وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    قبض و بسط مفاهیم در کوران چالش های نظری  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 16 بهمن 1402 66 0
    سرمقاله 17 بهمن 1402 اسماعیل عسلی               قبض و بسط مفاهیم در کوران چالش های نظری
    ظرف بیش از 4 دهه پیرامون مفهوم و مصادیق واقعی انقلاب ، آزادی ، استقلال ، دوستان و دشمنان مردم ، شاهد چالش های نظری در عرصه ی سیاست خارجی و داخلی بوده ایم به طوری که نوسانات رخ داده پیرامون این برداشت های گوناگون ، روی عملکردها ، تصویب قوانین و موضع گیری ها تاثیر غیرقابل انکاری داشته است . انقلاب را در یک نگاه کلی دگرگونی معنا می کنند و زمانی که این دگرگونی با اراده ی جمعی و توسط یک ملت ایجاد می شود ، توجه به انگیزه های چنین رخدادی موضوعیت پیدا می کند . پاسخ های گوناگون به این که چرا انقلاب کردیم در واقع به زوایای موجود بین تعاریفی که از انقلاب و دستاوردهای مورد نظر مردم ارائه می شود بازمی گردد ! از یک منظر ، ساده ترین راه برای رسیدن به پاسخ مناسب پیرامون چرایی انقلاب از دل تحلیل شرایط نامطلوبی بیرون می آید که در زمان پهلوی دوم حاکم بوده است . در یک نگاه کلی و بر اساس آمارهای رسمی که نهادهای بین المللی بازتاب داده اند 46 درصد از جمعیت 29 میلیونی ایران در آن زمان زیر خط فقر قرار داشته اند ، میزان بیسوادی 52 درصد بوده است ، حدود یک سوم از جمعیت ایران در سال 1355 در خانه های تک اتاقی و یا کپری و نامناسب زندگی می کرده اند ، وضعیت آبرسانی در 78 درصد مناطق روستایی و 10 درصد مناطق شهری نامناسب توصیف شده است ، درصد بالایی از روستاها برقرسانی مناسب نداشته اند ، در سال 1357 برای 90 هزار روستای ایران تنها 1500 مرکز بهداشتی وجود داشته است ، سهم مردم از انرژی برای 40 درصد روستائیان در شرایطی که 6 میلیون بشکه در روز صادرات داشتیم چیزی در حد صفر بود ، سهم بهداشت و عمران در بودجه در مقایسه با بودجه نظامی بسیار پایین بود ، وضعیت نامناسب کشاورزان به گونه ای بود که منجر به مهاجرت روستائیان به شهرها می شد ، سهم صادرات غیر نفتی در حدود 2 درصد بود ، در سال های پایانی پهلوی دوم برای 550 مرکز درمانی 56 هزار تخت وجود داشت یعنی برای هر هزار نفر یک و نیم تخت ، نیمی از 14 هزار پزشک شاغل در ایران هندی ، پاکستانی ، بنگلادشی و فیلیپینی بودند و تنها 3 درصد از تجهیزات مورد نیاز پزشکی در ایران تولید می شد ، تورم در سال 1357 حدود 10 درصد بود ، در بحث راه ها و جاده ها نیز خصوصا مناطق روستایی و کوهستانی وضعیت مطلوب نبود.
    این که وضعیت اسف بار اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را انگیزه ی رخداد انقلاب بدانیم به این معناست که مردم از همان ابتدا به دنبال بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بوده اند حال این که به جمهوری اسلامی رای داده اند به این معنا نبوده که مطالبات معیشتی نداشته اند بلکه به این دلیل بوده که پاسخگویی به مطالبات مادی و معنوی خود را در آمیزه ای از جمهوریت و اسلامیت جستجو میکرده اند هر چند طرفداران رژیم پادشاهی ، شرایط اسفبار اقتصادی و اجتماعی ایران در اواخر عهد قاجار، حاکمیت فضای سنتی و مقاومت برخی از اقشار اجتماعی در برابر تجدد و پیشرفت را مانع اصلی کندی آهنگ رشد می دانند و به تاسیس ارتش نوین ، دانشگاه ، مدارس و آموزشگاه های جدید ، احداث راه آهن ، ایجاد سد ، برقراری امنیت و راهسازی و راه اندازی وزارت خانه ها و ادارات و سازمان ها برای کمک به گردش امور کشور خصوصا در زمان پهلوی اول اشاره می کنند و بر این نکته تاکید دارند که شرایط کشور در زمان تحویل آن به پهلوی ها باید مبنای ارزیابی عملکرد آنها قرار گیرد، اما این سخنان توجیه کننده ی بسیاری از بی سروسامانی ها و قلدری ها و ندانم کاری های آن پدر و پسر نیست ، هر چند گاهی در مقام مقایسه می توان روی برخی از نکات مثبت در هر عهد و زمانه ای انگشت گذاشت اما برای تخطئه ی انقلاب کافی به نظر نمی رسد. ضمن این که بسیاری از گام های اساسی برداشته شده در عصر پهلوی بیش از آن که مرهون تلاش رضا خان و فرزندش باشد ، نتیجه ی زمان شناسی و هوشمندی برخی از تکنوکرات های راه یافته به مناصب دولتی و وزارتخانه ها بوده کما این که برخی از آنها نیز در خاطرات خود از کارشکنی دربار و نزدیکان شاه با اقدامات خود پرده برداشته اند! پر واضح است که در کشاکش مباحث نظری و جدل های سیاسی ، بسیاری به دنبال آن هستند که روی مصادیقی برای دوستی و دشمنی با مردم انگشت بگذارند چرا که معتقدند هیچ خدمتی جز بر پایه دوستی و هیچ خیانتی جز بر اساس دشمنی با مردم صورت نمی گیرد. اما عده ای بدون آن که قصد جانبداری از افراد و شخصیت های سیاسی را داشته باشند مهمترین معیار برای ارزیابی عملکرد گردانندگان کشور را در هر زمانی پتانسیل های اقتصادی و انسانی و نحوه ی مدیریت و بهره برداری از آن می دانند و تلاش می کنند ضمن مقایسه ی ایران با کشورهایی که 50 سال پیش شرایطی مشابه ایران داشتند و اکنون در فهرست کشورهای پیشرفته قرار گرفته اند ، کم و کیف مدیریت کشور را نامطلوب توصیف کنند و در مقابل کسانی نیز هستند که می گویند برای ارزیابی نحوه ی مدیریت کشور باید به موقعیت ژئوپولیتکی ایران و قرار گرفتن آن در یکی از مناطق بحران خیز جهان ، جنگ هشت ساله و دشمنی های پیدا و پنهان برخی دولت ها نیز توجه داشت.
    مسلما از دل چنین مباحثی نمی توان به تعریفی دقیق از انقلاب و دوستان و دشمنان مردم رسید . اگر بگوییم هر کس در چارچوب منافع ملی و رفاه روزافزون مردم گام برداشته دوست آنها تلقی می شود باز هم با این مشکل مواجه خواهیم شد که منافع ملی را باید در چه موضوعاتی جستجو کنیم؟ زیرا زمانی که ملیت و مذهب را در یک قاب به تصویر می کشیم ، پای معیارهایی به میان می آید که در چارچوب های شناخته شده و سیاست به معنای اخص و علمی و شناخته ی شده ی آن قابل گنجایش نیست و گاهی بحث تعهدات مورد اشاره قرار گرفته در قانون اساسی نسبت به سایر مسلمانان در میان است که توجیه کننده ی برخی سیاست ها و پذیرش برخی هزینه کردهاست لذا باز هم نمی توانیم به مفاهمه ای فراگیر در خصوص ارائه ی تعریفی از منافع ملی دست یابیم هر چند در همین زمینه هم دولت های گوناگون عملکرد یکسانی نداشته اند !
    در این میان برخی با اشاره به عملکرد متفاوت دولت های پس از انقلاب و آرمانی نبودن نتایج حاصله که منجر به دست به دست شدن قدرت از این جناح به آن جناح گردیده ، به دنبال نهادینه کردن این باور هستند که قانون اساسی نیازمند جرح و تعدیل و بازنگری است و عده ای دیگر در پاسخ می گویند تا زمانی که به تمامی بند بند اصول قانون اساسی عمل نشود ، داوری پیرامون قابلیت آن ممکن نیست کما این که افزوده شدن برخی متمم ها نیز آثار مورد انتظار را به دنبال نداشته است.
    فراتر از این مباحث ، عده ای می گویند : همواره از دل آنچه ظرف بیش از 4 دهه رخ داده شاهد رویش ها و ریزش هایی بوده ایم که آرمان ها را تحت الشعاع قرار داده و حاشیه نشین کرده است و به موازات چنین دیدگاهی برخی از کارشناسان هر گونه تحولی را صرف نظر از محتوا و جهت و هزینه های سنگین آن برای بیداری مردم و عبور آنها از برخی تابوهای تاریخی و آرمان های غیرواقع بینانه لازم می دانند و بر این باور هستند که مردم در درازمدت در سایه ی کسب تجربه و تقویت حافظه ی تاریخی خود به قدرتی دست پیدا می کنند که به آنها برای غلبه بر جاذبه برخی از جریان های نهادینه شده ظرف صدها سال یاری می رساند لذا به همین دلیل انقلاب را حق طبیعی مردم برای کسب تجربه و رسیدن به تعاریف درست از دوستی و دشمنی و توانایی جریان های گوناگون می دانند . آنچه مسلم است باید اذعان داشت که هر چه از عمر انقلاب سپری می شود از تاثیرگذاری شخصیت ها کاسته شده و شاهد چربش قدرت تاثیرگذاری مردم هستیم که دستاورد کمی نیست چرا که تحقق مردم سالاری پیش از آن که در گرو تداوم ساختارهای سنتی باشد ، متکی بر همگرایی درونی مردم برای رسیدن به مطالباتشان است لذا روند سمت و سوی افکار عمومی و پیروزی هایی که مردم برای دستیابی به حقوقشان داشته اند نیز موید چنین رویکردی است ! بر پایه ی چنین نگاهی ، انقلاب تحت هر شرایطی ضرورتی انکار ناپذیر داشته است.
     
    شماره روزنامه:7976
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 16 بهمن 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3