چاپ کردن این صفحه

اين رشته سر دراز دارد

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 04 آذر 1399 361 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 5 آذر 1399    اين رشته سر دراز دارد

از جمله مطالبات جهاني بلاتکليف که همواره دستاويزي قابل اعتنا براي چالش هاي سياسي بوده و کشورهاي مختلف در منازعات عديده به منظور يقه گيري طرف مقابل از آن بهره مي گيرند و رقباي خود را به عدم رعايت آن متهم مي کنند ، موضوع حقوق بشر است . قبل از هر چيز بايد خيال همه را راحت کرد که حقوق بشر با آن عرض و طول و تفاسير و تحليل ها و حواشي و اصول و فروعي که دارد چيزي نيست که در هيچ کجاي جهان به تمامي رعايت شود . من جمله ايران خودمان! نشان به آن نشان که اگر به روند اصلاح برخي قوانين و وعده هاي انتخاباتي دقت کنيم به تلاش هايي که در راستاي بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران صورت مي گيرد پي مي بريم . لذا بايد موضوع مناقشه را عوض کرد و بررسي ها را به ميزان رعايت حقوق بشر و درصد پاي بندي سيستم هاي حکومتي به مولفه ها و الزامات آن تغيير مسير داد نه رعايت کامل آن . در همين فرانسه که به عنوان مهمترين کانون تحولات آزاديخواهانه ظرف چند سده گذشته مطرح بوده و هست اخيرا قانوني وضع کرده اند که کسي حق فيلمبرداري از برخورد خشونت آميز پليس با تظاهرکنندگان را ندارد ! آمريکا که يکي از مدعيان پر و پا قرص حقوق بشر است با معضل نژادپرستي که بارزترين نوع نقض حقوق بشر است روبروست . از همه ي اين ها گذشته برخي کشورها حتي اگر بخواهند هم نمي توانند با توجه به برداشت ها و قرائت هايي که نهادهاي ناظر آنها از قانون اساسي دارند ، يا به دليل رواج خرافات و سنت هاي غلط يا به اقتضاي منافع ملي و ملاحظات امنيتي تمامي جوانب حقوق بشر را رعايت کنند و پنهان و آشکار، آن را زير پا مي گذارند . حتي در توسعه يافته ترين کشورها از لحاظ فرهنگي نيز گاهي مي بينيم ، حقوق بشر آنگونه که در قانون اساسي آنها به صراحت مورد تاکيد قرار گرفته رعايت نمي شود . برخي کشورها با تمايز قائل شدن بين طبقات اجتماعي و برخوردهاي متفاوت عملا تبعيض قائل شده و شهروندان را به درجه يک و دو سه تقسيم کرده اند . در برخي کشورها شاهد برخورد دوگانه با شهروندان مهاجر و رنگين پوست در مقايسه با شهروندان برخوردار از تابعيت هستيم . در جامعه ي ما تبعيض طبقاتي بروز و ظهور دارد اما از تبعيض نژادي خبري نيست ! برخي کشورها که سابقه ي استعمارگري دارند با مردم خود در داخل کشور برخوردي محترمانه دارند اما ارتش آنها در خارج از کشور ساکنان ساير کشورها و غيرنظاميان را بي رحمانه مي کشند و پاسخگوي هيچ مرجعي هم نيستند در حالي که گاهي ديده شده براي نجات گربه اي که در بلندي يا چاه گير کرده صدها دلار هزينه مي کنند و تشکل هايي مردمي راه مي اندازند که وظيفه ي آنها حمايت از حقوق حيوانات است در حالي که به کشوري مانند عربستان سلاح مي دهند تا زنان و کودکان يمني را بکشد . در اواخر شهريور ماه سال 59 ، مدعيان اصلي حقوق بشر با دميدن در تنور جنگ و تامين و ارسال اسلحه ، دو ملت هم کيش و داراي سابقه فرهنگي و ديني و حتي مذهبي مشترک را به مدت 8 سال به جان هم انداختند و هزاران ميليارد دلار به آنها خسارت وارد کردند و دست آخر هم خودشان آن را تمام کردند و با وجود تعيين متجاوز خسارتي هم به ايران پرداخت نشد !
