چاپ کردن این صفحه

پوست اندازي در روايت

توسط اسماعیل عسلی 01 مهر 1399 418 0
سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 2 مهر 1399پوست اندازي در روايت

در آخرين روزهاي شهريور 59 جرقه جنگي زده مي شود که آتش ناشي از آن به تدريج خرمني به وسعت چند صد هزار کيلومتر مربع را در بر مي گيرد . کشتار ، اسارت ، ويراني ، آوارگي ، جدايي ، مهاجرت ، فرار ، رشادت ، ايستادگي ، رودررويي هاي گروهي و انفرادي ، نقشه ها و برنامه هاي متعدد براي مقاومت ، همآوردي جنگ افزارها ، کنکاش براي خريد سلاح ، دغدغه ي تامين معيشت ، امنيت ، عشق ، عاطفه و حماسه و رويش هاي خيره کننده و تولد چهره هاي شاخص جهاني و نابغه هاي نظامي و قهرماناني از جنس اين آب و خاک و هر چيزي که بوي زندگي مي دهد به معياري براي اندازه گيري درجه دلبستگي آحاد مردم به اين آب و خاک و مرزهاي ايماني تبديل مي شود و سرنوشت بسياري از خانواده ها را تحت تاثير قرار مي دهد و در نهايت شعله هاي سرکش جنگي که صدام ماجراجو و متوهم آغاز کرده بود با پذيرش قطعنامه از سوي ايران به خاموشي مي گرايد . اين که ما با جنگ چه کرديم و جنگ با ما چه کرد را نمي توان تنها در روايت هاي نظامي از جنگ خلاصه کرد . هر چند چنين روايت هايي صرف نظر از ژرفايي و گستره ي آن ، نوعي سند تلقي مي شوند و بايد در حافظه ي تاريخي مردم جايگاهي در خور داشته باشند .زيرا اين رويداد با هويت ما گره خورده و هر روز نيازمند مرور آن هستيم .
ناگفته پيداست که نگاه زير پوستي به اين رويداد تاريخي نيازمند نوشتن صدها بلکه هزاران رمان و رسوخ دادن آن در پيشاني و پس زمينه هاي انواع هنرهاي تجسمي و معناگرايانه است . رمان توانايي بالايي براي همپوشاني تمامي زواياي جنگ دارد . جنگي که نويسنده در يک رمان مي گنجاند فراتر از خاطره ها و روايت هاي گسسته اي است که هر رزمنده اي به فراخور نگرشي که به هستي و زندگي داشته و دارد و يا اين که در منطقه اي آرام يا پر تنش و درگيرانه که در آن حضور پيدا کرده و دلايل حضورش به رشته ي تحرير درمي آورد . جذابيت و عبرت آميزي روايت هايي از جنگ که به ساير دغدغه هاي روزمره ي زندگي گره مي خورد به مراتب بيشتر از خاطره نويسي از نبردهاي نظامي است که مخاطبان خاص خود را دارد . در يک رمان ، جنگ هاي دروني ، عاطفي ، نبرد بر سر داشتن ها و نداشتن ها ، عشق و ذوق و استعداد و انگيزه وآرزوهاي فروخورده و هجوم ها وعقب نشيني ها در هم مي آميزد و هضم آن با لذت همراه است . ما دو گونه روايت از جنگ داريم . روايتي از جنگ در حال جنگ که آميخته به شعارها و اميدها و آرزوها و بغض ها و کينه ها و زخم هاي تاريخي گشوده شده است با روايتي از جنگ پس از جنگ . در گونه ي دوم نويسنده فرصتي بيشتر براي انديشيدن و برقراري پيوند بين رويدادها و باز کردن کلاف هاي سردرگم دارد . گاهي احساس مي کنيم برخي از آثار، ويژگي روايت هاي از جنگ در حال جنگ را دارد . مقايسه کنيد فيلم عقاب ها را با شيار 143 و آژانس شيشه اي . اين که چرا کارهايي نظير اخراجي ها و ليلي با من است که با خمير مايه ي طنز به جنگ نگريسته ، واقع بينانه تر از فيلم هاي جدي به نظر مي رسد و مورد استقبال قرار مي گيرد نکته اي در خور تامل است کما اين که من شخصا در يادداشت هاي طنز احساس راحتي بيشتري براي بيان واقعيت هاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي دارم . وقتي به ريش نامه و رساله ي صد پند عبيد زاکاني هم مي نگريم احساس مي کنيم او نيز بهترين سبک