وقتی از بالا رفتار انسان ها را زیر نظر می گیریم به راحتی می توانیم تشخیص د هیم که همه اهد اف مشترکی را د نبال می کنند . زند ه ماند ن د ر راس این هد ف ها قرار د ارد که د ر گرو تامین نیازهای اولیه است. د ر مرحله د وم هد ف د یگری جلوه گری می کند که ویژه انسان است و آن چگونه زند گی کرد ن است . د ر این مرحله انتخاب راه و روش زند گی با د انش و ظرفیت های د رونی و شناخت از هستی و جغرافیا و شرایط محیط پیوند ی مستقیم د ارد و اینجاست که راه ها از یکد یگر جد ا می شود . پر واضح است که بهره گیری از روش های گوناگون برای زند گی از یک سو محد ود یت منابع از سوی د یگر به د لیل تعارض منافع ، همزیستی مسالمت آمیز را د شوار می کند . نمونه ای از این د شواری د ر د استان نماد ین خلقت د ر کتب آسمانی نقل گرد ید ه است . آنجا که هابیل و قابیل خواهان ازد واج با یک نفر هستند . د ر حال حاضر هم محد ود یت منابع و نیازهای مشترک د ر جوامع کوچک و بزرگ به تعارض منافع می انجامد . مسلما د ر چنین شرایط وانفسایی لذت برد ن از زند گی کار آسانی نیست. چه بسا تعارض منافع منجر گرد د که زند گی راحت یکی د ر گرو د شواری زند گی د یگری باشد . د ر این میان مکاتب سیاسی مد عی برقراری توازن بین نیازها و امکانات و برقراری عد الت بین انسان ها یکی د و تا نیستند ولی تاکنون هیچ یک نتوانسته اند نسخه ی جامع و مانعی برای حل این مشکل بنویسند .
حل مشکل تعارض منافع د ر جوامع کوچک و سنتی از رهگذر خویشاوند ی و قرابت و پیوند های عاطفی و باورهای د ینی تا حد ود ی قابل حل است اما د ر سطح بین المللی، تعارض منافع منجر به د رگیری کشورها با یکد یگر می شود و مشکلاتی به وجود می آید که نمی توان با راه حل های معمول و رایج د ر جوامع کوچک آنها را برطرف کرد . صرف نظر از اید ه آل ها و آرمانهایی که به ذهن ما خطور می کند ، د ر جهان واقعی آنچه حرف اول و آخر را د ر موضوع تعیین سهم ملت ها می زند ، قد رت است . وقتی ما از قد رت سخن می گوییم این امر ناظر بر قد رت نظامی نیست چرا که قد رت نظامی بد ون اتکای به قد رت اقتصاد ی بالا نه بازد ارند ه است و نه می تواند برانگیزانند ه باشد ! قد رت به مفهوم واقعی کلمه د ر فرهنگ و اقتصاد با تمام زیرشاخه هایی که هر کد ام می توانند د اشته باشند نهفته است و قد رت نظامی برخاسته از قد رت اقتصاد ی و فرهنگی است که می تواند اثرگذار بود ه و هیبت و بازد ارند گی د اشته باشد . د ر حال حاضر کشورهای توسعه یافته برای پاسخگویی به نیازهای مرد م خود شان، کشورهای توسعه نیافته و حتی د ر حال توسعه را تحت فشار قرار می د هند . کاملا آشکار است کشورهایی که از لحاظ علمی و تکنولوژی و فرهنگ و اقتصاد د ر حد و اند ازه ای نیستند که بتوانند از د اشته های خود برای ایجاد ارزش افزود ه و تولید کالای قابل مصرف و بی رقیب بهره گیری نمایند ناچار به خام فروشی و تعامل یک سویه با کشورهایی هستند که توانایی های لازم را د ر خود ایجاد کرد ه اند . این که سران کشورها د ر سخنرانی های د اخلی و خارجی و موضع گیری ها چه می گویند و چه می شنوند معیاری برای د اوری عملکرد آنها و اند ازه گیری میزان د شمنی و د وستی آنها با یکد یگر نیست چرا که د ر د نیای سیاست آنچه بیش از هر چیز اهمیت د ارد نه شعارها و تهد ید ها و موضع گیری ها و صف بند ی ها و بیانیه ها بلکه خروجی نهایی عملکرد هایی است که بازخورد آن را مرد م د ر زند گی خود احساس می کنند و می بینند . لذا ما برای این که ببینیم د و کشور د وست و یا متخاصم د ر جریان برخورد ها و همراهی ها و موافقت ها و مخالفت ها برند ه بود ه اند یا بازند ه باید به نمود ارها و شاخص های اقتصاد ی آنها توجه کنیم . سیاست مد اران حرفه ای حتی گاه به برخورد های نظامی هم برای ارزیابی و تحلیل روابط د و کشور توجهی نشان نمی د هند چرا که ممکن است وسیله ای برای گمراهی اذهان باشد . د ر د نیای سیاست ، د وستی و د شمنی را باید د ر موقعیت کشورها جستجو کرد به این معنا که اگر کشوری خود را د ر موقعیتی قرار د هد که کشوری د یگر از این موقعیت سود ببرد ، از منظر سیاسی تامین کنند ه ی منافع آن کشور است . بنابراین چند ان شگفت انگیز نیست که کشورهای قد رتمند برخی سرکشی ها و شعارهای تند را تحمل کنند تا به شائبه ی د شمنی طرف مقابل د امن زد ه شود و یا د شمن کوچک و ضعیف خود را بزرگ جلوه د هند تا از این و آن باج بگیرند زیرا آنچه برای آنها حائز اهمیت است سود ی است که از موقعیت های ایجاد شد ه می برند نه توهین و تهد ید ی است که می شنوند . برای نمونه کشور ترکیه صرف نظر از شعارهایی که بر علیه اسرائیل می د هد چون د ر تعامل گازی و نفتی با این کشور است از منظر اقتصاد سیاسی تامین کنند ه ی منافع اسرائیل است . ضرب المثل معروفی است که می گوید " ای کاش شری راه بیفتد که سود ما د ر آن باشد " سیاستمد اران زیرک همواره به د نبال شری هستند که سود و سود ای خود را د ر آن جستجو کنند و این تنها افراد خوش باور هستند که د ر د ریای بحران ها و شر و شورها غرق می شوند و فریاد رسی ند ارند و د ر عین حال دست از کمر برنمی د ارند . نقل می کنند فرد ی که خنجری به کمر بسته بود د ر حال کتک خورد ن بود . شخصی که او را کتک میزد از او پرسید این خنجر را برای چه به کمر بسته ای ؟ آن شخص پرمد عا گفت : برای آن که اگر کسی به من نگاه چپ کرد او را بکشم ! او هم د ر پاسخ گفت : خد ا را شکر که ما جرات نمی کنیم به جنابعالی نگاه چپ کنیم ! و باز هم او را کتک زد . ما از این کتک خور های حرفه ای د ر د نیای سیاست زیاد د اریم !!