تحولات صنعتی و فنآوری های جدید در صد ساله اخیر تأثیرات مثبت و منفی در خطی موازی روی اخلاق، رفتار، اندیشه و نهایتاً زندگی انسان داشته است در زندگی سنتی گذشته، بشر با طبیعت ارتباطی مستقیم داشته و بیشتر با نیروی جسمی درصدد تحصیل معاش و رفع نیازهای همسو با شرایط بوده اما با اختراعات و کشفیات جدید که روز به روز بر سرعت آن افزوده شده فعالیت های جسمانی جای خود را به اشتغالات فکری داده و ماشین به عنوان یک ساختار خود کار عهده دار تولید و تکثیر مواد و کالاهای مورد نیاز گردیده است.
زنان، دختران و پسران که از آغاز رشد در کنار پدر و مادر به کار کشاورزی، دامپروری و خدمات می پرداختند و به صورت تقلید و تکرار در انجام امور به مهارت می رسیدند با بازگشایی مدارس جدید و تشویق و ترغیب به مطالعه علوم مختلف و آشنایی با ابزارهای صنعتی از کارهای یدی فاصله گرفتند و به زندگی ماشینی تن دادند. با این تفاوت که پشت میزنشینی به عنوان یک کار آسان و مورد پسند پذیرفته شد و همه تلاش های دانش اندوزی که آسان طلبی و سرعت دادن به کارها را هدف قرار داده بود، آدمی را از مسیر طبیعی متوازن رشد جسمی بازداشت و ورزش و نرمش که نیاز تقویت عضلات است عمومیت پیدا نکرد.
فشار ناشی از درگیری های ذهنی از یک سو و از دیگر سوی استفاده از ابزارهای صنعتی و الکترونیکی، بیماری های ناشی از عدم به کارگیری عضلات، حتی در نوجوانان و جوانان هم پدیدار شد به گونه ای که کمردرد، زانودرد و تحلیل رفتن نیروی بدنی و نشانه های اولیه بیماری، ظاهر گردیدند.
زنان که در خانه، اداره و محیط های کار کارخانه ای و کارگاهی دلمشغول کار شدند بیشتر از مردان آسیب پذیر گردیدند و در سنین پائین با بیماری های چاقی، تنگی عروق، تنفسی و ناتوانی حرکتی مواجه شدند زیرا وسایل برقی و ماشینی موجب شده است نیروی بدنی آنها به کار گرفته نشود.
دامداری، کشاورزی، قالی بافی، بچه داری، شیردوشی و تهیه آذوقه های مورد نیاز خانواده که معمولا توسط زنان یا همکاری آنها با مردان به یک سنت دیرینه تبدیل شده بود جای خود را به نشستن در مقابل تلویزیون و لم دادن به روی مبل های راحتی داد تا شاهد وقایع و رویدادهای جهانی باشند و تحولات تلخ ناشی از جنگ و خونریزی و جنایت های پیچیده را تماشا نمایند.
فشارهای عصبی ناشی از تأثرات روحی هر آنچه نباید و نخواهند از یک سو و از دیگر سوی سرعت گرفتن زندگی در مسابقه ای که مدام ادامه دارد، اخلاق و اندیشه های خلاق را به سایه کشانده است افزایش بیماری های شناخته و ناشناخته موجب گسترش و توسعه بیمارستانها، درمانگاه ها، داروخانه ها شده و روش های سنتی درمان جای خود را به طب جدید داده اند تا آنجا که برای یک سردرد ساده و یا سرماخوردگی همه راهی مطب پزشک می شوند.
از طرفی عدم تأمین نیازهای اولیه برای عده ای که از قافله سرعت بازمانده اند موجب گردیده اختلاف طبقاتی و شکاف فاصله فقر و غنا، روز به روز بیشتر شود و بسیاری از تخلفات و جنایات و درگیری های فیزیکی، افزایش دادگاه ها و مراکز دادرسی را سبب شده اند تا آنجا که به طور میانگین هر 5 ایرانی یک پرونده قضایی یا حقوقی در دادگاه ها به نوبت رسیدگی دارند.
