چاپ کردن این صفحه

حکايت موج و موج سواري

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 18 آذر 1399 693 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 19 آذر 1399     حکايت موج و موج سواري

حتما تا به حال شنيده ايد که مي گويند فلاني موج سوار خوبي است . موج سوار به کسي مي گويند که از دانش و شايستگي هاي ذاتي و اکتسابي و تجربه لازم براي انجام کار برخوردار نيست مانند کسي که شنا کردن بلد نباشد و براي اين که نشان دهد شناگر خوبي است روي موجي سوار مي شود که ديگران به راه مي اندازند يا به صورت طبيعي ايجاد مي شود . براي نمونه تصور کنيد فردي را که در به در به دنبال کار مي گردد اما چون در هيچ رشته اي تخصص ندارد طبيعتا نمي تواند شغل مناسبي دست و پا کند . چنين فردي وقتي متوجه مي شود که مثلا روغن خوراکي کمياب شده و قيمتش بالا رفته ظرف چند روز به دلال روغن تبديل مي شود و با پولي که از اين و آن قرض مي گيرد مقداري روغن خريداري کرده و انبار مي کند و سوار بر اين موج مي شود . يا کسي که آهي در بساط ندارد و مي داند که مردم در فصل زمستان به خوردن آش رغبت زيادي دارند لذا با فرصت طلبي ديگي فراهم مي کند و زير آن را آتش مي گذارد و به همه همسايه ها مي گويد که در حال پختن آش است و هر کس دلش مي خواهد شريک شود نخود و سبزي و رشته و لوبيا و عدس و پياز داغ بياورد و بدين ترتيب بدون اين که از خودش چيزي هزينه کند آشي تدارک مي بيند و بيشترين سهم را هم به خودش اختصاص مي دهد . همان گونه که عده اي سوار بر موج انقلاب شدند و از رويدادهاي سريالي بعد از انقلاب نيز بهره ها بردند  . برخي بر موج جنگ سوار شدند و بي نصيب نماندند تا رسيدند به تحريم که در سايه ي آن چاق و پروار شدند . هر چند در اين ميان کساني با نهايت صداقت همه چيز خود را در جريان انقلاب و جنگ و سازندگي و تحريم و ... فدا کردند ولي موج سوارها از اين قاعده مستثني شدند و بدون پرداخت هزينه به همه جا رسيدند . زماني بود که مدرک گرايي به يک موج تبديل شده بود و عده اي راه افتاده بودند و پايان نامه دست به دست مي کردند و مي فروختند . اصولا زماني که يک کشور دچار بحران فرهنگي و اجتماعي مي شود و گونه اي بلبشو و بي نظمي بر آن حاکم مي گردد و کسي به کسي نيست و کمتر چيزي در جاي خودش قرار دارد ، کلکسيوني از موج ها به راه مي افتد ؛ از موج جراحي بيني گرفته تا خوانندگي و بازيگري و طلاق و عشق هاي مثلثي و زاييدن در تاريخي مشخص که اغلب دامن آدم هاي احساساتي که وزني ندارند و با هر موجي جابجا مي شوند را مي گيرد. حتما به ياد داريد که پس از غلبه ي ايران بر استراليا و راه افتادن موج فوتبالي ، فرصت طلب ها مدارس فوتبال به راه انداختند و خيلي ها به مربي درجه يک تبديل شدند و مردم را چاپيدند و کودکان بيچاره را هوايي کردند . مدتي است که جامعه ي ما به جامعه ي موجي ها تبديل شده و در جريان اين موج سواري ها بسياري از رکوردهاي جهاني جابجا شده است !. از رکورد آش چند تني گرفته تا سفره هاي چند کيلومتري و برگزاري جشن هاي ميلياردي و .. که همه و همه در سطح حرکت مي کنند و عمق چنداني ندارند هر چند در مواردي انگيزه ي معنوي هم پشتوانه آن است !! زيرا بيشتر به درد دلمشغولي و تبليغات مي خورند . مانند موج توليد فيلم هايي که براي گرفتن مجوز سناريو را طوري مي نوشتند که همه مشکلات جامعه در يک سقاخانه و با نذر و نياز حل شود !! گاه مي بينيد زنان و دختران رکورد مصرف لوازم آرايشي را در دنيا جابجا مي کنند و به خود اختصاص مي دهند . گاهي رکورد شرکت در يک مراسم را مي شکنيم . زماني بود که همه تصور مي کردند فرزندشان بايد به مدرسه تيزهوشان برود و عده اي روي اين موج سوار شده و تدريس خصوصي به راه انداختند و راه هاي ميانبر براي تست زني را پيشنهاد دادند . در بين همان سالها بود که رکورد شرکت در آزمون سراسري شکسته شد و چند سال پس از آن رکورد بيکاري جوانان فارغ التحصيل را شکستيم و هم اکنون نيز در حال شکستن رکورد مهاجرت از کشور هستيم .
