سرمقاله محمد عسلی 29 آبان ماه گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار...
تاریخ را روایت جنگ های خونین بسیار است. چه از گذشته های دور و دوران کهن و چه در عصر جدید و جنگ جهانی دوم که چه بی رحمانه انسان های مظلوم و بی گناه در اثر تهاجم مغولان و یا نادرشاه افشار در هند و یا آتیلادر اروپا گردن زده می شدند و یا در اثر بمباران هواپیماهای B52 آمریکا ویتکنگ ها در میانه جنگل ها جنازه هایشان می پوسید و خوراک حیوانات وحشی می شد.
اما هنوز جنایت هایی که رژیم صهیونیستی در غزه محصور و زندانی انجام داده و کودکان و نوزادان بی شماری را در بیمارستان ها و مدارس زنده به گور کرده تاریخ به یاد نداشته و ندارد.
این جنگ نابرابر که بیشتر به یک انتقامجویی تمام عیار با پیشرفته ترین سلاح های جنگی در حال انجام است رسواکننده رژیم های غربی حامی صهیونیست هاست که منافع خود را به هر وسیله و راه و روش جنایتکارانه ای بر حقوق بشر دروغین شان ترجیح می دهند و در واقع تأیید می کنند که نه سازمان ملل، نه اعلامیه حقوق بشر و نه هیچ رسانه حقگو و حق جویی در برابر خواست آمریکا و متحدان غربی اش در خور اعتنا نیستند.
زیرا علیرغم ادعای حکومت های مردم سالار و به اصطلاح دموکراسی که نباید برایشان هدف وسیله را توجیه کند دقیقا کاری می کنند که دیکتاتورهای بنام تاریخ مانند هیتلر و موسولینی انجام نداده اند.
بنده در هیچ کتاب یا فیلمی نخوانده و ندیده ام که هواپیماهای نازی ها بیمارستان یا مدارسی را تخریب کنند که در آنها انسان های بی گناه بیمار یا دانش آموزان مشغول تحصیلند.
هدف وقتی وسیله را توجیه می کند که به هر روش حتی روش های غیرانسانی و متوحشانه ما به خواسته مان برسیم.
خیلی عجیب است که می بینیم جنایت به نحوی در جنگ اسرائیل علیه مردم فلسطین بی رحمانه و دهشتناک است که حامیان اسرائیل هم در خیابانها بر علیه صهیونیست ها تظاهرات می کنند.
به قول قدیمی ها عزا چنان غمبار است که مرده شوی ها هم گریه می کنند.
راستی با این وقایع تلخ چگونه می توان دم از اخلاق انسانی و حکومت دموکراسی زد؟
چگونه می توان باور کرد که فردی مانند نتانیاهو و جو بایدن طالب صلحند؟ مگر در این جنگ حسن نیتی دیده می شود؟ مگر انسانیتی قابل فهم است؟ مگر فاصله ها به گونه ای نزدیک است که بتوان گرهی از دو طرف به هم زد؟
مگر کودک فلسطینی با کودک صهیونیستی یا آمریکائی در شرایط مساوی تفاوت می کند؟
اگر فلسطینی ها بر سر زنان و کودکان صهیونیستی یا یهودی این چنین فجیع بمب های یک تنی می ریختند آمریکا و متحدان غربی اش ساکت می نشستند و دم بر نمی آوردند؟
این چه روایت های نامعقولی است که رسانه های غربی به خورد خلق اله می دهند؟
امام علی(ع) فرمودند: «نه زندگی آنقدر شیرین و نه مرگ آنچنان ترسناک است که انسان شرافت خود را به آن بفروشد!»
مگر برای صهیونیست ها و دولتمردان آمریکا شرافتی مانده است؟
آنها همه چیز خود را به حراج گذاشته اند. دیگر چه چیزی مانده که بتوان اعتماد مردم جهان را به آن پیوند زد؟
کدام وقایع تاریخی را به یاد داریم که همانند جنگ فعلی غزه هیچ مرز و محدودیتی برای کشتار زنان و کودکان در آن دیده نشود؟
اگر باوری به خدا و روز بازپسین نباشد و وجدان بیداری هم نمانده باشد یا قساوت تاریخی به این حد رقم نخورده باشد آیا آینده ای برای خوب زیستن هم متصور نیست؟
کسانی که خود را نژاد برتر، مردم باهوش تر و ممتاز می دانند، نشانه برتری و ممتازی این چنین انتقامجویی است یا بیماری ناشی از کینه های دیرینه ای است که حرص بیشتر داشتن را این چنین به هر روشی به تماشا گذاشته اند؟
به قول حافظ: «گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار...
به دنبال این همه هزینه های جنگی که نتانیاهو در مصرف آن با پشتوانه آمریکا از دست دادن هر فرصتی دریغ ندارد به دنبال کدام عاقبت به خیری است؟
عاقبت از هم اکنون معلوم است اسرائیل در جنگ تبلیغاتی و مظلوم نمایی کاملا شکست خورده و پرده از چهره کریه صهیونیست ها برداشته شده است. والله اعلم.
والسلام