تضاد سنت و مدرنیته که ناشی از تحولات صنعتی و فنآوری های جدید است امواج، بمباران های عقاید، ایده ها و تعاطی افکار از طریق رسانه های مکتوب، برخط و صوتی تصویری از ژرفای ساختمان های بتن و آهن پیچ عبور کرده و تا داخل اتاق خواب همگان سرک کشیده است. بسیاری از ناباوری ها و تخلی اذهان از آموزه های سنتی، خلاء باور و اعتماد را آنچنان دامن زده است که فرزندان در مدرسه و خانه با دو نوع رفتار متناقض مواجهند و تضادهای ناشی از ناهماهنگی بین بسیاری از اولیاء و مربیان، کودکان و نوجوانان را به فضاهای مجازی راغب نموده و به دلمشغولی هایی تن داده اند که روزمرگی و ریزش عقاید دینی را در پی داشته است. هرچند این وقایع کلیت ندارند اما تحولات و تغییرات نو به نو و لحظه به لحظه آینده بشریت را از مسیر طبیعی خارج کرده است. نمونه های آن را می توان در کشورهای پیشرفته اروپایی و سایر نقاطی که به تبعیت از غرب در تلاشند مشاهده کرد.
پیری جمعیت، عدم باور به زندگی اشتراکی توأم با ازدواج، دوستی های دو جنس مخالف صرفا به دلیل برآوردن نیازهای جنسی، خالی شدن اصول و قواعد زندگی متأثر از اخلاق دینی و مذهبی از ذهن و فکر جوانان و حتی کسانی که با روش های فرهنگ غربی به سن میانسالی و پیری رسیده اند، همه گویای انحراف از معیارهای انسانی است که با فطرت رابطه مستقیم داشته اند. اینک ما در جهانی زندگی می کنیم که زیاده خواهی، تشریفات غیرضرور، چشم و هم چشمی، فاصله های طبقاتی، فقر و اعتیاد، بیکاری و طلاق، افزایش جرائم و تخلفات عدیده، مسیر طبیعی زندگی انسان را به ویژه در کشورهای اسلامی به مخاطره انداخته است.
زیرا اخلاق دینی و مذهبی با اخلاق علمی و غیر حقیقی در تنازع و تداخل چنان قرار گرفته اند که ناباوری های ناشی از این تعارضات، حتی بعضی از اندیشمندان را دچار یأس فلسفی کرده است. به عنوان مثال خودکشی هایی که در ژاپن و چین رسانه ای می شوند و یا تیراندازی هایی که توسط دانش آموزان در مدارس آمریکا خبری می شوند همه از این روش های زندگی جدید ناشی اند، اینک انسان سرگردان و سرخورده از جنگ های مهیب و خونریزی های سبعانه و رقابت های زشت پیچیده، چنان به تنگ آمده که مهاجرت به هر دلیل تعادل جمعیتی کشورهای عقب مانده و در حال پیشرفت را به هم زده است و اسارت داوطلبانه برای کار، رفاه و امنیت، جان مهاجران را در دریاها به خطر انداخته و روزی نیست که خبری تلخ و تأسف آور از تلفات جانی مهاجران در دریاها به گوش نرسد.
مسیر غیرقابل برگشتی که حاصل تحولات صنعتی و ماشینی است، جهان وطنی «کاسموپولیتیسم» چنان رونق گرفته که حتی عِرق ملی و میهن پرستی بیشتر به یک شعار توخالی شبیه شده است.
تضاد سنت و مدرنیته آنچنان روش های سنتی را به سایه کشانده که بسیاری تلاش می کنند خود را از سنت جدا کرده و به تجدد و نوگرایی روی آورند زیرا سنت ها قید و بندهای دینی، فرهنگی و قومی دارند که برای زمان خودشان به مثابه ترمز و افسار انحراف از معیار عمل می کرده اند و اینک موتورهای سرعت ناشی از زندگی ماشینی از روی اجساد رفتارهای سنتی عبور می کنند و معلوم نیست در آینده به کدام ناکجاآباد می رسند.
والسلام