دل تاریخ دفن شدند آثار دیگری از آن قدرت‌ها به جای مانده است؟
آمریکا، روسیه، چین، اتحادیه اروپا و دیگر مدعیان قدرت سرمایه و اسلحه نیز جز این سرنوشت نخواهند داشت زیرا موریانه‌ها وقتی زیاد می‌شوند یکدیگر را می‌خورند. اما این حقیقت نباید واقعیت امروز را نادیده بگیرد و به امید روزهای انتقام زمین نباشیم. ما باید برای ماندن قدرتمند شویم. قدرت با اصالت و قدرت اول فهم از زندگی برای ماندنی است که بتوان به آن افتخار کرد. وقتی وجود آدمی قابلیت بد یا خوب شدن دارد و چونان شهری پرنیک و بد در حرکت است آیا جز آنکه به قول سعدی: وزیر خردمندی بر آن حاکم باشد راه چاره‌ای هست؟
وقتی یک ملت دل و روانشان با هم گره می‌خورد و چونان جنگلی پرپشت حافظ یکدیگرند و در طوفان‌های مهیب و تندرهای سخت مقاومت می‌کنند بمب اتمی هم آنها را از پای درنمی‌آورد هرچند کشته شوند اما از دلشان رویش‌های جوان سر برون می‌کنند و بار دیگر جنگلی از انسان‌های باورمند پدید می‌آیند.
رمز ماندگاری باعزت با اسلحه‌های پیشرفته نیست با باور، نظم، قانونمندی و همنوع‌دوستی است با هم‌سرنوشتی است چنانکه در طول قریب به نیم قرن گذشته علیرغم تمامی سختی‌ها هنوزا هنوز ایستاده‌ایم. این ایستادگی بر پایه پول و سرمایه و سلاح نبوده است بلکه بر مبنای باور، اتحاد، همدلی و غیرتمندی بنا شده است.
نباید بگذاریم نفوذی‌ها باورمان را بشکنند چنانکه در جنگ اخیر 12 روزه نتوانستند هرچند ناراضیان کم نیستند و سختی‌ها فشارها را افزون کرده است. مهم ماندن در سرزمینی است که آزادی آدمی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد. نه در فرهنگ مبتذل غربی. اگر خدای فراموش شده در زمین بار دیگر محتاجی ما را پاسخ دهد و اشتیاق حضورش را در زندگی احساس کنیم آن روز است که آرامش خواهیم داشت هرچند چونان آمریکا بر برج عاج ننشینیم و سلاح‌های اتمی نداشته باشیم.
زود باشد که جوی‌های روان خون کودکان و زنان بی‌گناه فلسطینی، لبنانی، یمنی، سوری و عراقی تومار جنایتکاران و نابخردان زمین را درهم پیچید و آنها را به خاکستر ذلت و خواری بکشاند همانگونه که سرنوشت بسیاری از قدرتمندان گذشته تاریخ این چنین رقم خورده است.
والسلام
 
 
 
 
 
 
 
شماره روزنامه:8402
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
آخرین ویرایش در چهارشنبه, 30 مرداد 1404

موارد مرتبط