چاپ کردن این صفحه

گفتني را بايد گفت  

توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 11 تیر 1400 262 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 12 تیر 1400          گفتني را بايد گفت

زماني که تلاش مي کنيم به بررسي وجوه اختلاف انسان و حيوان پي ببريم به مفهومي که زاييده ي چنين مقايسه اي است مي رسيم و آن کيفيت است زيرا انسان با بهره گيري از ابزار و مديريت زمان کيفيت عمر خود را بالا مي برد و به خلاقيت که تغيير را به دنبال دارد دست مي زند.
حضور يا غيبت يک شخص در جامعه زماني براي مردم اهميت پيدا مي کند که آن شخص وجودي اثربخش و سودآور داشته باشد . در جوامعي که شايسته سالاري حرف اول را نمي زند کيفيت وجودي افراد ارتباط چنداني با مسئوليت و يا عنوان آنها ندارد .
اگر ما در امر غذا خوردن به دنبال کميت و مقدار باشيم به بيماري دچار مي شويم اما اگر به ترکيب و تاثير غذا در رشد و کسب انرژي بينديشيم و بر اساس آن براي خريدن و پختن و خوردن برنامه ريزي کنيم به موازات نيم نگاهي که به ذائقه ي خود داريم ، تندرستي را هم براي خود به ارمغان مي آوريم .
ايران از نظر تعداد دانشگاه ها حتي از چين که پرجمعيت ترين کشور جهان است ، جلوتر است اما چون خروجي دانشگاه هاي ايران رابطه ي معناداري با توسعه و رفاه عمومي ندارد ، مي گوييم کيفيت دانشگاه هاي ايران در يک نگاه کلي پايين است و احداث و تاسيس آنها هدفمند نبوده و يا به اهدافي که فلسفه ي وجودي مراکز آموزش عالي اقتضاء آن را داشته دست نيافته است .
زماني بود که شخصي در شيراز به نزول خواري معروف بود و همين فرد نزول خوار مدرسه و درمانگاه هم مي ساخت اما حالا تمامي بانک هاي رنگارنگي که به بنگاه داري مشغولند نزول مي دهند و نزول مي گيرند و هيچ کس هم جلو دار آنها نيست و جالب اينجاست که همين بانک ها عامل اصلي نقدينگي بالا در کشور هستند . لذا نبايد گول تعداد زياد بانک ها و اسم و عناوين فريبنده را خورد چرا که گاهي همين نام ها عامل بدبختي مردم هستند .
در مورد صادرات و واردات نيز همين حکم صادق است . مهم نيست ما چه ميزان صادرات داريم بلکه مهم اين است که ارزش افزوده چيزي که صادر مي کنيم چقدر است و ثانيا به جاي آن چه چيزي وارد مي کنيم و اين صادرات و واردات چه تاثيري روي زندگي مردم خودمان دارد و آيا اساسا دلار حاصله از صادرات به کشور بازگشته و يا صرف امور ساير کشورها شده است ؟
کيفيت در مسايل معنوي هم حرف اول را مي زند . براي نمونه نتيجه ي عبادت بايد خودسازي باشد ، حال اگر کسي نمازش بيشتر از خدماتش به چشم بيايد با روح عبادت بيگانه است و راه به جايي نخواهد برد !
نتيجه گرايي که در مديريت کلان جوامع بسيار مورد توجه قرار دارد بر کيفي نگري متکي است نه رفع تکليف که رويکردي نشات گرفته از نگاه قبيله اي و تقدم قائل شدن براي شيخوخيت است که به تمرکز گرايي در قدرت دامن مي زند و با اصول مديريت در تضاد است .
همچنين بايد اذعان داشت که سرعت رشد و شکوفايي انديشه هاي نو و به کرسي نشستن ايده هاي سازنده بر کيفيت متکي است نه کميت .
کشورهايي هستند که با يک پنجم صادرات ايران رشد بهتري از لحاظ اقتصادي دارند زيرا براي ثروتي که توليد مي کنند برنامه دارند و به گونه اي براي رفاه مردم خودشان هزينه مي کنند که اعتماد آنها را جلب کرده و با ايجاد احساس هم سرنوشتي همه را با خود همراه مي کنند و بر اين باور هستند که امکانات حداکثري نبايد در خدمت باورهاي حداقلي باشد !
