قانون به مجموعه اي از بايدها و نبايدهايي گفته مي شود که پس از تدوين در موضوعات مختلف در مجلس شوراي اسلامي تجزيه و تحليل شده و پس از کسب آراء به تصويب مي رسد. معمولا قوانين برگرفته از دين، فرهنگ، سنت و روابطي است که يک ملت به منظور رفع نيازهاي ملي و حکومتي الزاما مي بايد از آن تبعيت کند.
قانون از انتقام جويي شخصي، اعمال سلايق شخصي يا گروهي، هرج و مرج و بي نظمي و مهم تر از همه از ناامني پيشگيري مي کند.
آنچه قانون را اجرايي مي کند در مرحله نخست باور مردم به آن است اينکه با اجراي آن هر کس در هر مقام و سمتي و در هر شرايط مي تواند به عدالت برسد يا به آن نزديک شود. عدالت برآمده از قانون نسبي است و عدالت مطلق ويژه خداوند است زيرا هيچ تضميني ندارد که تمامي قوانين بشري منجر به عدالت اجتماعي يا فردي شوند. حال اگر فرد يا افرادي يا حتي ملتي به قوانين موضوعه کشورشان باور نداشته باشند يا به هر نحو قانون گريزي يا قانون ستيزي کنند نبايد اميد داشت که آن کشور بتواند به امنيت، نظم و سلامت همگاني در امورات زندگي و روابط اجتماعي نائل آيد.
رابطه قانون با باور يک رابطه مستقيم است زيرا قانون گذار با اين اطلاع يا باور، قانون وضع مي کند که مردم به آن احترام مي گذارند و از آن تبعيت مي کنند. قوه مجريه که اهم وظايف آن اجرايي کردن قوانين است در صورت لزوم براي پرهيز از قانون ستيزي از نيروهاي انتظامي «ضابطين دادگستري» استفاده مي کند. اخلاق برآمده از مقررات و قوانين دين، فرهنگ و سنت شهروندي است که با رعايت قانون تبلور مي يابد حال اگر قوانين موضوعه کشوري با اخلاق به طور اعم و اخلاق آموزشي به طور اخص هماهنگي نداشته باشد جامعه دچار تعارض اخلاقي مي شود و با انفعال با آن برخورد مي گردد.
بر اين اساس اگر دين اسلام دستورات و قوانيني را صادر کرده باشد که برآمده از قرآن، سنت، اجماع و عقل باشد. قوانين موضوعه مي بايد در راستاي باورهاي ديني باشند. تأسيس شوراي نگهبان بيشتر به همين منظور بوده است که با انقلاب مشروطه و تأسيس مجلس شوراي ملي و عدالتخانه اين نهاد نيز جايگاه يافت هرچند در دوران حکومت پهلوي ها بسيار کمرنگ گرديد و عملا عقيم ماند.
اين مطالب را از آن رو متذکر شدم که نتيجه اي از مصوبات قانوني بگيريم که اين روزها سر و صداي زيادي به پا کرده است و آن مسئله حجاب است. حجاب قبل از آن که قانوني شود به صورت يک عرف با تبعيت از اخلاق اسلامي از گذشته هاي دور تاکنون مورد احترام و باور بوده است هرچند در ميان اقوام ايراني شکل و لباس حجاب متفاوت بوده است اما همه حجاب زنان از اقوام مختلف معمولا پوشنده بوده و بدن نما نبوده است.
از زمان پادشاهي رضاخان که دستور کشف حجاب داده شد تا نوعي فرهنگ نيمه برهنگي تبليغ شود و با ورود گردشگران و کارشناسان خارجي به ايران طيفي از دختران و بانوان تن به کشف حجاب اجباري دادند و به مرور انواع لباس هاي مد اروپا در ايران پذيرفته شد و نهايتا در مدارس و دانشگاه ها نيز يونيفورم هايي تجويز گرديد که سر دختران، برهنه و بدون روسري يا چادر گرديد و دامن ها هم بالا و بالاتر رفت.
نتيجه اينکه در بين خانواده هاي تجددگرا و سنت گرا تضادي ايجاد شد و اين تضاد بعضي از دختران را در تربيت متمايل به سنت و بعضي ها را متمايل به فرهنگ غرب کرد و به قولي آزادي پوشش از اين نوع جديد تبليغ گرديد و با حجاب مبارزه شد.
با پيروزي انقلاب اسلامي که در رأس آنها روحانيون بودند و محتواي حاکميت اسلامي شد بسياري از زنان و دختران به صورت خودجوش حجابشان را به اشکال مختلف حفظ کردند اما به مرور تحت تأثير تبليغات رسانه اي غرب و فضاهاي مجازي مسئله حجاب به نوعي سياسي شد و بحث حجاب اجباري مطرح گرديد.
اينک مخالفان جمهوري اسلامي از اين حربه به عنوان يک حربه سياسي استفاده مي کنند تا به جايي که شاهد اعتراضاتي چند براي مبارزه با حجاب اجباري بوده ايم.
حجاب با باور و اخلاق اسلامي مي تواند زنده و پايدار بماند اما با اجبار و روش هاي فيزيکي نه تنها باور و اخلاقي نمي شود بلکه قوانين را نيز در اجرا معطل و دچار انفعال مي کند، حداقل براي قشري از جامعه يا قطبي از آن.
براي پرهيز از چنين اتفاق ناگواري نخست بايد حجاب فقط در چادر سياه يا لباس هاي تار و پررنگ تبليغ نشود تا صرف حجاب به يک باور تبديل شود حال با هر لباس و رنگي که پوشاننده باشد.
دو ديگر آنکه لباس هاي محلي رنگارنگ که جلوه هاي طبيعي زيبايي را مي نمايانند و معمولا مورد پذيرش زنان و دختران عشايري و قوميت هاي ديگر است بيشتر مطمح نظر و تبليغ شود.
سه ديگر آنکه قانوني وضع نشود که نتوان آن را اجرايي کرد زيرا به ديگر قوانين هم به نوعي بي احترامي مي شود.
اين سخن بدان معني نيست که حاکميت تسليم طرفداران کشف حجاب شود بلکه به نوعي بايد قانون، باور و اخلاق به هم نزديک شوند و فرهنگ ايراني که از دوران باستان تاکنون با احترام به پوشش زنان برخورد کرده و هيچ نقش بازمانده از زنان ايراني بي حجاب در هيچ يک از آثار به جاي مانده دوران کهن نداريم ترويج گردد و اهميت قانون و باور و اخلاق در امنيت و تعاملات سالم اجتماعي تحليل و بازخواني شود تا بتوانيم با حسن نيت و بدون خشونت به اهدافي که اسلام آن را تبليغ و ترويج نموده است نائل آئيم.
والسلام