از جمله مسائلي که مقوله حقوق بشر را به عنوان يک ميراث معنوي نشات گرفته از فطرت انساني تهديد مي کند ، نگاه ابزاري به آن است ؛ بر اين اساس کشورهايي که رسانه هاي پرشمار و پرمخاطب و تاثير گذار را در اختيار دارند ، کشورهايي که در راستاي منافع آنها عمل نمي کنند را درست يا غلط به رفتارهاي ضد حقوق بشري متهم مي کنند در حالي که همين دوگانگي در نگاه ، موجب جسور شدن کشورهاي باج دهنده براي زيرپا گذاشتن هر چه بيشتر حقوق بشر مي شود !. مشکل ديگري که در بحث حقوق بشر مطرح است محدود کردن آن در موضوعاتي خاص است . مثل اين که ما در بحث امر به معروف و نهي از منکر فقط روي برخي موضوعات نظير حجاب حساسيت نشان دهيم اما از کنار مقوله ي بي عدالتي به راحتي عبور کنيم . ! بايد اذعان داشت : نقض حقوق بشر مصاديق فراوان دارد به طوري که اگر کسي به فردي توهين کند که بيش از يک ميليارد مسلمان به او عشق مي ورزند نيز حقوق بشر را زير پا گذاشته ، زيرا موجب جريحه دار شدن احساسات ميليون ها نفر شده است.حال اگر ما بگوييم به احترام آزادي که آن هم بخشي از حقوق بشر است ، مي توان به مقدسات ميليون ها انسان در سراسر جهان اهانت کرد ، عملا نگاهي تناقض آميز به حقوق بشر داشته ايم ! توهين به نمادهاي مورد احترام کشورها نيز مصداق بارز نقض حقوق بشر است . تسري دادن رفتار يک گروه و اقليت مدعي مسلماني يا مسيحيت و يهوديت و زرتشتي گري و ساير اديان نيز مصداق نقض حقوق بشر است . لذا مسلمان ستيزي به اندازه ي يهود ستيزي در خور نکوهش است. کسي که مسلمان يا مسيحي ، يهودي يا بودايي و زرتشتي و برهمايي يا بت پرست و وابسته به هر فرقه و مذهب به دنيا آمده چه گناهي کرده که بايد شاهد برخورد تازيانه ي تکفير بر گرده ي خود باشد يا از حق نامزدي و شرکت در انتخابات و حق تابعيت ، سکونت و تحصيل در جاي جاي جهان محروم باشد ؟
نکته ي بسيار حائز اهميت در بحث رعايت حقوق بشر ، وجود عوامل بازدارنده تاريخي و اجتماعي در مسير آن است . براي نمونه سنت هاي دست و پا گير ؛ باورهاي تحريف شده ي ديني و مذهبي ، خرافات ، جنگ هاي کور ، کودتاهاي خونين ، انقلاب ها و دگرگوني هاي اجتماعي که ناگهان به گشايش عقده هاي فروخورده منجر مي شود و غليان خشم توده ها تشخيص دقيق نحوه ي اجراي عدالت را دشوار مي سازد ، غبار آلود شدن فضاي جامعه در اثر رواج اتهامات بي پايه و اساس ، تنازع بقا ، حب نفس ، نژادپرستي ، ناسيوناليسم افراطي و ... باعث مي شود که حقوق بشر به صورت علني زير پا گذاشته شود . سنت هايي نظير خون بس ، مجبور کردن جوانان به انجام ازدواج هاي فاميلي مبتني بر توافق بزرگان خانواده با يکديگر ، برخورد با اقليت هاي فکري توسط گروه هاي متعصب و خودسر و دکان داران ، رواج کودک همسري ، خريد و فروش دختران ، پافشاري بر