آخرين موجي که به راه افتاده موج راه هاي گوناگون براي مقابله با کروناست . در ابتداي شايع شدن اين بيماري عده اي از اقصي نقاط کشور مدعي راه حل هاي فراوان براي مقابله با کرونا بودند . سبزي فروش ها ، سير و پياز و پرتقال و ليمو شيرين را پيشنهاد دادند ، عطاري ها خوردن انواع دمنوش هاي گياهي را توصيه کردند ، کارچاق کن ها داروهاي تقلبي به مردم فروختند ، انواع ماسک ها با مدل هاي گوناگون به بازار آمد و عده اي با نقاب هاي شيشه اي در فضاهاي عمومي ظاهر شدند ، عده اي براي مشاوره رواني دادن به ترسوها اعلام آمادگي کردند و خلاصه اين که آدم هاي تنبل در به در به دنبال درست کردن مدرکي براي اثبات ابتلاي خود به کرونا بودند تا 14 روز استراحت کنند . مدتي بود که خريد ويلا در شمال به يک بيماري عمومي تبديل شد و به موازات آن عده اي هم به دنبال کاسبي کردن و استقبال از چنين رويکردهايي بودند و الحق و والانصاف درآمد خوبي هم کسب کردند . از گذشته ها هم همين گونه بوده که عده اي هرگز شغل ثابتي نداشته اند . مثلا در ايام زمستان لبو و شلغم و باقلا گرم مي فروختند و در تابستان پالوده و در پاييز آش کارده و در فصل بهار چغلي بادام . شما اگر به برخي از آدم هاي مدعي سياست ورزي هم که نگاه کنيد متوجه مي شويد که اساسا فاقد شعور سياسي و درک اقتصادي هستند و سخنان و رفتار و موضعشان حساب شده نيست . گاهي بدون دليل با مذاکره مخالفت مي کنند و در عين حال با مذاکرات زير پوستي مشکلي ندارند و گاهي تصور مي کنند که راه حل تمامي مشکلات دنيا در آستين آنهاست و براي اعلام موضع هم از جرات و دانش بالايي برخوردار نيستند و بيشتر اوقات منتظر مي مانند تا ببينند باد بيشتر به کدام سمت مي وزد تا بادبادک خود را هوا کنند . با بند اينجورآدم ها نمي شود به چاه رفت و از شغل و پست آنها هم نمي توان فهميد که ميزان دانش و تجربه آنها چقدر است چرا که تقسيم پست و سمت و شغل در جامعه ي ما معيار مشخصي ندارد و اغلب ديمي است و روي موجي سواراست که اين و آن به راه مي اندازند . اگر يک خبرنگار خبره و آشنا با دانش اقتصاد و سياست با برخي از اين مدعيان مبارزه با تورم و رکود و بحران هاي فرهنگي و اجتماعي مصاحبه کند متوجه مي شود که برخي از آنها چقدر نمي دانند و تنها حرف هاي اين و آن را بلغور مي کنند . از خودشان ايده اي ندارند و دايما پشت سر ديگران پنهان مي شوند . ما با کسي که مي داند که نمي داند و همچنين با کسي که مي داند چه مي کند مشکلي نداريم . مشکل ما کساني هستند که خودشان هم نمي دانند چه مي کنند . کشف اينجور آدم ها و معرفي آنها به مردم کاري سهل و ممتنع است يعني با اين که زياد دشوار نيست اما پيچيدگي هاي خاص خود را دارد و همين که بگويي فلاني چيزي نمي فهمد انگ زني ها آغاز مي شود و بايد پاسخگوي شبهه هايي که ايجاد نکرده اي باشي !
از موج سوارها بترسيد . موج سوارها کساني هستند که اگر چه خودشان نمي دانند به کجا مي روند اما با جار و جنجال عده اي را دنبال خود به اين طرف و آن طرف مي کشانند . حالا جرات داري از آن ها بپرس اين راهي که شما مي روي به کجا ختم مي شود . آنگاه به گونه اي نگاهي عاقل اندر سفيه به شما مي اندازند که گويي همه مي دانند اين راه به کجا ختم مي شود جز تو که اين پرسش را مطرح کرده اي ! اگر به يک موج سوار بگويي پس از تحميل اين همه هزينه به مردم و کشور به کجا رسيده اي مي گويد من به تکليفم عمل کرده ام و به نتيجه اش کاري ندارم در حالي که پيامبر اکرم (ص) فرموده است ارزش هر کاري به نتيجه ي آن است . اين که چه کسي بايد پاسخگوي اين پارادوکس باشد معلوم نيست !
کرونا هم سپري مي شود اما موج سواري همچنان ادامه خواهد داشت . زيرا تا موج هست موج سوارهم هست . حکايت موج و موج سواري پيشينه اي چند هزار ساله دارد . تنها موجي که ارزش ديدن دارد موج مهرباني و کمک به ديگران است ، موج مدرسه سازي توسط نيکوکاران و موج دستگيري از بيچارگان و موج تنوير افکار عمومي است که هنوز به راه نيفتاده است !!

شماره روزنامه:7076
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در سه شنبه, 18 آذر 1399

موارد مرتبط