چاپ کردن این صفحه

شيوه هاى وزينِ قلم آقا جلال   منتخب سردبیر

توسط صفدر دوام/ روزنامه عصرمردم 19 شهریور 1400 325 0
تلفيق بين سنّت و نو آورى در داستان همروزگار ما مديون نويسنده اى گرانمايه است كه اين روزها ٥٢ سال از رفتن او در كلبه جنگلى اش در منطقه اسالم گيلان مى گذرد.

سيد جلال آل احمد كه همراه با ادبيات معاصر و در زمره نويسندگان نو گراى بعد از مشروطيت ظهور كرد، با حفظ اصالت نثر ديروز و با تكيه بر نوآورى در نوشتار خود ميراثى ماندگار در بناى نو بنياد ادبيات امروز بجا گذاشت.

نثر شفاف و بى پيرايه و در عين حال وزين و مخاطب پسند در سطور داستان ها و مشاهدات و سفرنامه هاى آن مرحوم قابل درك و رؤيت است.

آقا سيد جلال نويسنده اى است كه تعهد به مخاطب را با هيچ چيز معامله نمى كند و در مواردى حاضر است سبك و سياق نويسندگى را نيز فداى افزايش درك و آگاهى مخاطب نمايد كه از اينگونه موارد در نثر استوار او بسيار ديده مى شود.

او به بلوغ ادبيات امروز اعتقاد داشت و برخى چالش ها و خود نمايى هاى ادبى را حاصل نوپا بودن ادبيات معاصر مى دانست، چنانكه در تعريف آسيب شناسى آن زمانى گفته بود:ادبیات معاصر فارسی تازه پا در راه گذاشته، دوره جوانی خود را طی می  کند و اگر هنوز پخته نشده و نقائصی دارد هیچ باکی نیست؛ غرور و جوانی بر هر صورتی لک و پیس خود را می  گذارد.

با اين حال و پس از گذشت بيش از پنج دهه از رفتن او، درك كامل از سبك و سياق قلم جلال آل احمد براى نويسندگان ضرورى محسوب مى شود. اين سالها رشد انتشار داستان ها و داستانك ها و رمان از سوى جوانان قابل توجه بوده است و شايد بتوان ادعا كرد كه تعداد عناوين نيز نسبت به دهه هاى پيشين بيشتر بوده است، اما در يك تكاپوى عالمانه و بررسى جامع بايد ميزان مطالعه و همچنين انتشار مجدد اين آثار را در نظر بگيريم كه بدون ترديد جز در مواردى كمتر از انگشتان دست به نتيجه مطلوبى در اين تحقيق نخواهيم رسيد!

رمز موفقيت آل احمد و نويسندگان همروزگار او در جذب مخاطب علاوه بر نثر شيوا كه خصوصيت لازم هر اثر داستانى و نوشتارى مى باشد، وجود آگاهى و اطلاعات به روز اجتماعى نويسنده بوده است، اين همان حلقه مفقوده اى است كه بيشتر نويسندگان جوان امروز به آن توجه نمى كنند!

زمانى استاد سيد عبدالعلى دست غيب منتقد، مترجم معاصر شيرازى و چهره ماندگار ملّى كه از بازماندگان روزگار جلال و همنشينان او محسوب مى شود، درباره جلال آل احمد و در تحليل نوشته هايش نكته جالبى بيان نمود كه آن را به عنوان عطف و نكته پايانى متن ارائه مى دهم؛ "شخصی بود خیلی صریح و با شهامت که بدون آنکه جنبه حمله و هجوم داشته باشد باورها و تجربه‌های خودش را با صراحت بیان می‌کرد همانطورکه در نامه‌ای که به جمالزاده نوشته در پاسخ انتقاد او خیلی به صراحت صحبت می‌کند و می‌گوید داستان‌های بعد از یکی بود یکی نبود خیلی کلیشه‌ای و خیلی مصنوعی است و مخالفت شما با رمان‌ها و داستان‌ها و اشعار فارسی مربوط به این است که از این کشور دور بودید و در سوئیس اقامت داشتید. حتی به جمالزاده می‌گوید بهتر است به‌جای نوشتن داستان‌های کلیشه‌ای به مملکت برگردید و برای هموطنان خودتان توضیح بدهید که چرا از این مملکت گریخته‌اید و به کشورهای دیگر رفته‌اید و در سوئیس اقامت گزیده‌اند. در جریان بازدید و سیاحت در بندرعباس با یکی از آدم‌های قدیمی که مخالف تجدد بوده روبه ‌رو می‌شود. او به جلال می‌گوید: شما در اینجا چه کار می‌کنید؟ جلال می‌گوید: من آمده‌ام که زندگی هموطنان خودم را بنویسم و آنها را در دفتری به چاپ برسانم تا نقش قبرکن‌هایی مثل تو در آینده بیایند و این آثار را تصحیح کنند و از این راه نان بخورند."

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در شنبه, 20 شهریور 1400

موارد مرتبط