هفته گذشته، چهارشنبه اول مرداد، ادارات فارس و بسیاری از استانها بهصورت کامل تعطیل شدند، اما نه با عنوان «تعطیلی»، بلکه تحت عنوان «دورکاری کارکنان». تجربه بسیاری از شهروندان نشان داد که در عمل، نه امکانی برای پیگیری خدمات فراهم بود، نه پاسخگویی مشخصی وجود داشت. اگر دورکاری بهمعنای واقعی آن اجرا نمیشود، چرا از این واژه استفاده میکنیم؟
در ادامه همین روند، چهارشنبه این هفته، ۸ مرداد، استانداری فارس طی اطلاعیهای اعلام کرد که ساعت کاری ادارات از ۶ صبح تا ۱۱ خواهد بود و از ۱۱ تا ۱۳ «دورکاری» انجام میشود. در این اطلاعیه از مدیران دستگاهها خواسته شده بود برای استمرار خدمات برنامهریزی کنند. اما در واقعیت، برخی ادارات مانند بانکها بعد از ساعت ۱۱ عملاً تعطیل شدند؛ بدون اینکه جایگزین مشخصی برای خدمترسانی در بستر غیرحضوری اعلام شود.
مردم در چنین شرایطی سردرگم میمانند که آیا باید امیدوار باشند کسی پاسخگوی آنهاست؟ آیا میتوانند تماس بگیرند؟ پیگیری آنلاین کنند؟ یا صرفاً باید بپذیرند که در ساعتهایی از روز، سیستم اداری کشور تعطیل است، فقط با نامی دیگر؟
دورکاری، اگر قرار است اجرا شود، باید با سازوکار شفاف، زیرساخت مشخص و راههای ارتباطی روشن همراه باشد. در غیر این صورت، اعتماد عمومی به تصمیمگیریها آسیب میبیند. واژهها را نمیتوان جایگزین واقعیت کرد.
همانطور که کارمندان حق دارند از سلامت خود در برابر گرمای شدید محافظت کنند، مردم هم حق دارند بدانند که در چه ساعتی، از کجا و چگونه میتوانند خدمات لازم را دریافت کنند. در روزهایی که گرمای بیسابقه، رکوردها را پشت سر میگذارد، بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریتی شفاف، پاسخگو و با برنامه هستیم.
در غیر این صورت، تجربه ناهماهنگیها و بلاتکلیفیها، باز هم تکرار خواهد شد؛ فقط این بار، با نامی جدید.