مقايسه ي توليدات خودرويي ايران با برخي از کشورهاي صنعتي از يک سو و تاثير نقص فني خودرو در تصادفات از سوي ديگر نشان مي دهد که صنعت خودروسازي با وضعيتي که در ايران دارد نه در خدمت مردم است و نه به رشد اقتصادي منجر خواهد شد . چرا که بر کيفيت متکي نيست !
بي کيفيت بودن برنامه ها و کارها تدريجا مردم را به اين نتيجه مي رساند که مهم نيست چه کساني با چه عناوين و القاب و ادعاهايي مشغول کار باشند بلکه مهم اين است که نتيجه فعاليت آنها در راستاي جلب رضايت مردم و منافع ملي باشد !
چند روز پيش در خبرها آمده بود که ايران چهاردهمين کشور ثروتمند جهان است . خبري که باور آن براي بيشتر مردم سخت و دشوار است ، زيرا اين رتبه ، رتبه اي کمي و بر اساس داشته هاي معدني و منابع طبيعي است اما وقتي به کيفيت زندگي مردم نگاه مي کنيم احساس مي کنيم در يکي از کشورهاي فقير زندگي مي کنند ، چرا که شاهد مديريت کيفي امور نيستيم
ممکن است فردي معتاد که انگل جامعه و يک مصرف کننده ي تمام عيار است ، هوش بالايي هم داشته باشد ولي وقتي اين هوش بالا در خدمت جامعه نيست چه فايده اي دارد . منابع ملي وقتي برنامه اي براي بهره وري از آنها وجود نداشته باشد نه ثروت که نکبت و بدبختي است .
نهادهاي مراقب و ناظر زماني ارزش و کيفيت بالاي خود را به نمايش مي گذارند که ما شاهد غارت اموال عمومي ، اختلاس ، دزدي و فرار مالياتي نباشيم زيرا مردم به چنين افرادي حقوق مي دهند تا از حق و حقوق آنها حراست کنند !
زماني مي توان از تدبير و دورانديشي و زيرکي و دانش مسئولين سخن گفت که مردم در رفاه باشند نه اين که با رتبه ي چهاردهمي در برخورداري از نعمت هاي خدادادي ما زندگي ترحم انگيزي داشته باشند و نتوانند حتي حق خود را از همسايگان خود بگيرند .
آيا تاکنون از خود پرسيده ايم که چند درصد از هزينه هاي جاري کشور صرف کارهاي باکيفيت مي شود ؟ هزينه هايي که صرف ساخت حصارهاي فلزي و دوربين مدار بسته و قفل و بند و نگهبان و بازرسي و حراست و پايش زيرپوستي امور مي شود تا چه اندازه نتيجه بخش است ؟ آيا تاکنون حساب کرده ايم که با مقدار آهن آلاتي که حصار فلزي ساخته ايم چه تعداد خانه براي بي سرپناهان مي توان ساخت ؟ در يک نظام ارزشي ، امنيت از درون دل ها آغاز مي شود و به انديشه ها سرايت مي کند و سپس در جامعه جلوه گر مي شود . کساني که خود را متولي امور معنوي مردم مي دانند بايد بيشتر به دنبال ايجاد مصونيت و امنيت دروني باشند تا چنين امنيتي بازخورد بيروني داشته باشد ! فلسفه ي وجودي دين گماشتن نگهبان دروني براي تضمين امنيت بيروني است . هدفي که فاصله ي ما از آن هر روز بيشتر مي شود و به جاي آن به تعداد دادگاه ها و نگهبان ها و موانع فلزي افزوده مي گردد . خودکفايي معنوي جامعه ي اسلامي يعني بي نيازي از زور براي انجام کارها . خودکفايي معنوي در سايه ي تربيت انسان هاي امين و راستگو ايجاد مي شود . به صدا در آوردن سرنا از سر گشاد آن نه امکان پذير است و نه صدايي دلنشين توليد مي کند ! گفتني را بايد گفت !

شماره روزنامه:7232
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در جمعه, 11 تیر 1400

موارد مرتبط