کم و زیاد شد ن جمعیت هم د رد بی د رمانی است . زمانی بود که طبیعت کار خود ش را می کرد و طی هزاران سال جمعیت جوامع انسانی از طریق بیماری های خطرناک مهار می شد ضمن این که جنگ ها و سوانح طبیعی و مهاجرت ها و خشکسالی ها نیز روی این موضوع بی تاثیر نبود . د ر واقع از یک طرف زاد و ولد بی حساب و کتاب بود و جلوگیری معنایی ند اشت و چه بسا تابو و ممنوعه تلقی می شد و از طرفی د یگر مرگ و میرهای وحشتناک و نیاز به کمک کار و حامی ، مرد م را به زاد و ولد هر چه بیشتر تحریض می کرد . پس از کشف انواع واکسن ها و بهبود وضعیت بهد اشتی و پیشرفت های رخ د اد ه د ر حوزه ی پزشکی به تد ریج مسئولیت کنترل جمعیت تا حد زیادی از روی د وش طبیعت برد اشته شد و به د ست خود انسان ها افتاد که برخلاف طبیعت مکانیسمی د رست و حسابی ند ارند به طوری که د ر یک جا شاهد انفجار جمعیت هستیم و د ر جایی د یگر پیری جمعیت ! زمانی بود که واژگونی هرم جمعیتی بیشتر برای کشورهای توسعه یافته مشکل ساز بود اما اکنون حتی کشورهای د ر حال توسعه و جهان سومی هم شاهد تغییر شاخص های جمعیتی هستند . تغییر سبک زند گی و تعاریف جد ید ی که برای آموزش و تغذیه و تربیت فرزند ان ارائه می شود د یگر شرایط گذشته را برنمی تابد و حتی ناآگاه ترین زوج ها نیز به د لیل مواجهه با مشکلات گوناگون که بخشی از آن جنبه ی ماد ی و معیشتی د ارد و بخش د یگر آن به سبک زند گی برمی گرد د زیر بار فرزند آوری بالا نمی روند . امروزه همه با چرتکه اند ازی ، برای صاحب فرزند شد ن نیازمند هماهنگی با صاحبخانه ، بقالی سرکوچه ، د اروخانه ، مد رسه و د انشگاه هستند . پیری جمعیت هم مثل خشکسالی به همه جای د نیا سرکشی می کند و به قول معروف آسیاب به نوبت!
د ر جامعه ما از یک سو آمار اعتیاد و تصاد فات و مهاجرت نیروهای انسانی فهیم و متخصص مثل قوز بالا قوز د ر کنار کاهش زاد و ولد به جان جمعیت توانمند افتاد ه و از سویی د یگر صند وق های بازنشستگی به حیات خلوت د ولت ها تبد یل گرد ید ه همچنین روند کاهش نیروهای شاغل و افزایش جمعیت بازنشستگان کار را به جایی رسانید ه که د رصد قابل ملاحظه ای از حقوق بازنشستگان اعم از کشوری و لشکری و تامین اجتماعی توسط د ولت پرد اخت می شود به طوری که متعاد ل سازی حقوق بازنشستگان با توجه به تورم موجود د ر صد ر د غد غه های اقتصاد ی قرار گرفته و عد ه ای را بر آن د اشته که برای جبران این نقیصه به سبک برخی از کشورهای اروپایی به افزایش سن بازنشستگی روی خوش نشان بد هند که مخالفین زیاد ی د ارد .
پایین آمد ن جمعیت خانواد ه ها موجب گرد ید ه که خانه های بزرگ که زمانی جولانگاه هفت تا 10 فرزند بود به محل خمیازه کشید ن سالمند ان تبد یل گرد د و پس از مرگ آنها وراث با لود ر و بیل و کلنگ به جان خانه ی پد ری می افتند و برجی بالا می آید تا زن و شوهری نهایتا با یک تا د و فرزند ی د ر آن زند گی کنند .
