از جمله نشانه های وحدت و یکپارچگی یک ملت این است که در هر شرایطی فعالیت های اقتصادی خود را در راستای دفاع از تولید ملی رها نکنند و برای رسیدن به نقطه های هدف گذاری شده کار و تلاش را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند . آنچه خون تازه را به شریان پیکره اقتصاد تزریق می کند کار است .
فرهنگ کار در کشور ما تحت تاثیر عوامل گوناگون آسیب دیده است .
فاصله گرفتن خروجی دانشگاه ها از نیازهای جامعه در بحث تولید ، به کارگرفته شدن اتباع بیگانه در مشاغل گوناگون، علاقمندی جوانان تحصیل کرده به پشت میز نشینی ، رواج قاچاق ، واسطه گری، ریشه دوانیدن اقتصاد رانتی و نهادینه شدن برخی از پیشه ها که هیچ پیوندی با تولید ارزش اضافی ندارد ، منها شدن جمعیت قابل توجهی از فارغ التحصیلان دانشگاهی از فضای کار به دلیل مهاجرت ، سبقت گرفتن کارهای خدماتی از کارهای تولیدی ، بحران آب، از بین رفتن زمینه سرمایه گذاری خارجی از یک طرف و خروج سرمایه ها از طرف دیگر به دلایل گوناگون ، کندی روند صدور مجوز برای کارآفرینی و .... عوامل دیگر دست به دست هم داده اند و شرایطی را به وجود آورده اند که حتی بانک ها که فلسفه ی وجودی آنها حمایت از تولید است به بنگاه داری و ساخت و ساز روی آورده اند و در مواردی حتی تعهدی به هزینه کرد پس انداز مردم در استان های خودشان هم ندارند .
وابستگی کشور به نیروی کار بیگانه در حدی است که از هم اکنون به دنبال خروج اتباع افغانستان از ایران زنگ خطر کمبود نیروی کاردر دامداری ها و برخی ازمشاغل سخت به صدا درآمده و بیم آن می رود که هزینه ساخت و ساز نیز سیر صعودی پیدا کند زیرا کارفرمایانی که به پرداخت حقوقی اندک به اتباع بیگانه خو گرفته بودند اکنون در نبود آنها باید کارگران ایرانی را با دو برابر حقوق قبلی و پرداخت حق بیمه به کار گیرند که این امر روی افزایش هزینه ساخت وساز تاثیر بلامنازع خواهد داشت .
برنامه ریزی برای کار نیازمند آمار دقیق از تعداد بیکاران است و این در حالی است که رواج مشاغل کاذب و غیر مرتبط با رشته ی تحصیلی موجب گردیده که آمار دقیقی از تعداد بیکاران نداشته باشیم .
مصرف آب ، بنزین ، نان و استفاده از خودور در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها توجیه اقتصادی ندارد .
سبک زندگی رایج شده در ایران خصوصا در کلان شهرها کوچکترین سنخیتی با نیاز کشور به مصرف مقتصدانه ندارد یعنی در واقع نه تولید در سطحی است که برطرف کننده نیاز کشور باشد و نه مصرف متناسب با تولید است .
قاچاق انواع فراورده های نفتی خصوصا بنزین به گونه ای است که دولت ناگزیر به پرداخت یارانه های میلیاردی به سوخت است و از طرفی دیگر در حالی که گاز کشی به اغلب خانه ها و روستاها در ایران باید مانع بزرگی در برابر تخریب جنگل ها باشد متاسفانه روند تخریب جنگل ها و مراتع نیز شتاب گرفته و به بحران های زیست محیطی دامن زده است .
فشارهای ناشی از تداوم وضعیت بحرانی و ویژه تحت تاثیر جنگ و تنگناهای اقتصادی از مرز تاب آوری عمومی گذشته و موجب گردیده که مردم از آمادگی بالایی برای قناعت پیشگی و انتخاب سبکی از زندگی که همسو با شرایط کشور باشد برخوردار نباشند .
سیاست خارجی که باید در خدمت اقتصاد باشد به چالشی برای فعالیت های اقتصادی تولید محور تبدیل شده و تحمیل بحران های زنجیره ای فرصت ها را به تهدید تبدیل کرده است .
در چنین شرایطی به نظر می رسد که کشور نیازمند گونه ای خانه تکانی در ایده و برنامه ریزی برای خروج از بن بست کنونی است و خوشبختانه برخی از کارگزاران به اهمیت مسئله پی برده و به دنبال چاره اندیشی هستند که صد البته نتیجه بخشی تلاش آنها در گرو همداستانی تمامی دست اندرکاران امور کشور است زیرا وحدت باید در تمامی عرصه ها خودنمایی کند . کشور ما در این شرایط بیش از آن که نیازمند همزبانی باشد نیازمند همدلی است . به قول معروف: همدلی از همزبانی خوشتر است
این که همه ندای وحدت سر بدهند اما چنین وحدتی در عمل فرصتی برای بروز و ظهور نداشته باشد حکم آفتابه لگن وشام وناهار هیچی را پیدا می کند.