مردسالاري افراطي و نقطه مقابل آن فيمينيسم افراطي ، ناگزير کردن گروه هاي قومي به مهاجرت از جايي به جاي ديگر ، رواج چند همسري بدون در نظر گرفتن ملاحظات حقوقي و اقتصادي آن ، به بردگي گرفتن کودکان و زنان به اشکال گوناگون و کشتن غيرنظاميان در جنگ هاي خونين و ... همه و همه در فهرست رفتارهاي ضد حقوق بشري قرار مي گيرند که اغلب کشورها به نحوي درگير آن هستند . اما از آنجايي که برخي از اين رفتارها پيشينه ي چندهزار ساله دارد تفهيم ظالمانه بودن آن به مردم عادي دشوار است . در همين افغانستان شاهد رواج بدترين رفتارها از سوي عقب افتاده ترين گروه هاي فکري و مذهبي با زنان و دختران هستيم تا آنجا که حتي عده اي احمق درس خواندن دختران را نيز برنمي تابند و اقدام به قتل و کشتار دانش آموزان دختر و تخريب مدارس مي کنند ! زماني در همين ايران خودمان برخي از کدخداها و خوانين خود را مالک الرقاب مردم مي دانستند و در همه ي امور از جمله ازدواج و انتخاب شغل و تعيين محل سکونت آنها دخالت مي کردند و متاسفانه هنوز هم کساني هستند که تصور مي کنند همه چيز دان هستند و مردم بايد در تمامي زمينه ها از آنها کسب تکليف کنند و راي و نظر آنها را ملاک عمل قرار دهند که خوشبختانه نسل اين گونه آدم ها به موازات رشد سواد عمومي رو به انقراض است به طوري که حتي بعضا فرزندانشان هم از آنها حرف شنوي ندارند !!
در برخي از کشورها که قوانيني ظاهرا مترقي وضع شده باز هم عده اي با در نظر گرفتن استثنائاتي سعي در دور زدن قانون دارند تا به هر شکل شده کار خودشان را بکنند و زمينه ي حذف مردم را فراهم سازند .
رعايت دقيق حقوق بشر به اندازه اي دشوار است که بسياري از پيامبران نيز نتوانستند به دليل فراهم نبودن بسترهاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي ، برده داري که بارزترين شکل نقض حقوق بشر است را از ميان بردارند لذا در خوش بينانه ترين حالت صاحبان مکنت و ثروت را به رعايت حقوق بردگان ترغيب مي کردند و هنوز هم برده داري در اشکال مدرن آن خصوصا بردگي فکري و جنسي رواج دارد و بسيار سازمان يافته تر از گذشته براي آن برنامه ريزي مي شود .
در مجموع بايد گفت اگر به دنبال تضمين اجراي دقيق منشور حقوق بشر هستيم ابتدا بايد نگاهمان را به جامعه ي بشري اصلاح کنيم و بر سر مولفه هاي اصلي حقوق بشر به توافق برسيم و جامعه ي بشري را يکپارچه ببينيم نه اين که نگاه ملي يا نژادي يا ديني و مذهبي موجب بي خيالي ما نسبت به کشتار يک ملت يا نژاد يا گروه اعتقادي شود و داوري پيرامون اين موضوع نيز نبايد در انحصار يکي از طرف هاي درگير باشد ! پر واضح است که تحقق چنين امري در جهاني که اقتصاد آن بر پايه ي جنگ برنامه ريزي شده دشوار است . لذا نبايد انتظار داشت که چالش هاي حقوق بشري در جايي نظير سازمان ملل يا شوراي امنيت يا نهادهاي وابسته به قدرت هاي بزرگ که سياست را جايگزين اخلاق کرده اند ، حل و فصل شود . به هر حال اين رشته سر دراز دارد .

شماره روزنامه:7064
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در سه شنبه, 04 آذر 1399

موارد مرتبط