تا زمانی که مردم به درکی واقع بینانه از احساس هم سرنوشتی نرسند ، بسیاری از ایده ها و طرح های اصلاحی نه تنها به نتیجه نمی رسد بلکه هر راه حلی به تولید مشکلی جدید می انجامد ؛ از این رو نه تنها مردم بلکه کارگزاران و مسئولین در هر سطحی باید به این باور برسند که هر عملی ، عکس العملی به دنبال دارد اما فهم این که عکس العمل ها درمورد هررفتاری چه زمانی بروز می کند و خود را نشان می دهد به شناخت ما از قوانین حاکم بر جهان و مناسبات اجتماعی و اقتصادی برمی گردد . برخی بر این باور هستند که پول ، پول می آورد اما همین ها اغلب باور ندارند که هر گونه رفتاری نیز عکس العمل و رفتاری دیگر را به دنبال دارد ، زیرا نگاه اندامواره ای و شبکه ای به جامعه ندارند . در نگاه شبکه ای به جامعه این باور قوت می گیرد که رویدادها ، خوب یا بد ضمن این که از رفتارهای فردی و اجتماعی تاثیر می گیرد روی رویدادهای بعدی نیز اثر می گذارد . برای نمونه ، نتیجه ی پایمال شدن حقوق بسیاری از افراد در یک جامعه طبقاتی ، کاهش امنیت در هر زمنیه ای است . عده ای از یک سو در برابر کوخ ، کاخ می سازند و از سوی دیگر برای حراست از ملک و دارایی خود در برابر سرقت ناگزیر هستند که بخشی از درآمد خود را صرف ایجاد حصار و خرید دوربین و دزدگیر و حفاظ و استفاده از نگهبان کنند . اگر اهل حساب و کتاب باشیم می توانیم با اختصاص همان هزینه هایی که برای حفظ امنیت صرف می شود با برقراری عدالت اجتماعی ، بسترهای جرم خیزی را از بین ببریم یا آنها را کاهش دهیم . همان گونه که پول ، پول می آورد ، دروغ هم دروغ می آورد . اگر نماینده ای با هدف راهیابی به مجلس وعده های دروغین بدهد ، بعدها ناگزیر می شود برای توجیه عدم پای بندی اش به شعارهایی که داده مشتی دروغ جدید سرهم بندی کند و به خورد مردم بدهد و به همین ترتیب برای جا انداختن دروغ های بعدی ، به دروغ های دیگری نیازمند است تا توپ مسئولیت در قبال نارسایی ها را به زمین دیگران بیاندازد .
همان گونه که پول پول می آورد ، خشونت هم خشونت می آورد . برای نمونه پدری که برای ساکت کردن فرزندانش که حق خود را طلب می کنند ، به کتک زدن متوسل می شود ، فرزندانش هم بعدها به تاسی از پدر برای پیشبرد کارهای خود به خشونت متوسل می شوند و چه بسا که آخرین حلقه ی دریافت کننده خشونت ها پدر باشد چرا که با گیر افتادن و زندانی شدن فرزندانش ، احساس خوبی از پدر بودن نخواهد داشت .
همان گونه که پول ، پول می آورد ، ناشی بازی و ندانم کاری هم کارها را به گونه ای قفل می کند که همگان خواهند گفت : دیوانه ای سنگی به چاه انداخته که هزاران عاقل هم نمی توانند آن را بیرون بیاورند . زمانی بود که بعضی ها به خاطر گرفتن مجوز حفر چاه عمیق در مناطق خشک و نیمه خشک بر سر مردم منت می گذاشتند ولی اکنون همان مردم که از طریق رسانه ها به دلایل خشکیده شدن دریاچه ها و تالاب ها و فرونشست زمین پی برده اند به کسانی که مجوز حفر چنین چاه هایی را صادر کرده اند انتقاد می کنند .
اگر دوباره به آغاز سخن برگردیم به این نتیجه می رسیم که مردم اگر به گونه ای آموخته شوند و به ارجمندی دانش و قانون مبتنی بر دانش و همچنین رفتار قانونی باور داشته باشند و از بن دندان معتقد باشند که هر عملی، عکس العملی به دنبال دارد ، کار به اینجا نمی رسد که شاهد قفل شدن همه ی امور و به گروگان گرفته شدن متن برای آزاد کردن حاشیه باشیم . همان گونه که پول ، پول می آورد ، افراط هم تفریط را به دنبال دارد تا آنجا که اگر زمانی بر سر نخ مویی که از سر غفلت و یا غرور جوانی رها شده بود شدت عمل به خرج نمی دادیم ، اکنون با گیسوانی که با آهنگ باد می رقصند روبرو نمی شدیم.
همان گونه که پول ، پول می آورد ، چشم بندی هم چشم بندی به دنبال دارد از این رو وقتی که بر روی دزدی ها و اختلاس های کلان به دلیل برخی ملاحظات ، چشم خود را می بندیم ، روزی می رسد که رسما اعلام کنیم دزدی های زیر بیست میلیون تحت شرایطی خاص قابل پیگیری نیستند .
بالا بودن آمارقضات ، وکلا ، دادگستری ها ، کلانتری ها و نیروهای ویژه مخصوص مقابله با سرقت و سایر بزه کاری ها اگر چه از یک منظر، پیشگیری و راهکاری بازدارنده به حساب می آید اما اگر عملکردها به گونه ای باشد که هر روز شاهد بسته شدن یک زندان وباز شدن یک مدرسه باشیم آن زمان است که می توانیم به خودمان آفرین بگوییم . عدالت یعنی همه باید حساب پس بدهند و یا این که بدانند با ارتکاب هر کار خلافی ، مجازاتی در آنتظار آنهاست که این مجازات ها ممکن است گریبان فرزندانشان را بگیرد .اگر شخص خلافکار هر که باشد مستثنی شود و بتواند قانون را دور بزند و یا خیالش راحت باشد که کسی با او کاری ندارد ، دیگر سنگ روی سنگ قرار نمی گیرد و میزان جرم و جنایت به صورت تصاعدی بالا می رود . خداوند هم بارها گفته است که ما جز این که شما را به اعمالتان حواله دهیم کاری با شما نداریم اگر نیکی کنید به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید ، بدی می بینید و اگر باد بکارید توفان درومی کنید . اکنون ما مانده ایم و اعمالمان به قول مولانا :
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا