چاپ کردن این صفحه

شانه‌های ضعیف دولت زیر بار سنگین حقوق

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 25 فروردين 1404 23 0
سرمقاله 25 فروردین 1404 محمد عسلی                  شانه‌های ضعیف دولت زیر بار سنگین حقوق
میزهای ارج با روکش‌های مشمایی سیاه در ابعاد کوچک به سال‌های قبل از انقلاب اسلامی جای خود را به میزهای بزرگی دادند که تقریبا طول آنها عرض اتاق مدیر و معاون و... را پر کرده و پشت این حجم از میز، فردی می‌نشیند به نام مدیر که احساس می‌کند به همان اندازه و بلکه بیشتر از میزش بزرگ است و چون مراجعان را در مقابل خود کوچک می‌بیند، از تواضع دور می‌ماند و می‌گوید هر آنچه نباید و نمی‌شنود هر آنچه باید.
ادارات هم با ساختمان‌های چند طبقه بزرگ در مساحتی که بیشتر به قصر می‌مانند با سالن‌های اجتماعات بزرگی که شاید سالی یک یا دو بار جمعی را به خود ببینند با آن همه صندلی‌های آنچنانی و وسائل نصب شده تهویه گرانقیمت و لامپ‌ها و جارها و بدنه‌های چوبین طراحی شده حکایت رقابت ادارات برای به رخ کشیدن قدرتی است که نه در توان و تخصص کارمندان است بلکه بیشتر در نماها و فضاهای راکد و غیرقابل مصرفی است که صرفا نام اداره به خود گرفته‌اند و ارباب رجوع که چه عرض کنم رعایای رجوع با ترس و لرز پای در بالابری می‌گذارند که نمی‌دانند پاسخگوی خود را در کدام طبقه بیابند.
گاه در یک اتاق عریض و طویل فقط نام یک مسئول روی دیوار حک شده با یک منشی و خدمه که اولی خود اربابی است برای دک کردن ارباب رجوع پس از سین جیم‌های متوالی که احساس می‌کند مدیریت را در حال تمرین است و دیگری که آبدارچی است به خوبی تشخیص می‌دهد که کی و چگونه باید چه چیز را در سینی آنچنانی جلو میهمان گذارد و یا خبری از داخل به منشی بدهد که کسی داخل شود یا نه.
در این میان بدشانسی زمانی است که جلسه‌ای طولانی رعایای رجوع را در غمی جانکاه به انتظار بنشاند که کی جلسه تمام می‌شود و این جلسات تمامی ندارند و معلوم نیست بازده و نتایج آنها تا چه میزان بار سنگین پاسخگویی را آسان می‌کند چون به عادتی دیرینه تبدیل شده که هم مدیران را دل‌مشغول کرده و هم به مراجعان تفهیم نموده که حق اعتراض نداشته باشند و در انتظار بنشینند تا شاید فرصتی کوتاه برای پاسخ‌شنوی بیابند و این سئوال مرا رنج بسیار می‌دهد که چرا در ساعات اداری جلسات طولانی تشکیل می‌شوند... اگر هر اداره‌ای با هر نام و نشانی به یک پنجم فعلی به لحاظ ساختمانی و تعداد کارمندان کاهش یابند مسلما پاسخگویی زودتر و آسان‌تر خواهد شد و در هزینه‌های جاری و ساری صرفه‌جویی می‌گردد.
در هشت ساعت کار روزانه اگر کارمندان به موقع در محل کار حاضر شوند و صبحانه‌ای در کار نباشد دو ساعت اولش به بیکاری و درددل کردن و حرف مفت شنیدن می‌گذرد و مابقی تا قبل از ظهر که به اصطلاح ساعات کاری به حساب می‌آیند اگر تلفن‌های همراه و گفت‌وگوهای شخصی اجازت بفرمایند کارهایی انجام می‌شود که مفید آن در حد یک ساعت بیشتر قابل محاسبه نیست. وقت نماز و ناهار و وضو گرفتن و مسواک زدن هم فرصتی است تا اگر برای رضای خاطر متولیان نماز، به ظاهر نمازی اقامه گردد مراجعان در نوبت بنشینند تا بعد از نماز به کارشان رسیدگی شود.
اگر بناست بار سنگین دولت سبک شود اولا بسیاری از وظایف اداری می‌باید به بخش خصوصی واگذار شود تا با کمترین نیرو بیشترین نتایج کاری حاصل گردد.
دو دیگر آنکه با تعدیل نیرو بیکاری‌های پنهان و آشکار جای خود را به پر شدن ساعات کاری دهند و هر کس مشخصا بداند در طول ساعات کاری چه میزان کارایی باید داشته باشد.
به تجربه ثابت شده است به هر میزان میز رؤسای ادارات بزرگ می‌شود خودشان کوچک‌تر می‌شوند و بهره کاری‌شان کمتر. زیرا زرق و برق‌ها و تجهیزات و تشریفات اداری فرصت کار را از آنها گرفته است.
نه فضاهای سبز ادارات و گل‌کاری‌ها و صرف هزینه‌های بسیار بهره کاری را بالا می‌برند و نه بزرگی و حجم وسیع ادارات. یک مرد بزرگ پشت یک میز کوچک که فقط یکی دو کتاب روی آن جای می‌گرفت انقلابی به پا کرد که جهان را به تماشا نشاند و تأثیراتی در بر داشت که هنوزا هنوز خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها آنرا تحلیل می‌کنند.
باید در ادارات مردان کاری و متخصص را پشت میزهای کوچک نشاند و از آنها کار و بزرگی طلب کرد و نه میز بزرگی.
ایران امروز نه فقط به یک تحول فرهنگی نیاز دارد بلکه به یک انقلاب اداری هم نیازمند است. فساد اداری از بیکاری و مسئولیت ناشناسی و تبعیض شروع می‌شود، وقتی می‌بیند فلان رئیس یا معاون و یا حتی کارمند ساده‌ای با رانت و زد و بند یک شبه ره صد ساله طی می‌کند و خانه‌اش بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و خودش کوچک و کوچک‌تر.
کامپیوتر آمد و اینترنت به آن اضافه شد تا کارها آسان‌تر و زودتر انجام شود و نیروهای انسانی کمتری به کار گرفته شوند اما می‌بینیم که برعکس شده است یعنی تعداد کارمندان از تعداد کامپیوترها بیشترند و پشت هر کامپیوتری یک نفر نشسته است و گیج می‌زند و می‌گوید هنوز با برنامه جدید آن آشنا نشده‌ایم باید صبر کنید زیرا اینترنت ضعیف شده یا قطع شده و یا دستگاه هنگ کرده است.
حالا درست یا غلط فرصتی است تا تو بنشینی مقابل و او، چای طلب کند. تلفن جواب دهد و با تلفن همراه خود زمان تلف کند و تو حسرت بخوری که چرا چنین است، فرقی نمی‌کند در اداره دارایی برای پرداخت مالیات در نوبت بنشینی یا در شهرداری‌ها برای پرداخت عوارض و یا در اداره گمرکات برای ترخیص کالا.
و اگر طلب یک دستگاه کنتور از اداره برق داشته باشی علاوه بر آنکه باید در سایت مربوط ثبت‌نام کنی و مدارک ارائه دهی در نوبت طولانی هم بنشینی و صبور باشی چون روابط را خوب یاد نگرفته‌ای که اگر بلد بودی که چه باید بکنی ظرف سه چهار روز برق خانه‌ات وصل می‌شد و چراغ خانه‌ات روشن.
با این وصف واقع‌بینانه، جناب ابوترابی در نماز جمعه تهران چه باید بکند تا بار سنگین هزینه‌ها از روی دوش ضعیف دولت برداشته شود. آیا فقط به وعظ و خطابه امکانپذیر است یا ما به یک ساختارشکنی اداری نیاز داریم؟
پاسخ آن را کارشناسان آزاد و مسئولیت‌پذیر باید بدهند که اگر بدهند و یا آنها را ملزم به چنین کاری کنند. به قول سعدی:
«من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال»
والسلام
 
شماره روزنامه:8299
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در یکشنبه, 25 فروردين 1404

موارد مرتبط