«دانشی که تو را از تو نستاند جهل از آن بهتر است» این سخن خواجه عبداله انصاری است در قرن پنجم هجری. یعنی دانشی که تو را تغییر ندهد و از تعصب و جهالت نرهاند نادانی از آن بهتر است و در معنای عرفانی آن، یعنی دانشی که منیت و خودخواهی و کبر و غرور را از تو پاک نکند جهل بهتر از آن است.
در تاریخ سیاسی و اجتماعی بارها شاهد گفتهها و تصمیماتی بودهایم که ناشی از تعصب و پایبندی به تغییرناپذیری در برابر واقعیت جامعه بوده و با دانش به شیوههای مختلف مخالفت شده است.
حافظ در غزلی زیبا و پرنغز به این موضوع صراحتا اشاره کرده و سروده است:
«رقم مغلطه بر دفتر دانش نکشیم/ سرّ حق با ورق شعبه ملحق نکنیم...» یوهان فیلیپ راس در سال 1863 بلندگو را اختراع کرد اما وقتی در ایران وسیلهای برای استفاده بلند کردن صدا معرفی شد با آن مخالفت گردید و گفتند جن از آن بیرون میآید. با رادیو، تلویزیون، ویدئو، استفاده از ماهواره و نهایتا شبکههای مجازی در مقاطع مختلف تاریخی به علت ترس از دینزدایی و فساد اخلاق از طرف متولیان دینی مخالفت شده تا آنجا که فیلترینگ به یک مسئله سیاسی تبدیل شده است و عدهای مخالف و موافق آن هستند. اما بعد از مدتی تمامی این وسائل ارتباطی مورد استفاده حاکمیت اسلامی قرار گرفته است برای اطلاعرسانی.
امروز صنعت هوش مصنوعی هم به نوعی مورد سئوال است که چگونه از آن استفاده شود که ضرر و زیان اعتقادی و اخلاقی ایجاد نکند.
تجربه نشان داده است که دانش اعم از آن که علوم تجربی باشد یا علوم انسانی مانند چاقویی است که میتوان با آن سر برید یا پوست میوه کند. برای اصلاح اموری از این قبیل بهترین راهحل حذف صورت مسئله نیست. بلکه حل آن است مگر آن که صورت مسئله غلط باشد و قابل حل نباشد.
امروز جهان در جنگی فراگیرتر از جنگ نظامی و خرید سلاحهای مخوف متنوع درگیر است. این جنگ ارزانتر مدیریت میشود و نتایج دلخواه را بهتر به بار میآورد. جنگ رسانهای، جنگی که توانسته است آشوبها، اعتراضات و براندازیهایی را در بعضی کشورها توسط سردمداران استعمارگر دامن زند. مقابله با این جنگ همانند جنگ نظامی رقابت، در تهیه و استفاده از وسایل ارتباطی جدید است که مهمترین آن شبکههای ماهوارهای، اینترنت و فضاهای مجازی است.
اما فقط خرید و داشتن این وسائل برای رسیدن به مقصود کافی نیست. بلکه برنامهریزی عالمانه و واقعبینانه و مدیریت نحوه استفاده از آنها با توجه به ذائقه مخاطب مهمتر از تهیه وسائل ارتباطی است. وقتی یک تلویزیون ماهوارهای در 5 هزار کیلومتر دورتر از مرز کشور ما میتواند مخاطبان بیشماری را برای خود جذب کند یعنی مدیریت افکار عمومی را در دست دارد و در مواقع لزوم غذایی به خورد مخاطبان میدهد که گرچه خوشترکیب و ظاهری دلچسب با طعم و مزههای تحریکپذیری اشتها دارد اما سمی است و به مرور تأثیر منفی خود را بر روح و روان و عقلانیت مخاطبان میگذارد.
سفرهای که فقط یک غذای مفید در آن است حتی اگر چلوکباب باشد آدمی را دلزده میکند و اگر برای یک یا دو بار دلچسب باشد برای دفعات بعد، اشتهاآور نخواهد بود. امروز تنوع و تکثر نه فقط در ارائه انواع و اقسام وسائل، ماشینآلات و سایر ملزومات است بلکه در تحریک احساسات و جذب ارادهها و کارهایی است که حتی یک ساعت قبل هم دانشی و یا تجربهای از آن نداشتهایم. دینداری و اخلاقمداری میتواند در راستای تحولات علمی حفظ شود مشروط بر آنکه در یک نقطه غیرقابل انعطاف نایستیم. اصول را حفظ کنیم اما راهکارها را به روز نماییم.
نگوئیم فضای مجازی بد است. بلکه تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. از آن استفاده معقول نمائیم. اینترنت پر سرعت را آزاد کنیم و با آزادی آن، انتقال پیامرسانی خود را در رقابت با دشمنان و مخالفان و سوداگران زر و زور و تزویر سرعت دهیم تا از آنها در مدیریت افکار عمومی عقب نیفتیم. امروز نمیتوان با شمشیر به جنگ هفتتیر و یا مسلسل رفت. اسلام وقتی توانست با کفار بجنگد و پیروز شود که خود را به داشتن نیروهای رزمی تقویت کرد هرچند به لحاظ باور و ایمان برای جنگیدن در راه خدا و راه راست و مستقیم قوی شد.
شفافسازی و پرهیز از پنهانکاری میتواند اعتماد عمومی را تقویت کند و رابطه دولت با ملت را از دستاندازها و راههای پر پیچ و خم پاک و اصلاح نماید تا در جنگ رسانهای بتوان در مقابل دشمنان و هجمه های فرهنگی پیروز شد.
امروز کاری که یک شبکه تلویزیونی میکند یک لشکر نمیتواند بکند. جنگ رسانهای هم مانند جنگ نظامی بلکه بیشتر نیاز به سرمایهگذاری دارد. نباید از این سرمایهگذاری غافل شد. اگر در این مهم به خوبی عمل کرده بودیم حالا شاهد ترکتازیهای رسانههای خارجی بر علیه کشور و ملت نبودیم.
وزارت فرهنگ و ارشاد میباید در مورد توجه به رسانهها و بهرهدهی بیشتر آنها برای حرفهای عمل کردن خبرنگاران و سایر دستاندرکاران روزنامه طرحی نو دراندازد.
والسلام