کمبود های عاطفی ناشی از ند اشتن خواهر و براد ر نوجوانان را به سمت د لخوشی های گذرا سوق می د هد و نسلی بهانه گیر و کم حوصله و پرخرج و تنبل و متکی به د اشته های پد ر و ماد ر بارمی آورد با کیفیت پایین تحصیلی و راند مان خفت بار تربیتی ، آن هم د ر شرایطی که راه های گوناگونی برای یاد گیری و کسب تجربه د ر عصر ارتباطات وجود د ارد ! بد ون ترد ید نسلی که قرار است سکان فرد ای کشور را د ر د ست بگیرد اغلب یا فاقد توانایی و سواد و تجربه و عزم و اراد ه ی لازم است و یا این که از انگیزه ی بالایی برخورد ار نیست! عد م تحقق بسیاری از برنامه ها و طرح ها و مشکلات مربوط به بیمه و د رمان و معیشت و بی ثباتی های اقتصاد ی موجب گرد ید ه که خانواد ه های جوان به وعد ه های مرتبط با بهبود وضعیت مسکن و معیشت بی اعتماد بود ه و ریسک پذیری بالایی برای فرزند آوری ند اشته باشند . از طرفی د یگر امکان این که مجلس زیر بار تصویب قوانینی برود که د ولت را ملزم نماید تا معیشت و مسکن و تحصیل رایگان و شغل تمامی موالید را تضمین نماید و به نوعی بیمه کند نخواهد رفت و اختصاص مسکن به خانوارهای سه فرزند ی نیز زمانبری بالایی د ارد و فعلا شامل خانواد ه هایی می شود که د یگر نیازی به مشوق ند ارند و تعد اد فرزند ان خود را به سطح قابل قبولی رسانید ه اند . تغییر سبک زند گی نیز اثر پند و موعظه را به سطح خانواد ه های مذهبی تقلیل د اد ه و مرد م رابطه ای فرازمینی بین نان و د ند ان نمی بینند . د ر زمانه ای که کمتر کاسبی زیر بار معامله نسیه می رود چگونه می توان انتظار د اشت که خانواد ه های جوان از نرد بان وعد ه هایی که د ر باغ سبز نشان می د هد بالا بروند . با نهایت تاسف و بر خلاف انتظار حتی خانواد ه های توانمند که قاد ر به تامین هزینه 50 فرزند هم هستند زیر بار فرزند آوری نمی روند چه رسد به خانواد ه های اجاره نشین و کم د رآمد . برخی کشورهای توسعه یافته با استقبال از پد ید ه ی مهاجرت مشکل کمبود نیروی کار را برطرف می کنند اما ایران چنین شرایطی را ند ارد و اغلب مهاجرت هایی که به ایران صورت می گیرد به جای آن که به رفع معضلات اقتصاد ی و اجتماعی بیانجامد ، مشکل زاست . زیرا کسانی که به ایران هجوم می آورند د ر آیند ه ای نه چند ان د ور روی ترکیب جمعیتی نیز تاثیر منفی خواهند گذاشت و اغلب جایگزین نیروهای کارگری می شوند و د ر نقطه ی مقابل آن مهاجرت از ایران هزینه های ماد ی و معنوی زیاد ی بر کشور تحمیل می کند و فریاد رسی هم نیست ! با توجه به این واقعیت ها گاهی این پرسش مطرح می شود که جامعه ی ما چگونه مد یریت می شود ؟ د ر بحث جمعیت باید به د نبال راه حلی بینابینی باشیم . این که بگوییم کشور ما ظرفیت 200 میلیون نفر جمعیت د ارد با توجه به کمبود مسکن و خرابی بازار کار و تنگناهای اقتصاد ی قابل قبول نیست . البته د ر یک شرایط آرمانی که جامعه به د رستی مد یریت شود ، منابع موجود و پتانسیل های گوناگون پذیرای چنین جمعیتی هست. مهم این است که مرد م بد انند چنین جمعیتی قراراست زند ه باشند یا به معنای واقعی کلمه زند گی کنند.