هیچکس مدعی نیست که هنجارشکنی و بیتوجهی به ارزشهای فرهنگی و دینی پذیرفتنی است؛ اما واقعیت این است که جامعهای که مسیر طبیعی شادی را از دست بدهد، دیر یا زود با ناهنجاریهای پیچیدهتر روبهرو خواهد شد. جوانان امروز فضایی برای تجربه شادیهای جمعی ندارند. مجالس سنتی خانوادگی به دلیل فشارهای اقتصادی کمرنگ شده، کنسرتها و جشنها همواره با محدودیتهای متعدد روبهرو هستند، و در نهایت، کوچکترین تلاش برای نشاط اجتماعی، به سرعت برچسب "بحران" میخورد.
در چنین شرایطی طبیعی است که فاصله میان خواست مردم و نگاه رسمی هر روز بیشتر شود. مدیریت شادی اجتماعی نه به معنای بستن درها و صدور بیانیههای هشداردهنده، بلکه به معنای ایجاد فرصتهای سالم و قانونمند برای بروز هیجانات نسل جوان است. شادی اگر کانالیزه نشود، به اعتراض و واکنشهای غیرقابل پیشبینی بدل خواهد شد.
شیراز، با همه پیشینه فرهنگی و جایگاه مذهبیاش، سزاوار آن است که الگویی برای برگزاری برنامههای شاد، اصیل و در عین حال متناسب با شأن شهر باشد. پرسش امروز این است: آیا میخواهیم همچنان در برابر هر لبخند و شادی مردم سد بسازیم، یا میپذیریم که شادی هنجاری اجتماعی است و باید برای آن سازوکار روشن داشته باشیم؟