چاپ کردن این صفحه

نامه ي ننه ي غضنفر به "جو بايدن"

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 15 بهمن 1399 312 0
یادداشت طنز سردبیر اسماعیل عسلی 15 بهمن 1399       نامه ي ننه ي غضنفر به "جو بايدن"

از وقتي ننه ي غضنفر بعد از مرگ کرونايي کل صفدر به عضويت شوراي محل پذيرفته شد و از انگ عضويت علي البدل خلاصي پيدا کرد ، برو و بياهاي مشکوک همسايه ها به بهانه ي رسوندن آش نذري شروع شد و نگاه حساس اهل محل براي زيرآب زني و کشف کاسه هاي زير نيم کاسه ، ميخ شد به در خونه ي ننه ي غضنفر .
از اون روز به بعد صغير و کبير زاغ سياه ننه ي غضنفر رو چوب مي زدند تا ببينند چه آشي براشون مي پزه ! کل صفدرقبل از مرگش به ننه ي غضنفر که ميدونست جاشو ميگيره گفت : شوراي محل کاسه ي چربيه ، نون خالي هم که توش بگردوني پروار ميشي ، فقط هوش و حواست رو جمع کن ببين کجا ميخواد آباد بشه ، کجا قراره پل بزنن ، کدوم ده کوره به شهر مي چسبه و ...خلاصه اين که بايد کلاه فرفره دار بذاري سرت تا معلومت بشه باد از کدوم طرف مياد.
خاک براش خبر نبره ، کل صفدر به سلامتي کاسه ي عمرش لبريز شد آب تربت سر کشيد و رفت به ديار باقي و ننه ي غضنفرهم بدون فاتحه نشست سر جاش ، ولي آرزوهاي دور و دراز ننه ي غضنفر حال و هواي ديگه اي به سرش انداخته بود و دنبال گليم پت و پهني مي گشت که هرچقدر ميتونه پاشو دراز کنه ، به همين خاطر تو قدم اول دست به قلم شد و شروع کرد به نامه نگاري . يه روز که فضولي دخترش مه لقا گل کرده بود رفت سراغ دفتر و دستک مادرش تا بفهمه با اين سواد نم کشيده چه نقشه اي براي اهالي محل ريخته که يهو با کمال تعجب ديد اول نامه ي بلندبالايي که با حرف هاي قلنبه سلنبه سرهم بندي شده بود اسم "جو بايدن" چشمک مي زد ! بدنش به رعشه افتاد و شروع کرد به خواندن نامه .
اي نامه که مي روي به سويش
از جانب من ببوس رويش !
آقاي جو بايدن سلام . من ننه ي غضنفرم ، اگر بعد از چهار سال احوالپرس من باشي بحمدالله روزگار خوشي ندارم و چون اهل روده درازي نيستم ، تر و فرز ميرم سراغ لب مطلب. من شنفتم يک نفر که ديگه کسي تره هم براش خرد نمي کنه از همه زده جلو و براي شما نامه نوشته ، پيش خودم فکر کردم نکنه يه وقت از قافله ي نامه نويس ها عقب بيفتم ، اين بود که زحمت دادم .بايد ببخشيد ! به هر حال ، جونم برات بگه : اول تبريک ميگم ؛ بالاخره دود آه آتشين من به تريج قباي ترامپ گلاويز شد و دست انتقام مردم تحريم زده از آستين کرونا بيرون اومد و توفان خشم دولت در سايه ي آمريکا اين درخت زقوم را از ريشه درآورد و طاعون گاوي به غبغب بادکرده ي اين دلقک قمارباز که با عالم و آدم سرناسازگاري داشت افتاد . از قضاي روزگار، شکست ترامپ و مردن کل صفدر دست به دست هم دادند تا من و شما بتونيم دو کلوم حرف حساب رد و بدل کنيم . خوش اومدي ، قربونت برم ، صفا آوردي ، گلي به گوشه ي جمالت که با بند پوتين تو چاه نميري ، به جون خودت که خيلي برام عزيزي از وقتي پا گذشتي تو گود زورخونه ي انتخابات ، تو دلم آشوب بود که نکنه ترامپ ناقلا با فن بزکش از يه خم بره به دوخم و فتيله پيچت کنه ، اما پدر و پسر و روح القدس هواتو داشتن و بالاخره حق به حقدار رسيد . الهي هرچي تو کاخ سفيد ميخوري بشه گوشت و دنبه و آب تو پوست سفيدت بيفته و دست به خاکستر بزني طلا بشه ، درسته که من کاره اي نيستم و ترخون شوراي محل دور افتاده ي ما تو آش شله قلمکارچند هزار وکيل و وزير و مشار ومشيربه چشم نمياد ولي چون مهرت به دلم نشسته ميخوام راه و رسم دنياداري رو بهت ياد بدم که يه وقت شيطون نره تو جلدت و مثل اسلاف خلافکارت از هول حليم نيفتي تو ديگ. چند بار ميخواستم بزنم کر گوش ترامپ ولي بعدا نشستم کلامو قاضي کردم و با خودم کلنجاررفتم و گفتم هر چي تو مشتمه براي هفتاد پشتمه ، بچه که زدن نداره ، يه وقت ديدي زحمت عزرائيل افتاد رو دست من و مرتيکه ي زپرتي سر دود رفت  ، اون وقت ديگه خر بيار باقالي بارکن ، تو عالم بي پولي دلارمون کجا بود که بابت خسارت به چند کرور آدم کوتاه و بلندي که بهش راي دادن حق هول و هراس بپردازيم ! تو از خودمون هستي عزيزم ، "جو" که مي کاريم ، "بايد" هم که از صبح تا شب ورد زبونمونه ، تهش ميمونه "ن" که قاتق سفره مون شده ! مثل "کارتر" نباش که کارش تر زدن بود و به بهانه ي باز کردن قفس ، بيخود و عبث ، زد به صحراي طبس و مثل مگس پيف پاف شد  . کاکوي جوني ، با ايراني جماعت دست به يقه نشو ، نفت ميخواي ، مثل بچه ي آدم لب بارانداز جزيره خارک پول کف دستت باشه وايسا تو صف تا بهت بدن ، دنبال شر نباش ، شماها اصلا معلومه با کي طرفين ؟ مگه نميگين حقوق بشر ، خب با بچه ي پروانه اي و مريض ام اسي و بيمار قندي و زن ومرد سرطاني چيکار دارين که نميگذارين دوا بهشون برسه ، اگه خيال ميکنين با زجر کش کردن مردم دستتون به دمب خري بند ميشه ، خواب ديدين خير باشه ، دنده ي ما از باند اينترنتمون هم پهن تره ، تا صد سال ديگه هم خبري نيست . ما ديگه به اميد خدا رفتيم تو خط مهندسي معکوس ، هرچي بهمون ندين عينشو درست مي کنيم تا چيشتون باباقوري بزنه ، فحش بدي فحش ميخوري ، دست ، دست ميشوره ، دست برمي گرده صورت ميشوره ، جواب هاي ، هويه ، از کرونا ياد بگير که ظلمش هم عين عدله ، ديگه جدا و سوا نمي کنه ، از دم ميده دم قيچي ، اگه ادعاي لوطي گري داريد چرا ضعيف کشي مي کنيد ؟ بالاخره سرو کار پوست به دباغ خونه مي افته ، تا کي ميخواي کولي بگيري  ؟ با سياه بازي از ما لولو ساختين و افتادين به جون گاوهاي پرواري منطقه و حالا ندوش و کي بدوش ؟ حالو اين رسم مردونگيه ، ما چيکارمون به بمب اتم ؟ مگه شما که بمب اتم دارين چه تاجي رو سر دنيا گذوشتين که ما بگذاريم ؟ بهت گفته باشم ! بچه ي عشرت خانم تو سازمان ناسا رفت و اومد داره  ، اگه دست از پا خطا کنين ، غيرتش گل مي کنه ، گلاب به جمالت گند ميزنه به هر چي دم و دستگاه دارين ! ، کج بشين راست بگو ؛ ما اگه دستمون تا آرنج بزنيم تو خيک عسل و بگذاريم دهن شما بازم دندونش مي گيرين ! چه بدي به شما کرديم که الکي فيلم درميارين و با پتک تحريم ميزنين تو سرمون ؟ خدارو خوش مياد که شما از تو سفارتخونه کفتر هوا کنين و به اين و اون پيغام و پسغام بدين و خار بذارين زير دم صدام و به گروهکا انگشت برسونين و او وقت ما هم مثل سيب زميني که رگ نداره بر و بر نگاهتون کنيم ، مگه تنمون بيل خورده ، ما هم از ديوار رفتيم بالو بلکه دق دليمون خالي بشه ، دو گز چلوار آتيش زديم و روز آخر هم هر چي گرو گرفته بوديم سر و مر گنده داديم تحويلتون ؛ شما هم از خدا خواسته از اين دو مثقال نمد هزارتا کلاه ساختين که هيچ کدومش اندازه ي سر ما نبود ، هشت سال جنگ بهمون زور چپون کردين ، آخر کار هم دولا پهنا خسارت داديم ؛ ديگه حساب و کتابي با هم نداريم ، حالو هم شما صليب بکش و ما هم صلوات ميفرستيم انگار که نه خاني اومده و نه خاني رفته !!
جو پرک جون ، الهي درد و بلات بخوره تو کله ي پوک ترامپ ، دنياي دو روزه که کرونا هم گذاشته دنبالش ارزش نداره که از صبح علي الطلوع تا بوق سگ طبلک همديگه رو باد بديم ، تا حالا دست ميکردين تو چيش ما که نه دمکراسي دارين نه آزادي و نه حقوق بشر و هزار تا وصله ي ناجور به دامن پاک ما چسبوندين . ما هم گفتيم واگذارتون به خدا که البته خدا گذاشت تو کاسه تون و کرونا از جلو و آشوب طلب ها هم از عقب پاچه ترامپ کشيدن به دندون و حالا نکش و کي بکش .
من ميگم از خر شيطون بيو پايين که چوب خط دوتامون پر شده ، مردم آمريکا هم قاطي کردن از بس دروغ شنفتن ، آخه اين چه ابرقدرتيه که نميتونه خودشو سرپا نگهداره و دور کنگره ديوار مي کشه ؟ خجالت هم خوب چيزيه ، حالو دنيا تو سرتون بخوره ، به فکر گرز آتشين نتراشيده ي آخرت هم باشين ، ميرم سر اصل مطلب ! نشوني خونمون نوشتم ، نامه که رسيد به دستت چند تا بسته پوشک براي بچه ي تاجي خانم ، پنج تا شيشه ي انسولين براي آقا رحيم ، دوازده تا واکسن کرونا براي اعضاي شوراي محله ي دارقوزآباد و دو تا کارتن هم روغن سرخ کردني بفرست براي خودم ، فعلا در حد راستي آزمايي ببينم چيکار مي کني ! اگه اهل آشتي و سر به صلاح باشي سفارشت مي کنم که هوات داشته باشن . زياده عرضي نيست به جز دوري شما
ننه ي غضنفر

شماره روزنامه:7123
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در چهارشنبه, 15 بهمن 1399

موارد مرتبط