افزایش ناگهانی قیمت نان در شیراز، بیآنکه افکار عمومی در جریان قرار گیرد، واکنش مردم و نانوایان را در پی داشته است.
نان که روزگاری قوت غالب سفرههای ایرانی بود، حالا به یکی از دغدغههای اصلی خانوارها بدل شده است. در روزهای گذشته، شهروندان شیرازی با شوک تازهای روبهرو شدند و قیمت انواع نان سنتی بین ۴۰ تا ۵۲ درصد افزایش یافت. این افزایش که بیسروصدا و بدون اطلاعرسانی کافی اعمال شد، بار دیگر نشان داد که برنامهریزی برای مایحتاج روزمره مردم، همچنان بدون شفافیت و گفتوگو با افکار عمومی پیش میرود.
*بدون هشدار، بدون توضیح*
بر اساس اعلام سخنگوی اتاق اصناف مرکز فارس، این افزایش قیمت بر پایه دستور شورای آرد و نان کشور و پس از آنالیز شاخصهای مختلف انجام شده و قیمتهای جدید در سامانه «نانینو» ثبت شده است. در شیراز این افزایش ۵۲ درصد و در سایر شهرستانهای استان ۴۲ درصد اعلام شده؛ تصمیمی که بدون نشست خبری، گفتوگوی رسانهای یا اطلاعیه رسمی از سوی دستگاههای متولی اجرایی شد و تنها وقتی شهروندان در صف نانوایی قرار گرفتند، متوجه شدند که نان امروز قیمت دیروز را ندارد.
*چرا گرانی نان حساسیتبرانگیز است؟*
نان نه کالای لوکس است، نه انتخابی؛ بلکه برای بسیاری از خانوارهای ایرانی، بهویژه اقشار کمدرآمد، نقش اصلی در تأمین انرژی روزانه دارد. برخلاف کالاهایی نظیر گوشت یا لبنیات، که حذف یا کاهش مصرفشان شاید قابل جبران باشد، نان عملاً جزو معدود اقلامی است که از سفرهها حذف نمیشود. از همینرو، هرگونه افزایش قیمت آن، فارغ از میزان، بازتابی گسترده و نارضایتیآفرین دارد.
*سهم خاموش مردم در تصمیمات مهم*
هیچیک از نهادهای متولی تاکنون به روشنی توضیح ندادهاند که چرا و چگونه شاخصهای مورد نظر برای افزایش قیمت نان محاسبه شدهاند. آیا افزایش حقوق کارگران نانوایی لحاظ شده یا هزینههای آرد و اجاره و انرژی؟ یا فشار برای حذف تدریجی یارانه پنهان نان عامل اصلی است؟ در نبود شفافیت، تنها چیزی که باقی میماند سهم خاموش مردم از تصمیمهایی است که در پشت درهای بسته گرفته میشود.
برای درک بهتر ابعاد این گرانی و تأثیر آن بر زندگی روزمره مردم، خبرنگار عصرمردم به سراغ نانوایان و شهروندان رفت و شنیدنیهایی را ثبت کرد.
*از پشت تنور تا پشت صف*
جمعی از نانوایان و مردم در مناطق مختلف شهر شیراز از نگرانیها، مشکلات و واقعیتهای روزمرهشان پس از گرانی نان گفتند: یکی از نانوایان در چهارراه مشیر با صدای پر از گلایه گفت: "افزایش قیمت نان جوابگوی تورم نیست. حقوق یک شاطر قبلاً دو مثقال طلا بود، امروز نیم کیلو گوشت هم نمیشود. ما آرد را ۳۵ هزار تومان میخریم، اما بیمه و حقوق کارگرمان براساس آرد ۲۰ هزار تومانی حساب شده. از سفره زن و بچهمان میزنیم. فروش نان کمتر شده و مردم نان کمتری میخرند. نان که باید غذای مستضعف باشد، حالا به بحران تبدیل شده."
او ادامه میدهد: "ما همیشه به نیازمندان، نان رایگان میدهیم، الان نسیه هم زیاد شده. دفترچهای داریم و حتی کارتهایی که به بعضیها برای دریافت نان رایگان میدهیم. اما یارانهها را قبل از جنگ ۱۲ روزه قطع کردند و هنوز خبری از پرداخت نیست. مسئولان درد نانوا را نمیفهمند. نان قوت غالب مردم است، گوشت و برنج که برای خیلیها فقط خاطره شده."
نانوای دیگری که نانوایی کوچکی در منطقه متوسطنشین دارد، از افزایش اجاره، بیمه و دستمزد کارگر گلایه دارد و میگوید: "قیمت نان بالا رفته ولی یارانهای پرداخت نشده و فعلا فقط از جیب مردم پرداخت انجام میشه؛ همین باعث شده برای ما فرقی نداشته باشه، چون همهی اون افزایش رفته خرج بیمه و حقوق. مردم هم کمتر نان میخرن؛ تقاضا برای نسیه بیشتر شده و خیلیا اعتراض دارن."
در صف یکی از نانواییها، خانمی میانسال تحت پوشش خیریه، با صدای گرفته میگوید: "چون نون گرون شده از سهمیهای که داریم نون کمتری میتونیم بگیریم؛ اما غذای ما نونه، چون نمیتونیم برنج بخوریم. گرونی نون زندگیمونو سختتر میکنه."
جوانی دیگر هم گفت: "قبلاً سنگک میخوردیم، حالا دیگه نمیشه. لواش میگیریم چون ارزانتره. نون سنگک شده یه چیز لوکس!"
پیرمردی خمیده که عصازنان برای خرید نان لواش آمده بود، جملهای کوتاه اما پرمفهوم گفت: "از قدیم هر چی گرون میشد، نون گرون نمیشد. چون قوت فقرا بود. اما حالا نون هم گرون شده و دیگه فرقی با بقیه چیزا نداره."
*تجربههای تلخ، نگرانیهای تازه*
گرانی نان، تنها یک علامت است؛ علامتی از روندی که بیم آن میرود به سایر کالاهای یارانهای نیز سرایت کند. در سالهای گذشته، هر بار که سیاستگذار بدون اقناع افکار عمومی به افزایش قیمت نان یا کاهش سهمیه آرد اقدام کرده، نتیجه آن کاهش اعتماد عمومی و رشد نارضایتیهای اجتماعی بوده است. این بار هم اگرچه نان همچنان با یارانه پنهان توزیع میشود، اما افزایش قیمت اخیر میتواند نشانهای از تصمیمات آینده باشد؛ تصمیماتی که شاید بیش از این به نان شب مردم گره بخورد.
اما افزایش قیمت نان در شیراز و فارس، تنها یک عدد جدید بر تابلوی نانواییها نیست؛ این تغییر، تبلور شکاف میان سیاستگذار و مردم در حساسترین نقاط زندگی روزمره است. اگر قرار باشد گرانیها ادامه یابد، دستکم باید گفتوگو، شفافیت، اطلاعرسانی و مشارکت مردم در تحلیل دلایل و پذیرش تصمیمات، بخشی از فرآیند باشد. وگرنه نان اگر هم به سفره برسد، طعم بیاعتمادی خواهد داشت.