در گذشته های دور که مردان به دلیل درگیری با طبیعت و شرکت در جنگ ها و حوادث ناشی از کار و غذایابی و خطرپذیری و مسافرت های طولانی ، بیش از زنان در معرض مرگ و میر و مفقود شدن بودند و زنان تنها فرزندآوری و خانه داری می کردند ، موضوع چگونگی ادامه حیات آنها پس از مرگ شوهر نهایتا به تعیین حقوقی منجر گردید که امروزه مهریه نامیده می شود . در گذشته های دور چون اغلب داد و ستدها بدون پول صورت می گرفت معمولا خانه یا زمین و باغ و حیوانات اهلی را به عنوان مهریه تعیین می کردند تا زن بتواند پس از مرگ شوهرش بدون ترس از فقر و ناداری فرزندانش را بزرگ کند . بعدها چنین رسم و آیینی با مهر و عاطفه گره خورد و اینگونه تعبیر گردید که مرد برای اثبات میزان علاقه ی خود بخشی از دارایی های منقول و غیر منقول خود را به زن واگذار کند . این شیوه دراغلب مذاهب و ادیان و بسیاری از کشورها رواج داشته و دارد اما در مورد چند و چون آن اختلافاتی وجود دارد .
از زمانی که استخدام مردان در ادارات و کارخانجات و تعیین بیمه و حق تاهل و فرزند آوری در احکام به کارگیری آنان به صورت قانون درآمد و زنان این حق را پیدا کردند که پس از مرگ شوهر بتوانند حقوق و مزایای او را دریافت کنند از میزان حساسیت خانواده دختر و زن بر روی مهریه کاسته شد و در عوض تمایل خانواده دختر برای شوهر دادن دخترشان به کسی که دارای حقوق و حکم استخدامی و بیمه باشد افزایش یافت و مهریه در حاشیه قرار گرفت به طوری که منشاء رواج این ضرب المثل که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته گردید . اگر پرونده اختلافات خانوادگی در گذشته ای نه چندان دور را مورد بررسی قرار دهیم موضوع مطالبه مهریه جایگاه چندانی ندارد و بسیاری از زنان همچنان که با طلاق گرفتن میانه ای نداشتند بر روی مسئله مهریه هم حساسیتی نشان نمی دانند و در مواردی دون شان خود می دانستند که پیگیر چنین قضیه ای باشند . در جامعه سنتی ایران در گذشته به دلیل حاکمیت فضای مردسالار با مواردی برمی خوریم که پدر یا مادر دختر تحت عناوین گوناگون از جمله برخورداری از حق اظهار نظر و اعلام موافقت و یا شیربها ، پول یا معادل آن را از خواستگار مطالبه می کردند که امروزه مگر در برخی از روستاها و شهرستانها رواج چندانی ندارد به چند دلیل از جمله این که دختران معمولا در سنین بالاتر از سن بلوغ ازدواج می کنند و خودشان را صاحب اجازه می دانند و اعلام موافقت پدر یا قیم و سرپرست بیشتر جنبه تشریفاتی پیدا کرده ، هرچند هنوز هم برخی از خانواده ها با تهدید دخترشان به قطع حمایت مالی و خودداری از تهیه جهیزیه سعی می کنند همچنان خود را صاحب اختیار دختر معرفی نمایند و حق خود را برای تعیین همسر برای دخترشان محفوظ می دانند که البته این مورد هم در سراشیبی بی اعتنایی قرار گرفته و به قول معروف چندان محلی از اعراب ندارد !
از آنجایی که در گذشته ازدواج ها معمولا خویشاوندی و قومی بود اموال و دارایی پدر داماد و پدر عروس به صورت چرخشی به عنوان سرمایه در دست فرزندان و نوادگانش مورد استفاده قرار می گرفت . برای نمونه وقتی پسرعمو و دختر عمو با یکدیگر ازدواج می کردند در واقع بر سر خوان گسترده اموال پدربزرگشان می نشستند و به همین دلیل می گفتند عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان ها بسته اند که بیشتر انگیزه ی اقتصادی داشت و اجازه نمی داد که زمین و باغ پدربزرگشان تکه تکه شود به همین دلیل باز هم مسئله ی مهریه در اولویت طرح دعوا قرار نمی گرفت .
از این منظر می توان گفت که بخشی از دلایل حساسیت بر روی مهریه به سبک جدید زندگی ، رواج ازدواج های خارج از دایره ی خویشاوندی و قومی و کاهش نقش ریش سفید ها در حل و فصل مشاجرات خانوادگی ، عدم شناخت کامل و کم اعتمادی زوجین به یکدیگر باز می گردد و بخش دیگر آن برمی گردد به آشنایی زنان با حقوق خود ، غلبه ی نگاه اقتصادی زنان به زندگی و از همه مهمتر بهره گیری از مهریه به عنوان اهرم فشاری برای مهار شوهر که در معرض انواع حاشیه روی ها در عصر ارتباطات قرار دارد.
اینک که هر سه قوه مجریه ، قضاییه و مقننه خود را با آثار زیانبار طرح دعوی با محوریت مطالبه مهریه در محاکم قضایی می بینند ، دغدغه مندانه به دنبال راه چاره ای برای حل این مشکل هستند . بر اساس نظر سنجی های صورت گرفته ، انعکاس اخبار مرتبط با مشاجرات خانوادگی بر سر مهریه حتی روی آمار ازدواج هم تاثیر منفی برجای گذاشته و مردان رغبت زیادی به ازدواج با توجه به پیامدهای احتمالی ناشی از تعیین مهریه های بالا ندارند و کار به جایی کشیده که در قانون عندالمطالبه جای خود را به عندالاستطائه داده و برای میزان تعهد مرد برای پرداخت مهریه سقف تعیین کرده اند اما باز هم اصل مشکل به قوت خود باقی است .
ناگفته نماند کسانی که قبلا نفوذ معنوی زیادی برای هدایت جامعه داشتند اکنون در موقعیت قبلی خود نیستند و زوج های جوان در خوش بینانه ترین حالت زبان قانون را می فهمند که آن هم تاکنون راه به جایی نبرده است .
شاید بهتر باشد که بحث بر سر ماهیت و چیستی مهریه و دلایل تعیین آن از کانون های علمی و مراکز دانشگاهی آغاز شود و به صدا و سیما و رسانه ها کشیده شود و تدریجا به یک گفتمان اجتماعی با هدف رسیدن به تفاهم بر سر تعیین مرزهای آن منجر گردد . باید دید جوامع دیگر در این خصوص چه راهکارهایی را دنبال می کنند و جامعه ی نیمه سنتی ما تا چه حد ظرفیت تاثیرپذیری از شیوه های رایج در دنیا را دارد که مغایر با قوانین و فرهنگ ما نباشد.