چاپ کردن این صفحه

انقلاب خودمان را ...  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 20 بهمن 1402 66 0
سرمقاله 21 بهمن 1402 محمد عسلی                انقلاب خودمان را ...
زایشی بود و کودکی که پا به عرصه جهان گذاشت و چشمانی که از دور و نزدیک او را می  نگریستند. زیرا این زایش فرق داشت. غیرمنتظره بود و در فرصتی کوتاه اتفاق افتاد.
مادرانی چند ادعای مادری کردند اما او فقط یک پدر داشت که مثل هیچ کس نبود. هم جاذبه داشت و هم دافعه. می  ترسانید چونان طوفان در غرشی مدام و مهر می  ورزید چونان مرهمی بر زخم  ها. آزاد می  کرد زندانیان را که یکدل و یکرنگ نبودند و در بند می  کرد مجرمان را که در خدمت ارباب آن کردند که نباید و آن شد که نپائید.
آری زایشی در سرمای زمستان در میانه دست  هایی که سرد و زمخت می  نمودند اما قوی و نگهدارنده کودکی خندان در میانه دیدگان گریان، قوی می  نمود و دلیر گویی تن او از جنس آهن است که بر آن گلوله  ها کارگر نشدند و توپ  ها بی  اثر بودند. توطئه  ها همه خنثی می  شدند و نیرنگ  ها به کار نمی  آمدند.
کودکی که مام میهن آبستن 15 ساله بود گرچه سخت پای به جهان هستی گذاشت و نام انقلاب گرفت چه بسیار کسان را به شوق واداشت و چه آدم  های ناباوری که فراری  شان داد و چه جوان  هایی که در پای سروقامتش خونها نثار کردند تا شد آنچه دشمن ناباورانه بزرگش پنداشت و از آن هراسید. هم  اکنون هم که جوانی 45 ساله شده و قد کشیده و سر به آسمان می  ساید بسیاری را ترسانده حتی کسانی که برای ظهورش تلاش  ها کردند و برای قدومش جانها نثار نمودند.
آری جوان 45 ساله ما که از آب و گل بیرون آمده و سری در سرها دارد. دستی بر آتش انقلاب فلسطین دارد و دستی بر شانه مردم خسته از جنگ  های نیابتی در سوریه و عکسی شده در طاقچه  های خانه محرومان جهان. نامی آشناست که دردمندان و خواب  زدگان را بیدار نموده و عطر می  پراکند در اقصای گیتی. هرچند از زادگاه دور شده و فاصله  ها راه او را سد کرده  اند. فاصله  های طبقاتی، فاصله فقر و غنا. بمباران گفته  های مسموم در گوش  های باز برای دور شدن از واقعیت  ها و پیوستن به بهشت  های دروغین حتی اگر با عبور از گرداب  های مهیب دریاها باشد. جوان 45 ساله ما گرچه در میدان  های رزم قدر قدرت می  نماید و رعب  آور است اما آنچنان در کشاکش درد سنگ زیر آسیاست که گویی نه نهیب اژدرافکن  های اتمی او را می  ترسانند و نه تحریم  ها و جنگ  های نظامی و سایبری نرم. او انقلابی است که بزرگ شده هرچند جای پایی در کنار سفره کم  مایه قحطی  زدگان ندارد.
انقلاب ایران اگر تماما از جنس اسلام نیست اما نام اسلام را بر خود دارد. هرچند بسیاری از کوچندگان نخواهند و یا باشندگان امید از آن برداشته  اند. فضا برای انقلاب 45 ساله ما تنگ شده زیرا استقلال  طلب است و آزادیخواه و هیچ کشور بزرگ و کوچک حریص سرمایه  اندوزی ندای استقلال او را پاسخی جز گلوله نمی-دهد. او را تنی زخمی است از نیش و کنایه بعضی طرفداران و از مداوای جاهلانه بعضی دوستی  های خاله خرسه  ای. زیرا آنقدر بزرگ است که در آینه کوچک نمی  نماید. بعضی  ها فرصت  طلبانه از نردبان انقلاب بالا رفتند آنقدر بالا که توان استقامتشان نبود و سقوط کردند و نردبان را انداختند.
بعضی  ها به روش پلکانی صعود را برای تفاخر و تکبر تا به انتها طی کردند و بعضی  ها هم آنقدر به پای این درخت تناور خون ریختند و آب دیدگان دادند که هیچ آفتی نتوانست ریشه  های ستبر آن را بخشکاند هرچند کرکس  هایی هم در شاخه  های آن لانه کردند و خوک  هایی در زیر سایه آن آرامش یافتند اما هنوزا هنوز پرندگان خوش  خوانی در شاخ و برگ  های آن لانه دارند و چونان هزار دستان زمزمه  های عاشقانه سر می  دهند.
این درخت تناور که خود جنگلی شده است برای تاریخ پاسخی دارد. نه شرقی و نه غربی، نه عربی و نه عبری هر چند غربی ها از آن هراس دارند و شرقی ها دل بدان بسته اند. عرب ها از سایه اش می ترسند و عبری زبانان دشمن خود می پندارند. انقلاب ما کاملا ایرانی است و ریشه در تاریخ دارد؛ ریشه در قلب و دل مردمان محروم دارد. از کیستی  ها و چیستی  ها سخن می گوید. تفسیر می کند. صدایش، هم از رسانه  های خودی شنیده می  شود و هم از رسانه  های بیگانه و در عین آنکه با او دشمنی می  کنند و کوچکش می  شمارند آنقدر بزرگ است که بر زبان و قلم و قدم آنها سایه انداخته تا از او بنویسند و صدایش کنند حتی اگر به دروغ. این انقلاب مال همه ماست حتی اگر آفتی جانش را تهدید کند، جانش عزیز است. انقلاب خودمان را پاس داریم.
والسلام
 
شماره روزنامه:7978
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در جمعه, 20 بهمن 1402

موارد مرتبط