چاپ کردن این صفحه

اگر سانسور نمي کرديم  

توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 01 دی 1401 114 0
سرمقاله "محمد عسلی" 1 دی 1401        اگر سانسور نمي کرديم

بي پرده سخن گفتن به آب رواني مي ماند که در مسيري صاف زمزمه حيات را سر مي دهد. همانند هزاردستاني آزاد که نه از ترس بازو نه دام به ضرورت دانه برمي چيند و نه بيش و نه کم، خوش مي خواند سرود زندگي را.

حال اگر سنگي، خار و خاشاکي و يا سدي مقابل آب روان آن را از حرکت طبيعي خود باز ايستاند، صدايش تغيير مي کند و به فريادي مي ماند که آزاردهنده است و کمک مي طلبد تا کسي پيدا شود سنگ را بردارد و خاشاک را نيز.

کلمات بيانگر روح ناآرامند، روحي که فطرتا با ناراستي و نادرستي مي جنگد و نويسنده کسي است که درد را مي شناسد و درمان را نيز چونان پزشک حاذقي که قسم ياد کرده در کار طبابت خطا نکند.

حال باز گرديم به مقصود. حاکميت ها اگر بخواهند محبوب و دوستدار خلق و شهره آفاق شوند کساني را که درد شناسند و تجويز و نسخه اي براي درمان دارند مي بايد ارج گزارند و بر صدر نشانند. نه آنکه دهانشان را ببندند و به کنجي بيفکنند.

سياست که در لغت به معناي به کارگيري زيرکي است و در عرف ديپلماسي راه و روشي براي حکومت داري و فرماندهي، در طول تاريخ مسيرهاي سختي را طي کرده به گونه اي که شکست و پيروزي هاي ملتي را رقم زده و يا انحراف از معيارهايي را داشته که حاصل آن خوش نامي يا بدنامي و ناکامي سياسيون بوده است.

ذات طبيعت بر نظمي استوار است که خرابي ها و پلشتي ها را در زنجيره غذايي جانوران به وسيله جانداران مي زدايد و از خود دور مي کند.

به قول برزويه طبيب: «همه چيز را همگان دانند و همگان از مادر نزاده اند» هميشه در طول تاريخ مشاوران حاذق و تيزهوشي در کنار حاکمان بوده اند تا آنها را از خطرات احتمالي آگاه سازند و راه راست را نشان دهند.

هلاکوخان مغول دانشمندي مانند خواجه نظام الملک را در کنار خود داشته است و ديگر شاهان نيز چنين کرده اند.

امروز ديگر با يک خواجه نظام الملک نمي توان همه چيزدان شد.

صنعت چاپ و ابزارهاي نوين ارتباطي چنان پيشرفتي داشته که هيچ امر محرمانه اي از ديد خلايق پنهان نمي ماند. درست يا غلط بمباران اطلاعاتي بر روي امواج صوتي و تصويري از ديواره بتوني خانه ها عبور مي کنند و زيرزمين هاي در اعماق را مي پيمايند.

اگر سانسور نمي کرديم چهره ناصواب، خطاکاران، خيانتکاران، اختلاسگران، فرصت طلبان و نادانان و ناکارآمدان آينه اي مي شد.

اگر سانسور نمي کرديم روزنامه ها و رسانه هاي ملي بيشترين مخاطبان را مي داشتند و خود قاضي مي شدند تا شبکه هاي تلويزيوني و راديويي اجاره اي و فرمان گير و فرمانبر خارج از کشور که تحت استيلاي امپراطوري هاي خبري به قصد باجخواهي و مديريت بر افکار عمومي و به نام آزادي و به کام استعمارگران زبان نقد و بدگويي گشوده اند. مخاطبي نمي داشتند تا به قول خودشان انقلاب فيس بوکي و يا اينستاگرامي  راه اندازي کنند.

اگر خبرنگاران دلسوز و حرفه اي مي داشتيم و دستشان را باز مي گذاشتيم تا پيدا و پنهان هر رويدادي را رسانه اي کنند حرمت خدمتگزاران صديق، جهادگران و مدافعان مخلص وطن حفظ مي شد و هر کس در جايگاه خود حرمت مي داشت.

بر اين اساس ميدان جنگ رسانه اي مي توانست از نويسندگان و روزنامه نگاران شجاعي برخوردار باشد که در دفاع از هويت، مليت، انقلاب و خدمتگزاران صديق قلم فرسايي کنند و هنرهايي نشان دهند که دشمنان به جاي پاي آنان نرسند.

گذر از سانسور به معناي رهايي براي بيان هزل و هرزه نگاري نيست.

گذر از سانسور به معناي رواج و ترويج فرهنگ برهنگي هم نيست بل گذر از سانسور به معناي شفاف سازي و بيان حقايق و واقعيت ها براي چاره کار است و اعتماد عمومي به رسانه ها را ناديده نگيريم و ترازويي باشيم که تراز عدالت و تعادل آن با تدبير و صداقت نمايانگر ميزان خدمت و خيانت باشد.

خودسانسوري و سانسور فرمايشي بلاي درد شناخت جامعه است. مثل طبيبي که درد را بشناسد اما اجازه نداشته باشد بيان و درمان کند.

روزنامه نگار و نويسنده مي تواند پزشک حرکت جامعه باشد و کج روي ها را علت يابي کند.

امروز ما در شرايطي قرار گرفته ايم که بهانه هايي به دست دشمنان داده ايم که بر ما بتازند و بشورند با هدفي غير از آنچه ظاهرأ به مردم ما تلقين مي کنند.

آنها دست روي دردهايي مي گذارند اما براي رفع آن نسخه عوضي به دست ملت مي دهند. ما بايد اين دردها را درمان کنيم و اگر نمي توانيم از مشاوران و کارشناسان و صاحب نظران بخواهيم بگويند چه کنيم.

در جهان سردرگم و پيچ در پيچ امروز هر دولتي در انديشه منافع ملي کشور خود است و هيچ دايه اي نمي تواند دلسوزتر از مادر باشد.

وطن يعني مادر ما مورد تهاجم همه جانبه اي براي برهم زدن نظم اجتماعي و امنيت کشور قرار گرفته است به هر دليل که همه مي دانيم.

با ديپلماسي و اعمال سياستي که بتواند پل هاي تخريب شده در ارتباطات بين المللي را ترميم نمايد، منافع ملي ما حفظ مي شود. مسلما حذف صورت مسئله بهترين راه حل رسيدن به نتيجه نيست.

هرچند براساس معيارهاي ايدئولوژيک خود را مکلف به انجام امور باورانه اي مي دانيم اما از نتيجه نبايد غافل بمانيم.

والسلام

شماره روزنامه:7656
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در پنج شنبه, 01 دی 1401

موارد مرتبط