چاپ کردن این صفحه

در تربیت کودکان  

توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 22 آذر 1404 38 0
سرمقاله 22 آذرماه 1404 محمد عسلی                    در تربیت کودکان
هر نوزادی که به این جهان چشم می‌گشاید بالقوه قابلیت پذیرش و شکل گیری شخصیتی دارد که نخست از مادر و پدر، مدرسه و سپس از بستگان و جامعه پیش رو دریافت می‌کند. اگر تربیت را شکل‌گیری رفتار، گفتار و پندار تعریف کنیم بی‌شک هر نوع رفتار و گفتاری مستقیم و غیر مستقیم در تربیت کودکان تأثیر دارد.
در گذشته این باور در میان مردم رواج داشت و به زبان‌های مختلف نقل می‌گردید که اگر بخواهید دختری را به لحاظ شخصیتی بشناسید به مادرش توجه کنید و همچنین پسر را از روی پدرش بشناسید. اما امروز چنین نیست و این باور عملا پذیرفتنی نیست زیرا نسل نوجوان و جوان امروز با والدین خود فاصله‌ها دارند چون دلبسته ابزاری ارتباطی هستند که به وسیله آنها مدیریت می‌شوند و کمتر از والدین تأثیر می‌گیرند.
روانشناسان بر این باورند که توارث و محیط در شکل‌گیری مؤثرند، یعنی میزان هوش، استعداد و قابلیت‌های جسمی و روانی از یک سو و از دیگر سو محیطی که کودکان و نوجوانان در آن زندگی می‌کنند و از آن تأثیر می‌گیرند.
سعدی در باب تربیت بیشتر به اصل و اصالت توجه دارد هرچند در مواردی هم محیط و آموزش را تأثیرگذار می‌داند.
عنوان مثال در این بیت: می گوید «تربیت نااهل را چون گردگان بر گنبد است/ اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است» اما در بیتی دیگر بر اثر تربیت حتی برای سگ باور دارد. «پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد/ سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد...» این تناقض در اشعار سعدی را می‌توان در دو مورد جداگانه یکی در قابلیت و ذات آدمی و دیگری در تربیت و آماده‌سازی تبیین کرد.
سعدی در روش تربیت هم اظهارنظر کرده است: «هر که در خردیش ادب نکنند/ در بزرگی فلاح از او برخاست/ چوب تر را چنان که خواهی پیچ/ نشود خشک جز به آتش راست...»
نتیجه آنکه قابلیت‌های فطری و ذاتی و روش‌های تربیتی هر دو در شکل‌گیری شخصیت کودکان و نوجوانان تأثیرگذارند. اگر با روش‌های استبدادی و زورگویی با کودکان برخورد کنیم، کودک لجباز و پرخاشگر بار می‌آید و اگر برعکس با احترام و مهربانی در تربیت و تساهل و تسامح برخورد نماییم چنانکه جدیتی و قاطعیتی در کار نباشد کودک لوس و نُنر می‌شود . اساسا در روش‌های تربیتی باید جاذبه و دافعه به کار گرفته شود.
وقتی الفاظی سخیف همراه با تشر و تهدید به کار می‌بریم کودک را تحقیر می‌کنیم، اگر برنامه‌ای از پیش تعیین شده برای تربیت نداشته باشیم بیشتر کودکان را با فعل نهی صدا می‌زنیم مانند نکن، نشین، نرو، صدا نده، حرف نزن، ندو و ... اما اگر برای مهار انرژی کودکان برنامه داشته باشیم به آنها می‌گوییم این کار را بکن، حالا با این وسیله بازی کن. آنجا یا اینجا راه برو...»
کارگزاران و مدیرانی که با خوی استبدادی تربیت شده باشند در بزرگی هم با روش‌های استبدادی با دیگران برخورد می‌کنند. اگر به بچه‌ها دروغ بگوییم و یا ریاکاری و پنهان‌کاری کنیم آنها هم دروغگو، ریاکار و پنهانکار می‌شوند. به قول حافظ:
«من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست/ که از آن دست که می پروردم می‌رویم..»
دیدگاه‌های مختلفی در تربیت از صاحب‌نظران، نویسندگان و شعرا و حتی مردم عادی شنیده و خوانده‌ایم که هر کدام حاصل تجربه و انتقال فرهنگ و سنت ها از گذشتگان و یا نظرات شخصی است. آنچه مسلم است در دنیای امروز و در شرایط فعلی که سرعت فنآوری‌های جدید رو به افزایش گذاشته است بیشتر، ابزارها در تربیت تأثیرگذارند تا اشخاص. ابزارهایی که امکان سیر در فضاهای مجازی را آسان کرده‌اند به گونه‌ای که اگر روزگاری انسانها از فاصله چند کیلومتری خود خبری نداشتند امروز با اقصی نقاط دنیا در تماس هستند و هر رویداد و حادثه‌ای را می‌توانند به صورت زنده ببینند. گذشته از آن آنچه را که نباید ببینند و بشوند می‌بینند و می‌شنوند. گویی پرده‌دری‌ها تا عمق وجود رخنه کرده و همه را در معرض تماشا گذاشته‌اند.
با چنین شرایطی که حتی استرالیا هم به این نتیجه رسیده که باید برنامه‌های تلویزیونی و دسترسی به گوشی‌های همراه را برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال محدود کند این عقبگرد نتیجه لجام‌گسیختگی تربیتی و عدم دروازه‌بانی ضد ارزش‌هایی است که نسل امروزی و آینده بشر را تهدید می‌کند و ارکان خانواده را متزلزل می‌نماید.
امروز ، آموزش و پرورش و تربیت به یکی از معضل‌ترین کارها تبدیل شده زیرا فضاهای مجازی حریم خانواده را درنوردیده‌اند و تمامی سدها و موانع را از پیش رو برداشته‌اند. مدرسه و اجتماع و خانه و خانواده سه ضلع تربیتی و آموزشی هستند که چه بسا به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند و حتی بعضا مخالف یکدیگر رفتار می‌نمایند. این عدم تطابق روش‌های تربیتی حاصل شرایطی است که ابزارهای ارتباطی جدید به آن دامن زده‌اند و مهار آنها چنان سخت می‌نماید که گویی به مثابه محبوس کردن امواج است در قالبی کوچک که در هیچ حصاری نمی‌گنجد. درست آنست که خانه و مدرسه در یک خط و روش تربیتی چنان کنند که جامعه از آنها تأثیرپذیر شود و کودکان و نوجوانان در حصاری امن احساس امنیت کنند وگرنه در آینده ایی نه چندان دوری هیچ جامعه قانونمندی نخواهیم داشت.
آثار ناصوابی که امروز در ازدواج، طلاق، پیری جمعیت و بی‌بندوباری می‌بینیم نشانه‌هایی از تعارض اخلاقی حاصل از زندگی ماشینی است که نه فقط کشور ما را تهدید می‌کند بلکه ما وارث ناخواسته رفتارهایی هستیم که اروپا و آمریکا و شرق و غرب عالم آن را تجربه کرده‌اند و سعی دارند به عقب برگردند ؛ اگر بتوانند. به نظر می‌رسد آموزگاران و دبیران و اساتید دانشگاه‌های ما هم دیگر سعدی نمی‌خوانند و حوصله‌ای برای اصلاح روش‌های تربیتی ندارندبلکه همه بر طبلی می‌نوازند که از آن صدای زندگی همراه با قانون‌مندی طبیعت شنیده نمی‌شود.
والسلام
 
 
 
 
 
 
 
شماره روزنامه:8496
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
آخرین ویرایش در جمعه, 22 آذر 1404

موارد مرتبط