و شيوه را براي نزديک شدن به واقعيت هاي زمانه ي خودش برگزيده است ! ما ميراث دار فرهنگي هستيم که بلحاظ در هم تنيدگي آثار رويدادهاي تاريخي با زبان و ادبياتمان حتي در محاورات روزمره هم با گوشه و کنايه منظور خود را بهتر حالي مي کنيم چرا که محاورات جدي با تعارفات و تکلفات و ملاحظات عديده اي در هم آميخته و عجين شده که فرصتي براي تفهيم منظور اصلي ايجاد نمي کند . همچنان که داستان هاي نوشته شده پيرامون جنگ هشت ساله در يک سطح نيستند ، آثار و پيامدهاي جنگ نيز يکسان نبوده اند. چه کسي مي تواند وجود حال و هواي جنگ را در شکل گيري گروه هاي جهادي و همچنين رويش شرکت هاي دانش بنيان به عنوان دستاوردي ارزشمند که به توسعه ي فراگير منتهي مي شود و روستاها را آباد مي کند انکار کند . آثار ادبي ، رمان ها و داستان ها و شعرها و سروده ها ي خلق شده پيرامون جنگ هم يکسان نيستند .! لذا بايد ديد يک اثر ادبي بايد از چه ويژگي هايي برخوردار باشد تا بتواند با نسل جديد ارتباط برقرار کرده و از گنج هاي نهفته در خرابه هاي جنگ رونمايي کند . از نظر من که جنگ را از نزديک به چشم ديده و طعم آن را چشيده ام بهترين بخش خبردر صدا و سيما و رسانه هاي مکتوب ، خبر و گزارش هاي مربوط به ابداعات و اختراعات وطني و مصاحبه هاي آقاي ستاري است که از نوآوري شرکت هاي دانش بنيان سخن مي گويد . اين نتيجه ي نگاه لجستيکي به جنگ است آن هم در شرايطي که حتي ناگزير به وارد کردن سيم خاردار بوديم . بزرگترين غنيمت جنگ را بايد در همين کارگاه ها و کارخانه ها و نو آوري ها که منجر به جلوگيري از خروج ارز مي شود جستجو کرد .
راويان جنگ که زير و بم 8 سال نبرد در عرصه هاي گوناگون را به چشم ديده اند هم اکنون در مرز بين ميانسالي و پيري قرار دارند و اگر قادر به نوشتن باشند ، احساسي آميخته با درکي جديد از واقعيت ها پيدا کرده اند و به خوبي مي دانند اگر دوباره جنگي مشابه رخ دهد ، به دليل تغيير شرايط و آمادگي هاي سطح بالاي نظامي ديگر از آن شتابزده گي ها ، غافلگيري ها ، مناسبات و برداشت ها و ساز و کارهاي مقدماتي خبري نخواهد بود .
وقتي از لزوم پوست اندازي در نحوه ي روايت جنگ سخن مي گوييم ، منظور اين نيست که نهادهاي متولي حمايت از ادبيات جنگ بايد به سراغ چارچوب هاي جديد بروند بلکه سخن بر سر اين است که بايد براي مخاطب آفريني فکري کرد و از کارهاي کليشه اي به تدريج فاصله گرفت . اغلب شخصيت هاي برجسته شده در چنين آثاري زميني نيستند و گويي به جهاني ديگر تعلق دارند . در حالي که همه ي اين رزمندگان از همين کوچه ها و خيابان ها و روستاها راهي به جبهه گشوده اند و بسياري از آنها هم اکنون در کنار ما زندگي مي کنند . ما از يک سو به دنبال روايتي واقع بينانه و در عين حال تاثيرگذار از جنگ هستيم و از سويي ديگر روي آثاري سرمايه گذاري مي کنيم که با همان شاخص هاي جاافتاده ظرف دهه ي اول پس از جنگ به رشته ي تحرير در آمده اند. با اين وضع چگونه مي خواهيم به دغدغه ي لزوم طرح ناگفته هاي جنگ که دلسوزان کشور بر آن تاکيد دارند بپردازيم ؟ نگاه از دور به جنگ سرشار از نکات ارزشمند و الهام بخش است لذا انتظار مي رود آثاري که در گام دوم به جنگ مي پردازند رنگ و بوي مولفه هاي لحاظ شده براي گام دوم را داشته باشند و نشانه هاي پوست اندازي را در آنها ببينيم و با چنين آثاري به دنبال مخاطبان جديد باشيم !

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
آخرین ویرایش در سه شنبه, 01 مهر 1399

موارد مرتبط